محمد دادکان فاش کرد: ساخت مقبره تختی در 6 ماه، تهدید دایی و تأثیر جام جهانی بر زندگی‌اش

مصاحبه با محمد دادکان همواره جذاب است و این رویداد در شهریور سال 89 اتفاق افتاد. در هشتم شهریور همان سال، دادکان در یک گفت‌وگوی اختصاصی سخنان بسیار مهمی بیان کرد که در آن زمان واکنش‌ها و سر و صدای زیادی به همراه داشت.

• هر سازمان دولتی که ادعا کند در دوران ریاست محمد دادکان حتی یک ریال به من پرداخت کرده است، بیایید و دو برابر آن مبلغ را از من طلب کند. من برای تامین هزینه‌های فدراسیون تلاش می‌کردم، اما می‌دانستم چگونه این کار را انجام دهم و هرگز دستم را جلوی دستگاه‌های دولتی و نهادهای مختلف دراز نکردم.
• آقایان فوتبال را محدود کرده‌اند. چرا باید فوتبال از کنترل فوتبالی‌ها خارج شود؟
• یک بار در برنامه رادیویی ذکر کردم که دوستی دارم که توانایی تامین هزینه ساختن یک مقبره شایسته برای آقا تختی را دارد، به شرط اینکه تمام امور در اختیار خودمان باشد. قرار بود شش ماه زمان صرف کنیم و پروژه را در مکانی مناسب و منظم تحویل دهیم، اما صحبت‌های آن‌ها آنقدر ادامه یافت که از انجام کار منصرف شدیم و از آن صرف‌نظر کردیم.
• برای من و همکارانم، در صورت تمایل به بازگشت به فوتبال، لازم است از خودم و آنان بابت رویدادهای سال 1385 عذرخواهی صورت گیرد. پس از جام جهانی، زندگی من و خانواده‌ام تحت تأثیر قرار گرفت و آرامش خود را از دست دادیم.
• ماجرای برانکو پایان یافته بود، اما آن نامه را به فیفا ارسال کردند و او را سر درگمی انداختند. پاداش سود ۴۵۰ میلیون تومانی برای حضور در جام جهانی حق این مربی بود، اما اگر جای او بودم، در چشمانش نگاه می‌کردم و می‌گفتم همان ۲۵۰ میلیون تومانی که به تو دادم، کافی است. قرارداد او با تیم ملی در دوران من حدود ۴۳۰ هزار دلار در سال بود، اما آقایان برای امیر قلعه‌نویی در چند ماه سرمربی‌گری تیم ملی (منظور دوره دادکان از مرداد ۸۵ تا مرداد ۸۶ بود) مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان پرداخت کردند و علی دایی نیز ۸۰۰ میلیون تومان دریافت کرد.
• چرا برگزاری بازی‌های لیگ در وسط هفته، به ویژه در روزهای پنج‌شنبه و جمعه، مشکل دارد؟ ظاهراً هدف اصلی آقایان این است که مردم را از حضور در ورزشگاه منصرف کنند.
• وقتی علی دایی قصد داشت سرمربی تیم ملی شود، با من تماس گرفت تا اجازه بگیرد. من در پاسخ به او گفتم: «علی‌جان، تو را قربانی می‌کنند.» پس از شکست مقابل عربستان، به صادق درودگر گفتم که با دایی تماس بگیرد و بگوید او برکنار شده است. علی این حرف را نپذیرفت، اما همان فردای آن روز او را از سمتش کنار گذاشتند.