کد خبر: 18584

سابق تیم ملی: لحظه‌ای که گل خداداد عزیزی را ندیدم!

سابق تیم ملی ایران: من در ورزشگاه ملبورن گل خداداد عزیزی به استرالیا را ندیدم! نکات جالب و ناگفته‌های خاطره‌انگیز از بازی تاریخی ۱۹۹۷

مدد جباری از جزئیات و خاطرات کمتر شنیده شده بازی ایران-استرالیا ۱۹۹۷ در ملبورن، از گل خداداد عزیزی تا حواشی و خاطرات جذاب گفت.

سابق تیم ملی ایران: من در ورزشگاه ملبورن گل خداداد عزیزی به استرالیا را ندیدم! نکات جالب و ناگفته‌های خاطره‌انگیز از بازی تاریخی ۱۹۹۷

در سال‌های اخیر، بسیاری درباره درگیری ایران و استرالیا مصاحبه کرده‌اند، اما فردی وجود دارد که با وجود حضور در آن دیدار، کمتر درباره حماسه ملبورن صحبت کرده است. "مدد جباری"، مدیر تدارکات سابق استقلال و مدیر تدارکات تیم ملی در آن بازی، به خاطر شغلش، خاطرات و نکات جالب و خواندنی زیادی از آن مسابقه در ذهن دارد. او در گفت‌وگو با رسانه ما درباره جزئیات آن رویداد صحبت کرد و نکات جالبی را بیان نمود که در ادامه خلاصه‌ای از آن‌ها را می‌خوانید:

پس از پایان بازی رفت، زمانی که سوار بر هواپیما به سمت استرالیا حرکت کردیم، سرمربی تیم ما، آقای والدیر ویرا، به بازیکنان روحیه می‌داد و می‌گفت: «این مسابقه تمام نشده است، حتی با یک تساوی هم می‌توانیم به جام جهانی برسیم.» سفر ما به استرالیا بسیار طولانی بود؛ ابتدا به دبی رفتیم، سپس به مالزی پرواز کردیم و در نهایت به ملبورن رسیدیم.

در مدت اقامتمان در استرالیا، آنان هیچ‌گونه کارشکنی انجام ندادند، اما در روز مسابقه، زمانی که بازیکنان برای گرم کردن وارد زمین شدند، استرالیایی‌ها چند ماشین مینی‌ماینر روی پیست تارتان آوردند که بازیکنان تیم استرالیا در مسابقات ۱۹۷۴ در آن سوار شده بودند و دور افتخار می‌زدند. چند کودک هم به کنار زمین آورده بودند تا شادی و پایکوبی کنند. این اقدامات باعث شد بچه‌های ما نتوانند به خوبی گرم کنند و تمرین ما بر هم زده شد. آقای کماسی و ذوالفقار نسب خیلی نسبت به این موضوع اعتراض کردند، اما در نهایت با وجود همه مشکلات، تمرینات را ادامه دادیم.

در نیمه دوم، بازیکنانی مانند علی دایی، محمد خاکپور، حمید استیلی و احمدرضا عابدزاده با سایر بازیکنان صحبت کردند و همگی بر اهمیت این بازی تأکید داشتند و گفتند تنها نیمه‌ای از آن باقی مانده است و نباید آن را از دست بدهیم. زمانی که علی دایی پاس به خداداد عزیزی داد و او در مقابل مارک بوسنیچ تنها شد، من چشمانم را بستم چون نگران بودم توپ خراب شود. در واقع، من تنها ایرانی حاضر در استادیوم ملبورن بودم که گل خداداد را ندیدم، چون چشم‌هایم بسته بود. ناگهان صدای شادی از بخش دیگری از استادیوم بلند شد. آقای کماسی دست من را گرفت و گفت: «آقا مدد، بدو!» وقتی چشمانم را باز کردم، دیدم بچه‌ها در حال شادی هستند و خداداد عزیزی خودش را به تماشاگران ایران رسانده است.

خدا تری ونبلز را رحمت کند، مربی سرشناس انگلیسی که در آن مسابقه سرمربی استرالیا بود. زمانی که تیم استرالیا دو بر صفر پیش افتاده بود، باید می‌رفتم تا به بازیکنان خود آب معدنی برسانم، بنابراین از پشت نیمکت استرالیا رد شدم. همان زمان، مرحوم ونبلز با شور و حرارت خاصی در حال راهنمایی بازیکنانش بود. به یکی از ایرانی‌ها گفتم: «بابا تیمت دو گل زده، ولش کن و برو!» باید بگویم، ونبلز بسیار مودب و باادب بود، و پس از پایان مسابقه، با وجود ناراحتی، به سمت مربیان ما آمد و تبریک گفت.

پس از بازی، اجازه ندادند جواد خیابانی وارد رختکن تیم ملی شود، اما در ضیافت شام که سفیر ترتیب داده بود، حضور داشت. حدود ۹۰ درصد از وعده‌های پاداشی که پس از صعود به جام جهانی داده شده بود، محقق نشد، اما شنیدم برخی بازیکنان آن تیم در خیابان میرداماد با تخفیف‌های خوبی از مغازه‌های پاساژ آن خیابان خرید کردند.

رابطه احمدرضا عابدزاده و مهدی پاشازاده در مسابقه هشتم آذر بسیار خوب بود و هر دو بارها مانع از گلزنی استرالیایی‌ها شدند. در ملبورن، آن‌ها مشکلی با هم نداشتند، اما نمی‌دانم چرا پس از بازگشت به تهران، عابدزاده علیه پاشازاده مصاحبه کرد. من با اکثر بازیکنان نسل ۹۸ و تیم ملی درباره آن بازی در ارتباط هستم. قبل از صحبت با شما، به چند نفر از آن‌ها پیامک دادم و سالگرد هشتم آذر را تبریک گفتم، و در میان دوستانم شیرینی پخش کردم.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار