عزتاللهی: همسرم در خانه کار میکند، من قول میدهم در رستورانها ببرمش
سعید عزتاللهی: همسرم در خانه کار میکند و من قول میدهم در آخر هفتهها او را به رستوران ببرم
مصاحبه جذاب سعید عزتاللهی درباره ازدواج، کار در منزل و قولش برای رفتن به رستوران در آخر هفتهها را بخوانید.

سعید عزتاللهی آفاق، متولد 10 مهر 1375، بازیکن فوتبال ایرانی است که در پست هافبک دفاعی برای باشگاه شبابالاهلی در لیگ برتر امارات متحده عربی و تیم ملی کشورمان فعالیت میکند.
در مورد فوبیای او، او ابتدا گفت که نمیداند فوبیا چیست، ولی توضیح داد که فوبیا نوعی ترس پنهان است، مانند ترس از ارتفاع، آب یا چیزهای دیگر. او اعتراف کرد که از ارتفاع میترسد، مخصوصاً نگران سقوط هواپیما است. وقتی پرسیده شد که اگر در هواپیما بنشیند یا به ارتفاع برود، چه حسی دارد، پاسخ داد که او چنین نیست، اما وقتی هواپیما تکان میخورد، احساس ترس میکند و نمیتواند راحت باشد. او توضیح داد که سعی میکند در این مواقع خوابش ببرد، اما اگر تکان شدید باشد، دیگر نمیتواند خوابش ببرد و احساس ناراحتی میکند.

پذیرش مقاله در مجلات علمی و پژوهشی با احتمال بالا، نشان میدهد که من در چه زمینههایی عملکرد خوبی دارم و چه مهارتهایی را باید بهبود بخشم یا اصلاً بلد نیستم انجام دهم.
در مورد کارهای خوبم، میتوانم ظرفها را بشورم و خانهام را تمیز نگه دارم. من در زمینه فوتبال و بازیهای پلی استیشن هم خوب هستم. اما کارهایی که قرار است انجام ندهد یا انجام نمیدهم، عمدتاً مربوط به عدم تمایل یا عدم توانایی در انجام آنها است. من معتقدم یا کاری را انجام میدهم و بهترین شکل انجام میدهم یا اصلاً انجام نمیدهم. هدف من این است که هر کاری را که شروع میکنم، به بهترین شکل به پایان برسانم.
در مورد مهارتهای خانهداری، اگر بتوانم ظرف بشورم و خانه را تمیز کنم، آیا این به معنی حمایت از همسرم است یا نشاندهنده مردسالاری است؟ پاسخ من این است که مردسالاری نیست. اگر روزی با همسر آیندهام ازدواج کنم، سعی میکنم با هم در کنار هم باشیم و تفاوتهایمان را بپذیریم. اگر خسته باشم، ترجیح میدهم کاری انجام ندهم. همچنین، فردی را انتخاب میکنم که بتوانیم درک مشترک داشته باشیم. وقتی اینطور باشد، اگر بعد از تمرین خسته برگردم، همسرم میداند که نمیتوانم کارهای زیادی انجام دهم و خودش مسئولیتهای خانه را بر عهده میگیرد.
با توجه به تمرینهای زیاد در طول هفته و خستگی مداوم، همسرم مسئولیتهای خانه را بر عهده میگیرد و من قول میدهم در آخر هفتهها که خانه هستیم، او را به رستوران ببرم و در خانه کاری انجام ندهم. واقعاً چه لزومی دارد من در خانه بمانم و غذا درست کنم؟