تورنادو: وسترن تاریک و رمزآلود در دل اسکاتلند
نقد و بررسی فیلم تورنادو: وسترن شرقی در اسکاتلند با فضای تاریک و رمزآلود
نقد و بررسی فیلم تورنادو: وسترن تاریک و رمزآلود در اسکاتلند، روایت عجیب انتقام و درگیری در فضایی فراواقعی و شاعرانه.

کارگردان اسکاتلندی اثری عجیب، تاریک و پر از فضای انتزاعی را خلق کرده است که در قرن هجدهم اسکاتلند رخ میدهد، اما به سادگی میتوان آن را در جهانی پساآخرالزمانی یا بر روی سیارهای دورافتاده تصور کرد. پس از موفقیت نسبی فیلم نخست او، «غرب کند»، مکلین اینبار با «تورنادو» بازگشته است؛ فیلمی که با همان تیم همیشگی، از جمله فیلمبردار ماهر «رابی رایان» و آهنگساز «جد کرزل» (برادر جاستین کرزل، کارگردان)، ساخته شده است. هرچند، این اثر از نظر انرژی و انسجام به پای فیلم قبلی نمیرسد و به نظر میرسد با منابع تولیدی محدودتری ساخته شده باشد. با این حال، فضای خاص و عجیب فیلم، توجه تماشاگر را جلب میکند؛ به ویژه با بازی خیرهکنندهی «کوکی»، بازیگر و موسیقیدان ژاپنی.
سامورایی در سرزمین اسکاتلند
در این داستان، کوکی نقش زنی جوان به نام «تورنادو» را ایفا میکند؛ رقصندهای که همراه با پدرش، «فوجین» (با بازی تاکهیهیرو هیرا)، در دشتهای خالی اسکاتلند با یک واگن سرپوشیده سفر میکنند و نمایش سامورایی را اجرا مینمایند. آنها با عروسکهایی نمایش میدهند که سرها و اعضای بریدهشان با پمپهای دستی کوچک خون مصنوعی خارج میکنند. علاوه بر این، پدر و دختر حرکات رزمی و شمشیرزنی سامورایی را به نمایش میگذارند. به نظر میرسد این دو زمانی جزو سیرک سیاری بودهاند که اکنون پراکنده شده است. نکته جالب این است که در حالی که منظره اطراف خالی از سکنه است، تماشاچیانی ناگهان از ناپیدای روستاها ظاهر میشوند؛ گویی کیلومترها پیاده آمدهاند تا تماشای اجرای این دو را داشته باشند.
در عمق خشونت و انتقام
در جمع تماشاچیان، گروهی تبهکار و خشن به رهبری «شوگرمن» (با بازی تحسینبرانگیز و دلهرهآور «تیم راث») حضور دارند. در کنار او، «شوگر کوچولو» (با بازی «جک لودن») قرار دارد؛ جوانی که احتمالاً پسر واقعی یا نمادین اوست و به شدت تحت تأثیر آزار روانی پدرگونهی شوگرمن قرار گرفته است. نمایش تورنادو آنها را چنان مسحور میکند که در همان لحظه، یک کودک دو کیسه طلای دزدیدهشده را از پایشان میرباید. در نتیجه، این گروه راهی مأموریتی خشن برای پس گرفتن غنیمت و تنبیه کودک میشوند؛ مأموریتی که آنها را به رویارویی با تورنادو میکشاند و در آن مشخص میشود که مهارتهای رزمی تورنادو، تنها بخشی از نمایش نیست.
یک روایت سایهوار از مبارزه میان نیک و بد
ساختار زمانی فیلم پیچیده و گاه به صورت عمدی دچار آشفتگی است؛ بهویژه در بخشهای ابتدایی که تماشاگر را به عمارت اربابی محلی، با بازی «الکس مککوئین»، هدایت میکند. بسیاری از صحنهها با صدای وزش بادهای تند و حتی طوفانی همراه هستند که فضای وهمآلود و بیقرار فیلم را تشدید میکند. نکتهای جالب و قابلتوجه این است که راهزنان فیلم با اسب یا ابزار خاصی سفر نمیکنند؛ بلکه همگی پیاده و در حرکتی آرام، خاموش و بدون نیاز به غذا، خواب یا پناهگاه، از مکانی به مکان دیگر حرکت میکنند. در واقع، آنها نسخه تاریک و اهریمنی بازیگران سیار هستند که در مقابل طوفان و پدرش قرار گرفتهاند. تضاد میان این دو گروه، نوعی رویارویی نیروهای خیر و شر را به تصویر میکشد، اما نه به شکل معمول، بلکه در قالبی فراواقعگرایانه که بیشتر شبیه به خواب شفاف یا رؤیایی بیدار است.
«تورنادو» فیلمی است رمزآلود، بیرحم و شاعرانه که به سادگی نمیتوان آن را در دستهبندیهای سینمایی مرسوم جای داد. از یک سو، وسترن است، اما از سوی دیگر، آغشته به فلسفه شرق و فضای آخرالزمانی. در کنار نقدهایی که بر کندی روایت و محدودیتهای تولیدی وارد شده، نمیتوان از زبان بصری منحصربهفرد جان مکلین صرفنظر کرد. او با بهرهگیری از عناصر بصری، موسیقایی و بازیگری، جهانی خلق میکند که در عین بیگانگی، تماشاگر را درگیر خود میسازد. این فیلم شاید