کد خبر: 7829

محمد اصفهانی: شادمهر عقیلی به زودی برمی‌گردد

محمد اصفهانی: شادمهر عقیلی به زودی به ایران بازمی‌گردد + روایت معین و حواشی ممنوع‌الکاری

محمد اصفهانی درباره بازگشت شادمهر عقیلی، ممنوع‌الکاری و آینده موسیقی سنتی و پاپ در ایران صحبت می‌کند.

محمد اصفهانی: شادمهر عقیلی به زودی به ایران بازمی‌گردد + روایت معین و حواشی ممنوع‌الکاری

در بخش پایانی برنامه «درجه یک» که در استودیو همشهری پخش شد، مژده لواسانی میزبان محمد اصفهانی، خواننده و آهنگساز موسیقی پاپ و سنتی، بود. در این گفتگو، وی به شادمهر عقیلی اشاره کرد و گفت: «فکر می‌کنم بالاخره روزی برمی‌گردد.» همچنین به موضوع ممنوع‌الکاری‌اش در سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ پرداخت و از معین نام برد، کسی که ترانه‌ای از او را اجرا کرد و باعث مشکلاتی برای او شد.

در ابتدای برنامه، مژده لواسانی از محمد اصفهانی پرسید که آیا در طول دوران فعالیتش احساس کرده است که مدتی از اوج فاصله گرفته است. او پاسخ داد: «بله، این طبیعی است! وقتی هنرمندی فعالیتش کاهش می‌یابد یا حال و روز بازار مناسب نیست، این اتفاق برای هر کسی می‌افتد. در موسیقی این موضوع زودتر رخ می‌دهد. همان‌طور که می‌گویند: «از دل برود همان که از دیده برفت». این قضیه در موسیقی بسیار صادق است.»

در پرسش بعدی، مژده لواسانی از اصفهانی خواست که درباره سال‌هایی صحبت کند که حال و روزش خوب نبوده و کم‌تر فعالیت می‌کرده است. او پاسخ داد: «بله، دلایل شخصی و اجتماعی زیادی در این موضوع دخیل بود. شاید دلایلش چندان مهم نباشد، اما مهم آن است که باید در کارمان بهتر باشیم، چیزی که در آن کوتاهی کرده‌ایم... و این هم واقعیت است.»

من مشتری خودم را دارم.

نمی‌توانم بگویم که به طور خودخواسته از موسیقی فاصله گرفته‌ام، زیرا موسیقی عشق و علاقه هر کسی است که به آن می‌پردازد. از شنونده شروع می‌کنیم و به اجرا می‌رسیم، بنابراین نمی‌توان گفت این فاصله ارادی بوده است. در واقع، شاید نتوانستم آن حضور شایسته و لایق را داشته باشم.

در پاسخ به سوال لواسانی درباره کاهش اجراهای کنسرت در سال‌های اخیر، عنوان کرد: «خدا را شکر، مشتریان خودم را دارم و دارم. مشکل اصلی من شرایط مناسب نبودن من بود. این نبود تناسب برای حضور روی استیج باعث شده است که در نهایت نوازنده‌ها یا بازنشسته شوند یا با گروه‌های دیگر همکاری کنند. در نوازندگی هم نمی‌توان انتظار داشت که همیشه منتظر یک خواننده نشست.»

منتظر دیدنش هستم و هر لحظه شمارش می‌کنم!

خوشبختانه دوباره به بازار بازگشته‌ام و با تیمی جوان‌تر همکاری می‌کنم. ان‌شاءالله روزی برسد که بر قطعات مسلط شویم و بتوانیم برای فروش بلیت کنسرت‌ها برنامه‌ریزی کنیم. نمی‌دانم در سال 1404 کنسرتی خواهم داشت یا نه، اما اگر به آن سطح از آمادگی برسیم که درونمان احساس کنیم، برایش لحظه‌شماری خواهم کرد!

مدیران بیمارستان از من عذرخواهی خواستند!

او درباره زمان ترک طبابت و شروع فعالیت در عرصه موسیقی گفت: «مدتی پس از فارغ‌التحصیلی‌ام وارد دنیای موسیقی شدم. ابتدا به بیمارستان کودکان ظفر که متعلق به دانشگاه علوم پزشکی خودمان بود، رفتم. همزمان با آن، قطعه «آوای فاخته» را اجرا می‌کردم و در حال شناخته شدن بودم. مردم زیادی به آنجا می‌آمدند و از من امضا می‌گرفتند. اما دوستانی که مدیریت آنجا را بر عهده داشتند، با احترام از من خواستند که آنجا را ترک کنم، چون نظم آنجا را به هم می‌زدم.»

آیا می‌پرسید که کدام یک دشوارتر است، موسیقی یا پزشکی؟

خودم هم شاهد بودم که با اجرای برنامه‌های زنده و حضور در مراسم، واقعاً نمی‌توانم همزمان در سطح یک پزشک باقی بمانم و این فعالیت را انجام دهم. کار موسیقی، برخلاف ظاهر ساده‌اش، بسیار سخت، پیچیده و پرزحمت است... برعکس تصور عمومی! در حوزه پزشکی هم اگر اشتباه کنید یا به‌روز نباشید، مثلاً در حین معاینه بیمار تمرکز نداشته باشید، ممکن است جان فردی در خطر بیفتد. بنابراین، با خودم منطقی فکر کردم و تصمیم گرفتم تمرکز و وزن اصلی را بر روی موسیقی بگذارم، و همین تصمیم هم شد.

من در شماره ۱۸۷ در کنکور پزشکی قبول شدم!

در این بخش، مژده لواسانی اعلام کرد که هم رتبه‌اش خوب بوده و هم دانشگاهی که پذیرفته شده است، معتبر است. او تصریح کرد که مسیر تحصیل در رشته پزشکی برایش آسان نبوده و در بهترین حالت مدرک خود را دریافت کرده است. همچنین، خواننده آلبوم «نون و دلقک» توضیح داد که قبول شدن در رشته پزشکی عملاً سخت است و اگر کسی بتواند در هر دانشگاهی وارد این رشته شود، باید او را تحسین کرد. او افزود که در دانشگاه علوم پزشکی ایران قبول شده است و ممکن است این روایت کمی خودنمایی به نظر برسد، اما واقعیت دارد. او بیان کرد که رتبه‌اش ۱۸۷ بوده است و برای انتخاب رشته، یکی از دوستانش او را به فرد دیگری در وزارت علوم معرفی کرده است که در تعیین رشته تخصص دارد. در آن زمان، فرآیند تعیین رشته اینترنتی نبود و نیاز بود که افراد خبره راهنمایی کنند تا اشتباه نکند.

او به دیدار آن فرد که نامش را ذکر نکرد، رفت و او با دقت کارنامه و درصدهای او را بررسی کرد. او گفت با این رتبه، باید اولین انتخابش دانشگاه علوم پزشکی ایران باشد. او این کار را انجام داد و پس از مدتی مشخص شد که تا رتبه ۲۰۴، در همان دانشگاه علوم پزشکی آن سال پذیرش شده بودند.

موسیقی همیشه برای من اهمیت زیادی داشت! پدرم از من خواست که برایش نوار قرآن تهیه کنم...

محمد اصفهانی در مورد زمانی که موسیقی برایش اهمیت پیدا کرد، گفت: «موسیقی همیشه برایم مهم بود، اما شکل آن تغییر می‌کرد. از حدود پنج سالگی شروع به قرائت قرآن کردم. در آن زمان، در دوره پهلوی، خوانندگانی بودند که ترانه‌هایشان را در خانه می‌خواندم. پدرم که مردی موسیقی‌دوست و صدای خوبی داشت، بارها به مادرم گفته بود: «این محمد خیلی خطرناک است! بروید برایش نوار قرآن تهیه کنید.» من نوارهای عبدالواسط را گوش می‌دادم و چون صدایم زیر بود، توانستم صدای عبدالواسط را تقلید کنم. درونم حسی بود که نشان می‌داد علاقه زیادی به خواندن دارم. می‌خواستم این علاقه را به چیزی تبدیل کنم، اما چون بچه بودم، راه رسیدن به آن را نمی‌دانستم.»

آن‌ها من را به سمت مسیر قرائت هدایت کردند.

من را به مسیر قرائت قرآن هدایت کردند. قرائت قرآن یک هنر بسیار پیچیده و دشوار است که نیازمند مهارت و تمرین بسیار است، و حنجره در این هنر نقش حیاتی دارد. افرادی که در قرائت قرآن تخصص دارند، به راحتی می‌توانند در سبک‌ها و مدل‌های مختلف آواز و خواندن پیشرفت کنند. اما کسانی که از سبک‌های دیگر وارد دنیای قرائت می‌شوند، ممکن است با مشکلاتی روبرو شوند. قرائت قرآن یک هنر فنی و خاص است که تا شخص خودش قاری نباشد، نمی‌تواند کاملاً آن را درک کند، و شاید نتوانم تمام این پیچیدگی‌ها را برای شما توضیح دهم.

من در زمینه قرائت قرآن فعالیت می‌کردم و در مسابقات سراسری شرکت داشتم. در سال 1357 به عنوان نوجوان برگزیده شناخته شدم و قرار بود در مسابقات کویت شرکت کنم، اما با توجه به شرایط پرتنش انقلاب، مادرم اجازه نداد که بروم.

شجریان اظهار داشت: صدای این کودک برای آواز مناسب است.

یک‌بار در حیاط خانه مادربزرگم، دایی‌ام را دیدم که همراه یکی از دوستانش آمده بود. دایی‌ام مرحوم بهمن بوستان بودند. در آن زمان من هنوز استاد شجریان را نمی‌شناختم. درخت شاتوتی در حیاط خانه مادربزرگم داشتیم که زیر آن نشستیم. دایی‌ام گفت: «محمد، کمی قرآن بخوان!»

پرسیدم: «دایی‌جان، چه چیزی بخوانم؟» و او پاسخ داد: «هر چه دلت می‌خواهد...» آن زمان شاید ۱۲ یا ۱۳ ساله بودم. اوایل انقلاب بود و یکی از قرائت‌های استاد عبدالواسط را خواندم؛ قصار السور و سوره والزها.

پس از آن، یکی از دوستان دایی‌ام گفت: «صدای این خواهرزاده‌ات برای آواز مناسب است!» من چهره استاد شجریان را تاکنون ندیده بودم، اما دایی‌ام گفت که ایشان استاد محمدرضا شجریان هستند. اگر می‌دانستم کی هستند، شاید زبانم بند می‌آمد و نمی‌توانستم بخوانم، اما آن زمان نمی‌دانستم و ادامه دادم.

مدت زیادی سپری شد تا اینکه... | مخاطبانی که با قرائت آغاز کردند

چندین سال سپری شد تا توانستم وارد دنیای آواز و موسیقی شوم. استاد شجریان با همان نشست اولیه متوجه شدند که مسیر من باید به سمت موسیقی باشد. ایشان هم استاد بودند، هم فردی باهوش، و هم قاری برجسته قرآن کریم که در مالزی نیز موفقیت‌هایی کسب کرده بودند.

بسیاری از هنرمندان بزرگ (چه در این سو و چه در آن سوی آب‌ها) که کار خود را با قرائت قرآن آغاز کرده‌اند، به خوانندگان موفقی تبدیل شده‌اند. هنوز هم گاهی اوقات برای خودم قرآن می‌خوانم، اما کاربری حنجره در آواز و موسیقی و همچنین هزینه‌های مربوطه متفاوت است. برای قرائت قرآن کریم، تمرکز همیشگی و تمرین مداوم در این سبک ضروری است تا کاربری حنجره حفظ شود.

از تجربه‌های کارورزی در حوزه پزشکی تا دنیای موسیقی

از زمان شروع کارورزی پزشکی، به دلیل نیاز مالی، فعالیت در حوزه موسیقی برایم جدی‌تر شد. در آن زمان، به عنوان خدمت به یکی از دوستانم وارد رادیو شدم، جایی که ایشان مسئولیت ادیت آوازهای بدون موسیقی را بر عهده داشتند. برخی از این آوازهای بدون موسیقی را خودم ضبط می‌کردم. چون در مدرسه نمره‌های خوبی در انشا داشتم، توانستم با استفاده از همین مهارت راهی رادیو شوم. بعدها برنامه‌ای به نام «در بارگاه قدس» که مخصوص اذان مغرب بود، پخش می‌شد و من دو سال کامل مسئول نوشتن و تهیه همه قسمت‌های آن بودم، همچنین با خوانندگان و مداحانی که به برنامه می‌آمدند، همکاری می‌کردم. اولین بار، آقای کریمخانی را خودم به آنجا بردم، و از من پرسیدند چرا خودم نمی‌خوانم، و من پاسخ دادم که هنوز وقتش نرسیده است. تجربه‌های دیدار با استادانی چون کریمخانی و موذن‌زاده اردبیلی، فرصت‌های ارزشمندی برایم رقم زدند. خداوند دانش و اطلاعات خوبی را سر راه من قرار داد، و این تجربیات مرا بر آن داشت که احساس کنم باید در حوزه آواز فعالیت کنم. استاد شجریان هم گفته است: «این میوه تا نرسیده است نچینش!»

استاد شجریان از من ناراحت شد.

او تأکید کرد که ظهور و بروز اولیه بسیار اهمیت دارد و باید ظاهر قدرتمندی داشته باشی. البته استاد با این موضوع مخالف بود که من پاپ بخوانم و در آینده نیز از من شکایت کرد. من تلاش کردم تا او را قانع کنم، اما موفق نشدم. با این حال، به دلیل حجب و حیای او و اینکه هرگز چیزی را بر دیگری تحمیل نمی‌کرد، گفت: «هر کاری می‌خواهی انجام بده، فقط شعر خوبی بخوان!»

داستان اولین «تِرَک»

در آن فضا رشد کردم و بزرگ شدم. آقای شهبازیان را شناختم و کارم را نزد ایشان بردم، که اتود آن را خودم خوانده بودم. در آن زمان، ایشان قائم مقام واحد موسیقی بودند. پرسیدند که این قطعه را چه کسی ساخته و چه کسی قرار است آن را بخواند. من پاسخ دادم که خودم ساخته‌ام و چون آقای افتخاری در آن زمان محبوب بود، قصد داشتم ایشان آن را بخواند. توضیح دادم که در حال گذراندن کارورزی پزشکی هستم و می‌خواهم پزشک شوم. کاست را پخش کردند و گفتند: «این کار را خودت بخوان، اگر بخوانی، من آن را تنظیم می‌کنم.» این فرصت بی‌نظیری برای من بود. من طرفدار پر و پا قرص آقای شهبازیان بودم و نمی‌دانستم در آن لحظه چه باید بگویم. گفتند این اولین کار تو است و در استودیو ضبط خواهی شد. هرگز تصور نمی‌کردم کسی مانند من، که روزی آرزو داشتم خواننده شوم، اولین کارم را فریدون شهبازیان تنظیم کند!

مادرم با آن مخالفت می‌نمود.

مادرم کمی با نظرات من مخالفت می‌کرد. او نوه وحید دستگردی بود و در خانواده‌ای مذهبی و متدین پرورش یافته بود. او معتقد بود که تمام خوانندگان و نوازندگانی که به خانه وحید می‌آمدند، معتاد هستند. او نگران بود که من نیز همانند آن‌ها دچار اعتیاد شوم.

کار من با استاد شهبازیان مورد توجه قرار گرفت.

من نگرانی او را به شدت ارزش می‌نهم. در گذشته، اکثر مردم به باشگاه نمی‌رفتند، اما اکنون اوضاع کاملاً متفاوت شده است. در آن زمان، هنرمندان از جمله نقاشان، موسیقی‌دانان و نوازندگان با مشکلات زیادی روبرو بودند. مادرم از این وضعیت می‌ترسید. اکنون که با شما صحبت می‌کنم، هر دو آن‌ها از دنیا رفته‌اند، اما صدایشان همیشه در ذهنم زنده است. مادرم روزی گفت: «آقای شهبازیان، من محمد را به شما می‌سپارم...» و او هم پاسخ داد: «خانم، نگران نباشید، من خودم مراقب او هستم.» اولین کاری که با آقای شهبازیان انجام دادم، اثری به نام «فرصت بدرود» بود. البته پیش‌تر، کاری برای حضرت ابوالفضل (ع) به نام «هم‌قدم» انجام داده بودم که نامم هم در آن ثبت شده است. نام خانوادگی‌ام را از محمد واعظی به «محمد اصفهانی» تغییر دادم، چون شهرتم اصفهانی است. اثر «فرصت بدرود» که با همکاری آقای شهبازیان ساخته شد، بسیار مورد توجه قرار گرفت و در میان مردم محبوب شد.

پس از موفقیت این اثر، آقای شهبازیان گفت که قرار است سریالی به نام «آوای فاخته» ساخته شود که موسیقی‌اش توسط بهمن زرین‌پور تهیه شده است. او گفت قصد دارند برای تیتراژ پایانی سریال‌ها، موسیقی بسازند تا در تلویزیون رایج شود. بنابراین، تیتراژ پایانی برای «آوای فاخته» ساخته شد.

صدای خشایار اعتمادی به صدای داریوش شباهت داشت... | آیا قاسم افشار در حال خواندن شبیه به ابی است؟

محمد اصفهانی در بخش دیگری از سخنانش اشاره کرد: «قبل از ما هنرمندان دیگری بودند که قطعات پاپ اجرا می‌کردند، که آقای فرید شب‌خیز این آثار را تنظیم می‌کرد. اما برای ما، موسیقی پاپ شامل سازهای زنگ خارجی بود. همچنین، با وجود تنظیم‌کنندگان بزرگی مانند فواد حجازی و بهروز صفاریان، تحولی در عرصه موسیقی رخ داد. خشایار اعتمادی وارد عرصه شد و صدایش شباهتی به داریوش داشت، یا گفته می‌شد قاسم افشار شبیه ابی می‌خواند. در کنار این‌ها، علیرضا عصار، شادمهر عقیلی و مرحوم حسین زمان نیز حضور داشتند.»

آن‌ها می‌گفتند برادر معین است!

مرا نیز می‌گفتند که برادر معین است! من هم یک بار گفتم که اگر بتوانم همانند او باشم، افتخار بزرگی است، چون کار سختی است که کسی بتواند به سبک معین بخواند. البته تلاش کردم فاصله‌ام را با او بیشتر کنم تا احتمال تقلید در کارها کمتر شود. چون ریشه‌های سنتی در صدایم بیشتر بود، توانستم این تفاوت را بیشتر نشان دهم.

آیا واقعاً اصفهانی از کار برکنار شده است؟

اصفهانی در ادامه صحبت‌هایش درباره موضوع ممنوع‌الکار شدنش گفت: «یک‌بار به مدت یک ماه ممنوع‌الکار شدم. دلیل این موضوع این بود که قطعه «جدایی» از معین را اجرا کردم. پس از آن، یکی از روزنامه‌ها با من مصاحبه‌ای انجام داد و پرسید چرا این قطعه را اجرا کرده‌ام. من در پاسخ گفتم که برای اجرای این کار از دختر مرحوم بیات، مجوز کتبی گرفته‌ام. همچنین به مخاطبانم اطلاع دادم و آن‌ها هم اجازه داده بودند. علاوه بر این، درباره معین صحبت کردم و گفتم که او نماز می‌خواند و فردی شریف، صادق و ساده است.»

او افزود: «به همین دلیل، زمانی که مجوز کنسرت دیگری در تالار وحدت داشتم، حراست تالار که من را می‌شناخت، از من عذرخواهی کرد و گفت که نمی‌توانند اجازه ورودم را صادر کنند. من گفتم که همه منتظر من هستند. تهیه‌کننده برنامه که عکس‌های من را روی بیلبوردهای شهر نصب کرده بود، واقعاً نگران شده بود. با یکی از اعضای حراست تماس گرفتم و گفتند که فردا باید به بهارستان بیایم تا توضیحات لازم را بدهند. من هم وضعیت را شرح دادم. آن‌ها موافقت کردند که کنسرت را برگزار کنم، اما باید فردا به بهارستان بروم. در آن زمان مجوز مربوط به سال‌های ۱۳۸۶ یا ۱۳۸۷ بود. در نهایت، موضوع حل شد و تصمیم‌گیری انجام گرفت.»

مژده لواسانی در پایان توضیح داد که وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی سال گذشته اعلام کرده بود که آقای معین می‌تواند به ایران بازگردد. همچنین، او از محمد اصفهانی درباره نظرش درباره شادمهر عقیلی پرسید و او پاسخ داد: «فکر می‌کنم در نهایت، او هم برمی‌گردد!»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار