معرفی زیباترین زنان قبل از انقلاب سینمای ایران + عکسها و سرنوشت
زیباترین زنان قبل از انقلاب سینمای ایران | خاطرات، عکسها و سرنوشت ستارههای ماندگار
مروری بر خاطرات زیبارویان سینمای قبل از انقلاب ایران؛ ستارگان زیبایی که در دوران طلایی هنر هفتم، درخشیدند و هنوز در دلها زندهاند.

در میان تمامی شاخصهای سینمای ایران که پس از انقلاب اسلامی دستخوش تغییر شدهاند، نقاط قوتی وجود دارند که همچنان در دل مخاطبان زنده و پایدار باقی ماندهاند. این ویژگیها در طول سالیان متمادی بر پرده سینما نقش بسته و غیرقابل انکار هستند. موضوع این هفته ما، بازآفرینی خاطرات زیبارویان سینمای قبل از انقلاب است. با ما در ادامه این مقاله همراه باشید.
پوری بنایی

در چهارشنبه دهم دی ماه ۱۳۴۸، در تهران، پوستر جدیدترین فیلم مسعود کیمیایی با حضور ستارگانی مانند بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی و جمشید مشایخی بر دیوار تمام سینماهای شهر نصب شده بود. در کنار چهرههای مردانه و خشن بازیگران نقش اصلی، که نامشان با رنگ خون نوشته شده بود، چهره زنی جوان و جذاب توجه همگان را جلب میکرد. آن زن جوان کسی نبود جز “صدیقه بنایی” که در آن زمان به نام “پوری بنایی” در دنیای سینما شناخته میشد. پس از اکران فیلم قیصر و نمایش نقشهای لطیف و زنانه در قالب سناریو توسط اعظم، بنایی پس از پنج سال فعالیت هنری به چهرهای مهم در سینمای ایران تبدیل شد. مجلهها و ستونهای روزنامه او را به دلیل شباهتش به بازیگر آمریکایی، “اوا گاردنر”، معرفی میکردند. او پس از بازی در فیلمهایی مانند جدایی، مهرگیاه، میراث و غزل، مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گرفت و در داخل کشور از اوا گاردنر نیز محبوبتر شد. پس از انقلاب، اما فیلمسازان از همکاری با بنایی محروم شدند و او دیگر در هیچ فیلمی بازی نپذیرفت. تنها عباس کیارستمی توانست پس از انقلاب در فیلم “شیرین” با او همکاری کند. حالا، پوری بنایی ۸۲ ساله و ساکن ایران است و زندگی بیحاشیه خود را به عنوان یک خیّر مهربان ادامه میدهد. فعالیتهای او در انجمنهایی مانند محک و کمک به موسسات خیریه، همچنان او را در دل مردم ایران محبوب نگه داشته است.
فروزان

در سال 1341، سینما و تلویزیون ایران شاهد حضور زنی به عنوان دوبلور بودند که صدایش بسیار شیوا و دلنشین بود. پس از گذشت یک سال از شنیدن صدای پروین خیربخش، سایمک یاسمی، کارگردان ایرانی، او را برای حضور در مقابل دوربین مناسبتر دید و او را به دنیای سینما معرفی کرد. با ایفای نقش در فیلم «ساحل انتظار» ساختهی این کارگردان، پروین پیربخش با نام هنری «فروزان» وارد عرصهی فیلم شد. او با بازی در نقش «شیرین» در فیلم محبوب «گنج قارون» توانست دل بسیاری از مخاطبان سینمای فارسی را ببرد و نام فروزان را به عنوان یکی از ستارههای برجسته بر سر زبانها بیندازد. چهرهی زیبای او پس از چند سال فعالیت بازیگری، تضمینکنندهی موفقیت مالی بسیاری از فیلمها بود که در تاریخ سینما جایگاه خاصی دارند. هنر بازیگری فروزان اما همپای زیبایی او، مورد تحسین قرار گرفت. او در سال 1348 برای اولین بار جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را در نخستین جشنواره فیلم سپاس برای فیلم «تنگهی اژدها» کسب کرد، که این موفقیت باعث تثبیت جایگاه او در سینمای ایران شد. پس از انقلاب اسلامی، استعداد و زیبایی او چندان درخشنده نبود و همین موضوع سبب شد تا او از سینمای پس از انقلاب کنار گذاشته شود. برخلاف بسیاری از بازیگران ایرانی، فروزان پس از انقلاب ایران را ترک نکرد و در نهایت در سال 1394، در سن 78 سالگی، دار فانی را وداع گفت.
آذر شیوا

شاید بتوان گفت داستان دوبلور ساده رادیو تهران که ناگهان به سلطان قلب ایرانیان بدل شد، برای شما هم آشنا باشد. آذر شیوا، متولد سال 1319 در تهران، نقش اصلی این روایت است. پس از گذراندن دوران نوجوانی پرماجرا، او وارد عرصه دوبله در رادیو تهران شد و در همان زمان که به این حرفه عادت کرده بود، سرنوشت او مسیری متفاوت را رقم زد. حضور او در عرصه دوبلاژ، چهره زیبا و جذابش را از دید بینندگان پنهان میکرد، بنابراین بسیاری از کارگردانان به فکر بازی او در مقابل دوربین افتادند. مجید محسنی نخستین کارگردانی بود که توانست زیبایی آذر شیوا را در فیلم «آهنگ دهکده» به سینما دوستان معرفی کند. پس از بازی در این اثر، آذر شیوا به یکی از چهرههای محبوب و زیبا در سینمای ایران تبدیل شد، اما شهرت او در فیلم مشهور «سلطان قلبها»، که یکی از محبوبترین آثار تاریخ سینمای ایران است، بیشتر از پیش شد. در این فیلم، او درخشید و توانست به سلطان قلب بسیاری از تماشاگران سینما بدل شود. اما داستان زندگی آذر شیوا در اوج موفقیت، به دست خودش خاتمه یافت. در سال 1350، او در اقدامی اعتراضآمیز و ناگهانی، برای همیشه از دنیای سینما خداحافظی کرد و دیگر مقابل دوربین ظاهر نشد. این وداع ناگهانی، دلیل اصلی مهاجرت او به یکی از روستاهای پاریس و زندگی آرام در آنجا بود. اکنون، او به عنوان زنی 83 ساله، دور از رسانهها و در زندگی سادهای به سر میبرد.
مری آپیک

او دختر خانوادهای هنرمند از اصالت ارمنی و اهل ایران بود که رویای بالرین شدن در سر داشت. رقص باله و نواختن پیانو از کودکی به سرگرمیهای اصلی او تبدیل شده بودند و همین علایق سبب شد در سنین پایین برای عضویت در گروه باله ملی ایران انتخاب شود. اما پس از گذر از دوران نوجوانی، سرنوشت مری با مادرش، آپیک یوسفیان، که هنرپیشه تئاتر و سینما بود، گره خورد و او نیز وارد دنیای هنر شد. مسعود کیمیایی اولین کارگردانی بود که در ۱۶ سالگی، چهرهی او را به سینمای ایران معرفی کرد. حضور مری آپیک در فیلم «داش آکل» در این سن، چهرهی زیبای او را برای سینمای کشور ماندگار ساخت. ظاهر معصوم او در فیلمهای کیمیایی، بیشتر از انتظار دیده شد و توانست بسیاری از تماشاگران را مجذوب خود کند. پس از این نقش، مری آپیک به ستاره اصلی فیلمهای «پرویز صیاد» تبدیل شد و برای بازی در فیلم «بنبست»، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فیلم مسکو شد. اکنون، او به عنوان هنرپیشه سابق سینمای ایران و در سن ۶۸ سالگی، در لس آنجلس به فعالیت خود ادامه میدهد.
فرزانه تاییدی

آسمان سینمای ایران پر از ستارگان درخشانی است که هر کدام سهمی در تاریخ هنر کشور دارند، اما یادآوری خاطرات یکی از درخشانترین این ستارگان بسیار آسان است. ستارهای که از کودکی به تئاتر علاقهمند شد و برای درخشش هر چه بیشتر، تمام توان خود را به کار گرفت. فرزانه تاییدی با چشمان گیرا و استعداد بینظیرش در عرصه نمایش، از همان ابتدا توجه بسیاری از فیلمسازان را جلب کرد و سرانجام در سال ۱۳۵۱ وارد دنیای سینما شد. پس از چند سال فعالیت، با نقش آذر در فیلم «فریاد زیر آب» کنار داریوش، همه سینمادوستان را مجذوب خود کرد و توانست جایگاهی خاص در دل مخاطبان بیابد. او را میتوان با جملهای کوتاه توصیف کرد: هنرمندی کامل، باهوش، زیبا و دلنشین، که هر سنی را شیفته خود میساخت. حضور او در فیلمهای قبل از انقلاب فراتر از تصاویری جذاب با لباسهای باز و بدننما بود؛ او نقشهایش را زندگی میکرد و هنر بازیگری را با عمقی فراتر از ظاهر زنانه به نمایش میگذاشت. این حضور باشکوه اما مدت زیادی دوام نداشت. پس از انقلاب ۱۳۵۷، فرزانه تاییدی پس از تحمل سختیهای فراوان، توانست ایران را ترک کند. او در خارج از کشور به فعالیت در حرفهای که عاشق آن بود ادامه داد و سرانجام در سال ۱۳۹۹ در لندن درگذشت.