همایون شجریان؛ وارث بزرگ و صدای مستقل موسیقی ایران
همایون شجریان؛ وارث میراث بزرگ و ستاره مستقل موسیقی ایران در روز تولد
همایون شجریان، وارث میراث پدر، با صدای منحصربهفرد و مسیر مستقل، نماد هویت فرهنگی و موسیقی ایرانی امروز است.

بیست و یکم اردیبهشت ماه، سالروز تولد همایون شجریان است؛ هنرمندی که در کنار نام پدرش، محمدرضا شجریان، ایستاده است، اما مسیر خود را به تنهایی پیموده و امروز به یکی از صداهای برجسته و محبوب موسیقی ایران بدل شده است. او وارث میراثی عظیم است، اما خود نیز به میراثی نو بدل شده است.
به گزارش عصرایران، در سال 1399 مقالهای با عنوان «سختی همایون شجریان بودن و شدن» نوشتهام که نکات مطرحشده در آن هنوز هم معتبر است و میتوان نکات بیشتری نیز به آن افزود: با وجود شهرت بیشتر، همایون شجریان همواره چهرهای متین و بیحاشیه باقی مانده است، او همواره تلاش کرده در حریم حرفهای خود بماند و ترجیح داده تنها با صدای خود شناخته شود، نه با خبرسازیهای جنجالی.
امروز همایون شجریان تنها یک خواننده نیست؛ او یک چهره فرهنگی است که موسیقی را نه فقط بهعنوان ابزاری زیباشناختی، بلکه بهعنوان زبان بیانی جمعی درک میکند. اگر پدرش صدای نماد یک نسل عاشقان ردیف و دستگاه بود، همایون صدای نسلی است که در میان سنت و تغییر، به دنبال پیوندی زنده و معنادار با هویت خویش است.
در ادامه همان مطلب سال 1399 را میخوانید:
31 اردیبهشت، روز تولد همایون شجریان است؛ نام او نیاز به معرفی ندارد، زیرا هر فردی میداند او پسر بزرگ استاد شجریان است. اما در توییتر حدود یک ماه پیش، توئیتی ترند شد که موضوع آن این بود:
«رفیقمون داروخانه بوده، نصف شب همایون شجریان میآید، دگزا (آمپول دگزامتازون) میخواست، ولی کسی او را نشناخت و نداده است. توضیح دادم که من خوانندهام و کنسرت خارج از کشور دارم، میخواهم بروم فرودگاه. پرسید نامت چیست؟ گفتم شجریان. پرسید آیا نسبتی با آن آقای شجریان داری؟ گفتم پسرشم. گفت: پس همین یک بار را به خاطر بابات بهت میدهم.»
البته بعدها توضیح داده شد که این اتفاق چند سال قبل رخ داده است، اما فارغ از صحت یا سقم این روایت، باید گفت که پسر استاد شجریان بودن همزمان با موهبت بزرگ بودن، چالشی سخت است.
این رابطه پدر و پسری، هم بزرگترین فرصت، هم بزرگترین مانع برای همایون بوده است. بیرون آمدن از سایه نام بزرگ محمدرضا شجریان و یافتن هویتی مستقل، کار آسانی نیست، اما همایون با بهرهگیری از تربیت چندوجهی پدر و بهرهمندی از استعداد، هوش، دانش، شخصیت و مراقبتهای خود، توانسته است جایگاه خود را بیابد.
هرگز کسی در مورد او یا کارهایش نمیگوید «اگر من جای او بودم، همین میشد»، چون میدانیم پیمودن راه همایون، راهی یکشبه یا بر پایه وراثت نیست.
بسیاری از اساتید موسیقی ایرانی هستند که فرزندانشان هرگز شناخته نشدهاند یا در سکوت زندگی میکنند، هرچند بودن پسر محمدرضا شجریان در این میان نقش مهمی دارد، اما تمام ماجرا به این وابسته نیست.
همایون نتیجه سالها تلاش، پیگیری، رشد مداوم، بازنگری، تمرین روزانه و مراقبت دائمی از خود است. او نمونهای است از این که ارزش انسانها نه در تولد در خانوادهای بزرگ، بلکه در دستاوردهایی است که در زندگی کسب میکنند.
در سالهای اخیر، همایون با همکاری برادران پورناظری (تهمورس و سهراب) آلبومهایی مانند «نه فرشتهام، نه شیطان» و «رگ خواب» منتشر کرده است که با استقبال گسترده مواجه شدهاند. این آثار، ریشه در موسیقی اصیل ایرانی دارند و در عین حال احساسات امروزی را منتقل میکنند، و توانستهاند نسل جوان و نسلهای قبل را با هم همراه سازند.
برای ارزیابی توانایی آوازی همایون، یکی از نمونههای برجسته، قطعه «شوقنامه» اثر محمدرضا درویشی است؛ اثری که حاصل پنج سال تلاش مداوم در ضبط و نتنویسی روایتهای عبدالقادر مراغهای است. این اثر، که در مستند «شش سال و شش قرن» ساخته مجتبی میرتهماسب به آن اشاره شده، نشان میدهد که همایون در اجرای قطعات دشوار، چه توانایی بینظیری دارد.
برند «شجریان» نهفقط در موسیقی، بلکه در تاریخ فرهنگی و هنری ایران، یک نماد است. حفاظت از این برند، مسئولیتی بزرگ برای نسلهای آینده است، اما حضور همایون در عرصه موسیقی، این مسئولیت را به امری نادر و ارزشمند بدل کرده است. روز تولدش مبارک.