کد خبر: 6587

چرا دیوید دراموند هرگز شاه ایران نشد؟

چرا دیوید دراموند هرگز شاه ایران نشد؟ رازهای ناگفته از وارث قاجار در غرب

دیوید دراموند، وارث قاجار اما هرگز شاه نشد؛ نمادی از تقاطع فرهنگ‌ها و تحولات تاریخ معاصر ایران.

چرا دیوید دراموند هرگز شاه ایران نشد؟ رازهای ناگفته از وارث قاجار در غرب

حمید میرزا قاجار به دلیل موقعیت خانوادگی‌اش و زندگی دوگانه‌اش میان فرهنگ ایرانی و غربی، توجه محققان تاریخ معاصر ایران را جلب کرده است. او فرزند محمدحسن میرزا، آخرین ولیعهد سلسله قاجار، و وارث احتمالی تاج و تخت ایران بود که به دلایل گوناگون هرگز نتوانست به صورت رسمی یا عملی به سلطنت برسد. در این مقاله، زندگی، شخصیت و جایگاه تاریخی حمید میرزا قاجار را با رویکردی جامع و بهره‌گیری از منابع متنوع بررسی خواهیم کرد.

خلاصه‌ای از سوابق خانوادگی و تاریخ تولد

بر اساس گزارش دیروزبان، حمید میرزا در سال ۱۹۱۸ (۱۲۹۷ خورشیدی) در شهر تبریز، مرکز ایالت ولیعهدنشین قاجار، به دنیا آمد. پدر او، محمدحسن میرزا قاجار، برادر و ولیعهد احمدشاه قاجار، آخرین پادشاه سلسله قاجار بود که از سال ۱۲۸۸ تا زمان خلع سلطنت احمدشاه در سال ۱۳۰۴، به عنوان ولیعهد ایران شناخته می‌شد. مادر او، محترم السلطنه رزاقی، همسر دوم محمدحسن میرزا بود. در کودکی، حمید میرزا به خوبی زبان فارسی را نیاموخت و تربیت ایرانی سنتی نداشت.

پس از چند سال اقامت در تهران، خانواده‌اش در دوران کودکی او، به دلیل تبعید، به استانبول منتقل شدند و سپس در هفت‌سالگی، برای ادامه تحصیل، به انگلستان مهاجرت کردند. ورود او به انگلستان بدون تسلط بر زبان انگلیسی و فارسی، و همچنین فاصله گرفتن از فضای دربار قاجار، سبب شد که حمید میرزا از همان ابتدا فاصله زیادی با فرهنگ و زبان ایرانی پیدا کند.

نام مستعار «دیوید دراموند» و فعالیت در نیروی دریایی بریتانیا

در دوران سلطنت رضاشاه پهلوی، حمید میرزا به عضویت نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا درآمد. به منظور جلوگیری از تحریک دولت ایران و رعایت حساسیت‌های سیاسی، از او خواسته شد که نام انگلیسی برای خود برگزید. وی نام «دیوید دراموند» را انتخاب کرد که گفته شده این نام را از دفتر تلفن و ترکیبی از نام پسر دوستش، «دیوید»، و شخصیت داستانی «بولداگ دراموند» گرفته است.

در نیروی دریایی بریتانیا، حمید میرزا به عنوان زیرناخدا خدمت می‌کرد و در کشتی‌های مهمی مانند HMS Duke of York و HMS Wild Goose حضور داشت. این تجربه نظامی و زندگی در محیط انگلیسی تأثیر عمیقی بر منش و شخصیت او گذاشت و باعث شد تا او بیشتر شبیه یک دریانورد انگلیسی به نظر برسد تا یک ایرانی.

وضعیت سیاسی و نامزدی برای سلطنت در ایران

پس از برکناری احمدشاه قاجار در سال ۱۳۰۴ و درگذشت او در سال ۱۳۰۸، برادرش محمدحسن میرزا خود را شاه ایران اعلام کرد و ادعای تاج و تخت قاجاریه را ادامه داد، اما هرگز اقدام عملی برای بازگشت به سلطنت انجام نداد. پس از مرگ محمدحسن میرزا در سال ۱۳۲۱، حمید میرزا به عنوان وارث قانونی خاندان قاجار مطرح شد، اما به دلیل زندگی طولانی در غرب، نداشتن مهارت در زبان فارسی و عدم تربیت ایرانی، هرگز به صورت رسمی یا جدی ادعای سلطنت نکرد.

در سال ۱۳۲۰ و پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین و تبعید رضاشاه، دولت بریتانیا تصمیم گرفت خاندان قاجار را به سلطنت بازگرداند. در این راستا، محمدحسن میرزا و حمید میرزا برای ارزیابی آمادگی‌شان به لندن فراخوانده شدند. اگرچه حمید میرزا از نظر شخصیت و برخورد مورد پسند وزیر خارجه بریتانیا قرار گرفت، اما نداشتن مهارت در زبان فارسی و فاصله فرهنگی او با ایران، مانع از پذیرش او به عنوان شاه یا ولیعهد شد.

زندگی در ایران و بازگشت به سرزمین مادری

پس از پایان جنگ جهانی دوم، حمید میرزا از نیروی دریایی بریتانیا جدا شد و به شرکت نفت موبیل پیوست. در سال ۱۳۳۶، پس از کودکی، برای اولین بار به ایران بازگشت و به مدت چهارده سال در کنسرسیوم نفت ایران فعالیت کرد. این دوره، نخستین تجربه جدی او با جامعه و فرهنگ ایرانی بود که در آن بیگانه و غریبه احساس می‌کرد.

در این مدت، حمید میرزا فساد گسترده مالی و اداری را در سطوح مختلف مشاهده کرد و با شدت آن را نقد می‌نمود. او که تربیت نظامی داشت، به صداقت و شفافیت اهمیت می‌داد و به همین دلیل بارها توسط ساواک احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. همچنین، او درباره محمدرضا پهلوی نظرات انتقادی داشت که موجب حساسیت مقامات شد.

با وجود مدت زمان طولانی اقامت در ایران، حمید میرزا هرگز نتوانست زبان فارسی را به طور کامل فراگیرد و فاصله فرهنگی خود را حفظ کرد. او در خاطراتش به تفاوت میان «کار ایرانی» و «کار فرنگی» اشاره می‌کند؛ کار ایرانی را پر از فساد و پارتی‌بازی می‌دانست و کار فرنگی را کاری سالم، منظم و بدون نفوذ افراد ذی‌نفوذ تصور می‌نمود.

روابط خانوادگی و نظرات فردی

رابطه حمید میرزا با پدرش، محمدحسن میرزا، رابطه‌ای محدود و سرد بود. در خاطرات خود اشاره می‌کند که پدرش برای او فردی غریبه بود و دیداری کم داشتند. علاوه بر این، به دلیل نبود زبان مشترک، ارتباط عاطفی قابل توجهی بین آن‌ها شکل نگرفت.

حمید میرزا همچنین احساس بیگانگی نسبت به بسیاری از اعضای خانواده قاجار که در ایران باقی مانده بودند، داشت. او آنان را افرادی می‌دید که درگیر امور روزمره و فساد بودند، در حالی که خودش در محیطی بین‌المللی و حرفه‌ای فعالیت می‌کرد.

از نظر شخصیتی، او فردی رک، صریح و گاهی تندخو بود و دیدگاهی انتقادی نسبت به جامعه ایرانی داشت. او معتقد بود ایرانیان در برخوردهای اولیه اعتماد چندانی ندارند و در عین حال دچار ریاکاری و دورویی هستند. این دیدگاه تا حد زیادی ناشی از فاصله فرهنگی و نگاه بیرونی او به ایران بود.

مرگ و میراث فرهنگی

حمید میرزا قاجار، معروف به دیوید دراموند، در ماه مه ۱۹۸۸ (اردیبهشت ۱۳۶۷) در لندن درگذشت. روزنامه تایمز لندن در اعلام خبر مرگ او اشاره کرد که اگرچه ظاهرش کاملاً ایرانی بود، اما شخصیت و رفتار او بیشتر شبیه یک دریانورد انگلیسی بود که درک عمیقی از مسائل ایران و انگلستان داشت و در روایت‌گری مهارت داشت.

پس از درگذشت او، پسرش محمدحسن میرزا دوم به عنوان وارث خاندان قاجار شناخته شد. کتاب «واپسین وارث تخت و تاج قاجار»، که بر پایه مصاحبه‌ای با حمید میرزا توسط حبیب لاجوردی نوشته شده است، منبع مهمی برای آشنایی با زندگی و دیدگاه‌های او محسوب می‌شود.

حمید میرزا قاجار، یا همان دیوید دراموند، نمادی از گذار تاریخی ایران در قرن بیستم است؛ فردی که در میان دو فرهنگ ایرانی و غربی قرار داشت و هرگز فرصت نیافت تا به عنوان شاه یا ولیعهد ایران به رسمیت شناخته شود. زندگی او بازتابی از پایان سلسله قاجار، تحولات سیاسی در ایران، و تأثیرات استعمار و مدرنیته بر خانواده‌های سلطنتی است.

به دلیل تربیت غربی و فاصله‌اش از فرهنگ ایرانی، او هرگز نتوانست جایگاه واقعی خود را در ایران پیدا کند و بیشتر به عنوان یک شخصیت تاریخی و نمادین باقی ماند تا یک رهبر سیاسی عملی. دیدگاه‌های انتقادی او نسبت به فساد و نفاق در جامعه ایرانی، و همچنین فاصله‌اش از زبان و فرهنگ ایرانی، تصویری از چالش‌های هویت و تعلق فرهنگی در دوران مدرن ارائه می‌دهد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار