کد خبر: 6374

نقدی بر «هفتاد سی»: پرفروش‌ترین کمدی ایران، نقاط قوت و ضعف

بررسی انتقادی فیلم هفتاد سی؛ رکوردشکنی در سینمای ایران و نقد نقاط ضعف و قوت

بررسی فیلم «هفتاد سی» نشان می‌دهد که با وجود نوآوری در پرهیز از شوخی‌های مبتذل، ضعف‌های منطقی، کلیشه‌های تکراری و نمایش سطحی فقر، این اثر همچنان در کنار رکوردشکنی، نیازمند نقد عمیق‌تر به ساختار و محتوا است.

بررسی انتقادی فیلم هفتاد سی؛ رکوردشکنی در سینمای ایران و نقد نقاط ضعف و قوت

هفتاد سی، نخستین اثر سینمایی بهرام افشاری، عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داد. به همین مناسبت، در این مقاله به بررسی این فیلم پرداخته‌ایم.

این فیلم که اخیراً در شبکه‌های نمایش خانگی نیز عرضه شده است، از هفتم آذر 1403 در سینماها اکران شد و تا پایان سال بیش از 360 میلیارد تومان فروش داشت و حدود شش میلیون تماشاگر را به سالن‌های سینما کشاند. این موفقیت باعث شد تا هفتاد سی به عنوان اولین فیلم بلند افشاری، رکورد پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را بدون در نظر گرفتن تأثیر تورم، به نام خود ثبت کند. این دستاورد، فرصت مناسبی بود تا در کنار تحلیل و بررسی این اثر، نگاهی انتقادی به ضعف‌های آن و همچنین آسیب‌شناسی روند کمدی‌های رایج در سینمای ایران در سال‌های اخیر بیندازیم. لازم به ذکر است که هفتاد سی با پرهیز از شوخی‌های مبتذل و جنسی — که متأسفانه در بسیاری از کمدی‌های دیگر دیده می‌شود — و تمرکز بر خلق لحظات واقعاً کمدی، از نظر هنری و تجاری در سطح بالاتری قرار دارد نسبت به بسیاری از کمدی‌هایی که در سال‌های اخیر در سینما اکران شده‌اند.

در ادامه، برخی از جزئیات داستان فیلم فاش خواهد شد.

بهرام افشاری و هوتن شکیبا در هفتاد سی

در بررسی نحوه‌ی نمایش فقر در فیلم، باید گفت که تصویرسازی این فیلم از فقر بیشتر جنبه‌ی احساساتی و نمایشی دارد تا واقعی و مبتنی بر تجربه‌های حقیقی. فیلم تلاش می‌کند تا فقر را در قالب کلیشه‌های رایج در سینمای ایران نشان دهد، اما از نظر واقع‌گرایی فاصله زیادی دارد.

در خط داستانی، روایت از گروهی فقیر است که در زمینی که قرار است بر روی آن ساختمان ساخته شود، زندگی می‌کنند. دلیل جمع شدن این گروه در آن مکان و چگونگی تشکیل آن، چندان مشخص نمی‌شود و فیلم به این سوالات پاسخ نمی‌دهد. در ادامه، با برنده شدن یعقوب در قرعه‌کشی، زندگی این گروه ممکن است دچار تغییراتی شود، اما پیرمردی که در آستانه مرگ است، نیاز دارد تا روحیه‌اش حفظ شود تا بتواند جایزه را دریافت کند. تلاش‌های گروه برای بالا بردن روحیه‌ی پیرمرد، در نهایت به ازدواج مجدد او و رویدادهای پس از آن منجر می‌شود.

این روایت، نمونه‌ای از کلیشه‌های رایج در کمدی‌های اخیر سینمای ایران است و همچنین نشان‌دهنده‌ی ضعف‌هایی در منطق و ساختار فیلم‌نامه است. یکی از این کلیشه‌ها، تقابل میان فقیر و غنی است که در فیلم به وضوح دیده می‌شود؛ گروهی فقیر که به واسطه‌ی جایزه، با مظاهر زندگی مرفه روبه‌رو می‌شوند. اما در مورد نحوه‌ی نمایش فقر، باید گفت که تصویر این فقر بیشتر جنبه‌ی احساساتی و نمایشی دارد و چندان با واقعیت‌های زندگی فقیران هم‌خوانی ندارد.

علاوه بر این، فیلم از شوخی‌های کلیشه‌ای و گاه توهین‌آمیز در این زمینه بهره می‌برد. برای نمونه، شوخی‌هایی درباره‌ی بوی ناشی از توالت یا برخوردهای سطحی و اغراق‌آمیز گروه فقیر با کارمندان ثروتمند، همگی نمونه‌هایی هستند که یا از کلیشه‌های رایج در رسانه‌ها گرفته شده یا به نوعی توهین‌آمیز و دور از شأن قشر فقیر است، قشری که با مشکلات جدی و واقعی دست و پنجه نرم می‌کند. این نوع تصویرسازی‌ها، نه تنها کمکی به درک عمیق‌تر فقر نمی‌کنند، بلکه ممکن است تصورات نادرستی را در ذهن تماشاگران تقویت کنند.

بهرام افشاری و هوتن شکیبا در نمایی از فیلم هفتاد سی

یکی دیگر از مشکلات مهم در فیلم‌نامه، عدم استحکام منطق‌ها و میزان بالای وقوع حوادث و رویدادهای تصادفی در داستان است. برنده‌شدن یعقوب در جایزه و دریافت مبلغی کلان، تنها یک رویداد تصادفی است؛ هرچند فیلم با نشان دادن فرآیند ثبت‌نام او در مسابقه، کمی زمینه‌چینی می‌کند، اما هنوز این رویداد بسیار تصادفی به نظر می‌رسد. علاوه بر این، رویدادهای دیگری در فیلم وجود دارند که بدون هیچ پشتوانه منطقی و عقلانی، ناگهان رخ می‌دهند؛ مانند تشخیص یعقوب به عنوان بیمار مبتلا به تومور بدخیم و نزدیک بودن مرگش، یا تصمیم ناگهانی زنی که قبلاً النگوها و طلاهایش را فروخته است، برای خراب کردن نقشه و در نتیجه کما رفتن یعقوب. حتی تصمیم‌های غیرمنتظره و عجیب برات، پرویز و سیاوش برای شرکت در مسابقه کباب‌خوری، که مشخص نیست چه دلیلی دارد یا چگونه وارد داستان شده است، نمونه‌ای دیگر از این رویدادهای بی‌پایه است. این نوع تصادفات و رویدادهای غیرقابل پیش‌بینی را می‌توان تا پایان فیلم دنبال کرد؛ جایی که یعقوب ناگهان از کما بیرون می‌آید و قادر به دریافت جایزه است، و در نهایت، حضور ناگهانی خانواده‌اش که در داستان ظاهر می‌شود، نشان‌دهنده‌ی ضعف در استحکام منطقی روایت است.

کباب خوردن در فیلم هفتاد سی

پرهیز عمدی فیلم از شوخی‌های جنسی یا مبتذل، امری است که نباید نادیده گرفته شود. این فیلم سعی دارد با ایجاد موقعیت‌های متضاد و رویدادهای غیرمنتظره، مخاطب را بخنداند. هرچند میزان موفقیت آن در این هدف قابل بحث است، اما رویکردی است که در کمدی‌های استاندارد رایج است.

در مورد اخیر، می‌توان آن را نمونه‌ای از تأثیرپذیری از فیلم «فسیل» (کریم امینی، 1399) دانست. فیلم‌نامه این اثر را حمزه صالحی، نویسنده‌ای که پیش‌تر «هفتاد سی» را نیز نگاشته، بر عهده داشت. در «فسیل»، در صحنه‌ای کلیدی، شاهد یک غافل‌گیری دیگر بودیم: کاراکتر اصلی، که در آستانه ازدواج و قرار گرفتن در یک رویداد مثبت قرار داشت، ناگهان وارد کمای طولانی‌مدت می‌شود و حدود بیست سال از زندگی‌اش را از دست می‌دهد. این ایده در آن زمان به خوبی جواب داد و «فسیل» را به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران با احتساب تورم تبدیل کرد. پس چرا نباید این روند را ادامه داد و فیلم را با یک غافل‌گیری بی‌پشتوانه دیگر به پایان رساند؟ در این فیلم نیز، هرگاه قرار است اتفاق مثبتی برای شخصیت‌های فقیر و بی‌پول بیفتد، حادثه‌ای دیگر بر سر راهشان قرار می‌گیرد تا بیشتر به فقر و نداری‌شان بخندیم.

استفاده از مضامین مرتبط با مسائل جاری جامعه‌ی ایرانی، یکی دیگر از خطاهای این فیلم و بسیاری دیگر از آثار واپس‌گرای این سال‌ها است. ایده‌هایی مانند «غیرت»، که در دهه‌ی پنجاه در فیلم‌هایی مانند «قیصر» (مسعود کیمیایی، 1348) پاسخگو بود، در آن زمان با تفسیر انقلابی همراه می‌شد. اما تکرار این نوع ایده‌ها در شصت سال بعد، به‌ویژه در قالبی متحجرانه و سطحی، هیچ نوآوری ندارد. دیدن کاراکتری مانند یعقوب که می‌خواهد با خاتون ازدواج کند و تماشای بازی‌های احمقانه و غیرتی پرویز و روند کلی فیلم، آزاردهنده است. امیدوارم سینمای ایران هر چه زودتر از این موضوعات و تکرارهای بی‌پایان عبور کند؛ مسائلی که در هر ژانر و با هر سبک، بارها تکرار شده و بازتولید می‌شوند، از فیلم‌های روستایی و اجتماعی گرفته تا کمدی‌های پول‌پاروکن.

با این حال، جدا از همه‌ی نواقص ذکر شده درباره «هفتاد سی»، باید تأکید کرد که پرهیز عمدی فیلم از شوخی‌های جنسی یا مبتذل، چیزی است که نباید نادیده گرفته شود. این اثر تلاش می‌کند با خلق موقعیت‌های متضاد و رویدادهای غافل‌گیرکننده، مخاطب را بخنداند. هرچند در این مسیر، میزان موفقیت آن قابل بحث است، اما رویکردی است که در کمدی‌های استاندارد رایج است.

«هفتاد سی» اولین فیلم بهرام افشاری است — بر اساس ایده‌ای از خودش — که پیش‌تر در نقش‌های کمدی حضور داشته است. طبق گفته‌های حمزه صالحی، او همواره نظرات مثبتی درباره بهبود فیلمنامه‌ها داشته است. همچنین، سریال «اجل معلق»، با نویسندگی صالحی و بر اساس طرحی از افشاری، به زودی در شبکه نمایش خانگی پخش خواهد شد و باید دید در آن اثر، مخاطب چه نوع تجربه‌ای را خواهد دید.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار