بیضایی و مهرجویی در جشنواره دهه ۷۰؛ یادداشت و شعر هنر و زندگی
بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی در یک قاب؛ یادداشت فریدون صدیقی و شعری از گروس عبدالملکیان درباره هنر و زندگی
یادداشت فریدون صدیقی از بیضایی و مهرجویی، شعری از عبدالملکیان درباره هنر و زندگی، در کنار تصویری از جشنواره سینما در دهه ۷۰.
فریدون صدیقی، نویسنده، پژوهشگر و روزنامهنگار پیشکسوت، در صفحه اینستاگرام خود عکسی منتشر کرد و در شرح آن نوشت:
«خاک خواب بهرام بیضایی برای من نمادی است از از دست رفتن بخش دیگری از زیباییهای زندگی در روزگاری که با وقاحت در حال تیشه زدن به آن است... او عمیقاً رنج را درک کرده بود و میدانست که گریزی از آن نیست، بنابراین آن را به نوری بیپایان تبدیل کرد. من همیشه بر زخمهای او بوسه زدهام و زیبایی زیستن او را ستودهام.
بیضایی، رویا نبود، بلکه حقیقت است؛ حقیقتی که ندیده، ندانسته و نخوانده هنر و ادبیات کهن ایران است.»
این عکس مربوط به دومین دوره جشنواره ده فیلم برگزیده نویسندگان و منتقدان سینمای ایران در اردیبهشتماه ۱۳۷۲ است که در سینما شهر قصه برگزار شد، جایی که من به عنوان منتقد و مجری حضور داشتم. در این تصویر، حضور مبارک مهرجویی و بیضایی دیده میشود و سمت راست من جمشید گرگین قرار دارد.
در ادامه، شعری از گروس عبدالملکیان با عنوان «پرتقال را پوست میکنم» آمده است:
«پرتقال را پوست میکنم
خالی است
سیب را پوست میگیرم
رفته است...
باد میوزد
و روشنایی از روز کنده میشود»
