موتورسواری لادن مستوفی، نماد استقلال زنان در تهران
موتورسواری لادن مستوفی در خیابانهای تهران؛ نماد استقلال و چالشهای زنان معاصر
موتورسواری لادن مستوفی در سریال آقازاده نماد استقلال زنان معاصر و چالشهای جامعه امروز ایران است.
ساخت سریالهای اجتماعی بدون توجه به بافت معاصر جامعه ممکن است با واکنش منفی مخاطبان مواجه شود. حامد عنقا، که در آثار قبلی خود نشان داده است که نگاه دقیقی به رخدادهای داخلی جامعه دارد، در اولین تجربه کارگردانی خود نیز این ویژگی را به نمایش گذاشت. او که سابقه نوشتن برای مطبوعات را دارد، ذاتاً یک نویسنده اجتماعی است که همواره تلاش میکند نسبت به وقایع روزمره بیتفاوت نباشد و در آثارش به موضوعات مهم زمانه بپردازد.
از همان ابتدای فعالیتهای فیلمنامهنویسیاش، مانند سریال «قلب یخی»، عنقا به موضوعاتی چون خرافهپرستی و شیطانپرستی که در آن دوره رایج بود، پرداخته است. در سریالهای اخیرش مانند «پدر»، به تفاوتهای فرهنگی و خانوادگی در جامعه و تقسیمبندی آن به دو قطب مذهبی و غیرمذهبی اشاره کرده است.
در سریال «آقازاده»، عنقا بیش از پیش به نبض جامعه نزدیک شد و با تمرکز بر موضوع آقازادگی، تلاش کرد نسبت به پدیدههای منفی مانند رانتخواری و ویژهخواری واکنش نشان دهد. او در هر قسمت از این سریال، یکی از موضوعات روز جامعه را مورد توجه قرار داد و تصویر واقعگرایانهای از وضعیت آن زمان در ایران ارائه داد. یکی از موضوعات جذاب در این اثر، پدیده «پرستوها» بود که با بهرهگیری از جذابیتهای جنسی، تلاش میکردند در لایههای امنیتی نظام نفوذ کنند.

نویسنده این سریال در نخستین تجربه کارگردانی خود تلاش کرده است تا با موضوعات روز جامعه همراهی کند. توجه عنقا به مسأله استقلال زنان و نگاه ویژه به جایگاه آنان، بهویژه در پی رویدادهای کشور که از پاییز سال گذشته بیشتر نمایان شد، نشان میدهد او همچنان میداند برای چه جامعهای فیلم میسازد.
شخصیت مهتاب، با نقشآفرینی لادن مستوفی، زنی مستقل و قدرتمند است که در حرفه وکالت پیشرفت قابل توجهی داشته و تلاش میکند بدون وابستگی به همسرش، به صورت مستقل در کار خود پیش برود و تصمیمات مهمی بگیرد. این شخصیت، فراتر از بازیگری لادن مستوفی، نماد بیرونی فردی است که جسارت زندگی متفاوت در جامعه امروز را دارد و در مقابل برخی عرفهای نادرست جامعه میایستد. او علاقهمند به موتورسواری است و سعی میکند برای انجام امورش از این وسیله استفاده کند؛ موضوعی که یکی از خواستههای زنان در جامعه امروز است و متأسفانه با نگاهی نادرست و غیراصولی تبدیل به بحران شده است.
مهتاب حتی تلاش میکند این جسارت را به دخترش بیاموزد و در همان قسمت اول، با خریدن یک استوکر برقی برای تولد دخترش، او را به هیجان و زندگی مستقل تشویق میکند. این موضوع، همان چیزی است که در زیر پوست شهر وجود دارد اما گاه به دلیل ملاحظات یا مصلحتاندیشیها دیده نمیشود یا سرپوش گذاشته میشود.
سریال «گناه فرشته» عنقا ظاهراً از این نوع سورپرایزها برای مخاطب کم ندارد و شاید در آینده نکات بیشتری درباره وضعیت بحرانی زنان کشورمان در این اثر نمایان شود. این اتفاق باید در سایر آثار نمایشی نیز پررنگ و واقعی به تصویر کشیده شود و سازندگان در قایممقام بودن در بیرون از جامعه ایرانی و بر پایه تصورات و توهمات، برای مخاطب تولید محتوا نکنند.