مونا فرجاد: نقشهای چالشی میخواهم، تکراری خستهام
مونا فرجاد: از نقشهای تکراری خستهام، به دنبال نقشهای چالشی و تاثیرگذار در سینما
مونا فرجاد بازیگر تئاتر و سینما، نقشهای چالشی و تاثیرگذار را ترجیح میدهد و از تکراری بودن نقشها خسته است.
مونا فرجاد با اشاره به نقشآفرینیاش در فیلم سینمایی «زالو» اعلام کرد که دیگر نمیخواهد هر نقشی را بپذیرد و ترجیح میدهد نقشهایی بازی کند که در روند دراماتیک داستان تأثیرگذار باشند، به گونهای که نبودنشان در داستان اختلال ایجاد کند.
فیلم «آقای زالو» تنها یک کمدی ساده نیست، بلکه داستانی است که در قالب طنز، تصویر واقعی و تلخ جامعه امروز ایران را به تصویر میکشد. در این مصاحبه، با مونا فرجاد درباره نحوه بازی در این فیلم و چالشهای پشت صحنه صحبت کردهایم.
این بازیگر تئاتر و سینما تأکید میکند که از نقشهای تکراری خسته شده و به دنبال نقشهایی است که هم چالشبرانگیز باشند و هم اثرشان در داستان ملموس و تاثیرگذار باشد، نقشهایی که بازی کردنشان برای خودش جذاب باشد و بتواند تأثیر عمیقی بر مخاطب بگذارند.
تجربه همکاری با آقای مهران احمدی چگونه بود؟
کار کردن با آقای احمدی واقعاً تجربهای لذتبخش بود، زیرا ایشان بازیگری بسیار ماهر و مسلط هستند. این موضوع هم برای من مثبت بود و هم چالشبرانگیز، چون در چنین شرایطی نمیتوان کارگردان را فریب داد و ادعا کرد «نمیتوانم اینطور بازی کنم»، چرا که ایشان به خوبی بر نقش و نحوه اجرای آن اشراف دارند. آنها تمام جزئیات و ریزهکاریهای نقش را میشناسند و میدانند چگونه بهترین اجرا را ارائه دهند.
این به این معنا نیست که سایر کارگردانها این سطح از شناخت را ندارند، اما وقتی کسی هم نقش بازیگر را بر عهده دارد و هم کارگردان است، هم کار آسانتر میشود و هم چالشبرانگیزتر؛ زیرا نمیتوان به سادگی از ریزهکاریهای بازیگری گذشت و این دقت و حساسیت نسبت به جزئیات، تجربهای منحصر به فرد و ارزشمند خلق میکند.
در دوران نوجوانی، هرچند اکنون دیگر آن سن را ندارم و سنم کمتر است، اما خاطرات دهه 60 و اوایل دهه 70 هنوز در ذهن خیلیها زنده است. من کودک بودم ولی به یاد دارم. با احترام به مسئولین محترمی که در هر سه مقطع تحصیلی، معلمان، ناظمها و مدیران بسیار خوبی داشتم و همگی را قلباً دوست دارم و برای سلامتیشان آرزو میکنم، اما در آن دوران هم افرادی بودند که کلمات توهینآمیز و تحقیرآمیز به کار میبردند. به نظر خودشان و با نگاهی که آن زمان داشتند، این نوع تربیت درست بود؛ ولی چقدر ما را ترساندند.
یادم میآید که میگفتند اگر تار مویی از موهای کسی بیرون باشد، در آن دنیا همان تار مو باعث آویزان کردن فرد میشود. من در طول دوران کودکی، وقتی این حرف را میشنیدم، در فکر میرفتم که آیا واقعاً قرار است مادرم، با قد بلند و موی بیرون، از یک تار مو آویزان شود؟ یعنی مادرم به جهنم میرود و چقدر زجر میکشد؟ البته نمیخواهم بگویم همه اینگونه بودند، بلکه فقط بر اساس تجربه شخصیام صحبت میکنم.
همیشه آدمهای مهربان و خوبی هم وجود داشتهاند، اما این تجربهها را هم نمیتوان نادیده گرفت. از طرف دیگر، پدر من در فیلم، حاجآقا ملک، فردی انقلابی بود که هدفش خدمت به مردم و حرکت در مسیر آرمانهای آنان بود. بزرگترین اشتباه او این بود که فریب داماد متقلبی را خورد که با سوءاستفاده از نام حاجآقا، مردم، دولت و کشور را چپاول میکرد.
نمیتوانیم منکر وجود چنین چیزهایی در جامعه باشیم. هنوز هم در جامعه ما چنین مواردی دیده میشود؛ افرادی که فریب ظاهر و تظاهر دیگران را خوردهاند و در سمتهایی قرار گرفتهاند که در حق این کشور و مردم اجحاف کردهاند.

آیا از نقشآفرینی در فیلم «آقای زالو» رضایت دارید؟
من از تماشای این فیلم لذت بردم. فکر میکنم فیلمی سبک و سرپاست، با داستان جذاب و کارگردانی و روایت خوبی ارائه شده است. بازیها در کل بسیار تمیز و قابل قبول هستند، حتی نقشهایی که کوتاهتر هستند، تاثیرگذار و ماندگارند. از نظر من، این فیلم توانسته است ما را به فکر وادارد؛ تماشاگر را به تأمل وادار میکند، احساس غم میکند و حتی ممکن است اشک در چشمانش جمع شود.
بازخورد مردم در روزهای نخست اکران چگونه بود؟
به نظر میرسد مردم از تماشای فیلم لذت بردهاند. در همین مدت کوتاهی که اکران شده، دوستانی که دیدن، اعلام کردند که فیلم سرگرمکننده و شیرینی بوده است؛ ما خندیدیم و از تماشای آن لذت بردیم. همچنین، محبتهایشان شامل اظهار نظرهای مثبت مانند «تو نقش خوبی ایفا کردی» و «ما واقعاً تو را دوست داشتیم» بود. امیدوارم این تعریفها فقط تعارف و رفاقت نباشد و حقیقت داشته باشد.
تجربه شما از بازی در این نوع کمدی چگونه بود؟
کمدی-تراژدی از این نظر برایم جذاب است که با لحنی شیرین و خندهآور، درد عمیقی را بیان میکند. در دنیای امروز، بسیاری از سریالها و فیلمها «مولتی ژانر» هستند و دیگر به صرف کمدی یا درام اجتماعی محدود نمیشوند. در معنای کلاسیک ادبیات، کمدی به معنای روایت وقایع تلخ جامعه به زبان شیرین است؛ یعنی اینکه ما در مواجهه با اتفاقات تلخ، بخندیم که در واقع نوعی زهرخند زدن است. فیلمنامه این اثر نیز همین ویژگی را داشت. ساختن یک اثر کمدی کار آسانی نیست؛ نیازمند توانمندی است تا بازیگر بتواند کمدی را به درستی اجرا کند و به لودگی و سطحینگری نپردازد.

آیا در حین انجام کار، اختلاف یا چالشی با کارگردان پیش نیامد؟
خیر، در طول اجرای پروژه هیچگاه دیدگاه متفاوت یا اختلاف نظری با آقای احمدی نداشتم. معتقدم زمانی که یک بازیگر وارد گروه میشود، باید تابع دیدگاه کارگردان باشد. در صورت وجود تفاوت نظر، یا باید کارگردان را قانع کند یا خودش را با دیدگاه او تطبیق دهد. در نهایت، اگر نقش را دوست نداشته باشم، در مصاحبههای بعدی میگویم که «این نقش را بر اساس نگاه کارگردان بازی کردم، نه نظرات شخصیام». اما در اصل، قبل از امضای قرارداد، گفتگوهای پیشتولید مشخص میکند که آیا میخواهی با آن کارگردان همکاری کنی یا نه. و زمانی که تصمیم به همکاری میگیری، باید در مسیر دیدگاه او حرکت کنی.
علت کاهش فعالیت شما چیست؟
از ده سال گذشته به بعد، احساس خستگی نسبت به نقشهای تکراری در فیلمها پیدا کردم. دیگر جذابیتی برایم نداشت که زنان تنها نقشهایی مانند آوردن چای یا دختر خانه را بر عهده داشته باشند. در گذشته، چون سنم کمتر بود و استقلال مالی داشتم، با شور و اشتیاق نقشهای مختلفی را بازی میکردم، اما پس از مدتی خودم خودم را محدود کردم. تصمیم گرفتم دیگر هر نقشی را نپذیرم و ترجیح میدهم نقشهایی را بر عهده بگیرم که در روند دراماتیک داستان تأثیرگذار باشند، نقشهایی که نبودشان خللی در روایت ایجاد کند و به نوعی به پیشبرد داستان کمک کند.
چقدر برایتان اهمیت دارد که نقشهایتان دوام و تنوع داشته باشند؟
دوام و پایداری برای همه ارزشمند است. از کودکی آرزو داشتم مانند چارلی چاپلین باشم یا جایزه اسکار بگیرم و هنوز هم همان رویا در سر دارم. تنوع در نقشها برایم اهمیت دارد؛ میخواهم در ژانرهای مختلف تجربه کسب کنم و مهارتهایم را گسترش دهم. و شهرت... بازیگری میتواند شهرت بیاورد، اما من شهرت را همراه با محبوبیت میخواهم؛ شهرت بدون محبوبیت برایم معنا ندارد.
در نهایت، نظر شما درباره فیلم «آقای زالو» چیست؟
به نظر من، فیلم «آقای زالو» یک اثر شیرین است که ما را به تفکر وامیدارد. این فیلم به خوبی مسائل روز جامعه را مطرح میکند و در عین حال، طنزی واقعی و اصیل در آن رعایت شده است. معتقدم بسیاری از تماشاگران با این اثر همراه خواهند شد، هرچند ممکن است بعضی افراد با آن ارتباط برقرار نکنند و این کاملاً قابل احترام است. از دید من، فیلم از نظر فنی و هنری در سطح استاندارد قرار دارد.
فیلمنامه و زبان کارگردان در هماهنگی کامل هستند. حتی، تصور میکنم فیلم از متن اولیه هم پیشرفتهتر است؛ زیرا وقتی متن را برای اولین بار خواندم، در کاغذ خندیدم و تصاویرش را در ذهن مجسم کردم. حالا، دیدن فیلم، این تصاویر را بهتر و واقعیتر ساخته است و این برای من موفقیتی بزرگ است.
اگر اشتباه نکنم، ساخت این فیلم در مدت حدود 31 یا 32 روز و با استفاده از 31 لوکیشن انجام شده است؛ کاری بسیار دشوار که تنها با همکاری و همدلی تمامی اعضای گروه ممکن شد. بیاغراق میگویم این همدلی در همه وجود داشت. همه با انگیزه و با دل خوش برای رسیدن به هدف کار میکردند و من این حس را عمیقاً درک کردم. در مجموع، این فیلم را با عشق ساختهایم و امیدوارم تماشاگران آن را ببینند و از تماشای آن لذت ببرند.