کد خبر: 60351

کمدی‌های نوستالژیک دهه ۶۰ در گیشه راز موفقیت و چالش تکرار

کمدی‌های نوستالژیک دهه 60 در گیشه: راز موفقیت و خطر تکرار بی‌وقفه

کمدی‌های نوستالژیک دهه 60 در سینمای ایران، راز موفقیت و خطر تکرار بی‌وقفه، خاطراتی شیرین و عناصر فرهنگی این دهه را زنده می‌کنند.

کمدی‌های نوستالژیک دهه 60 در گیشه: راز موفقیت و خطر تکرار بی‌وقفه

در اینکه دهه 60 برای اکثر مردم ایران دهه‌ای پر از خاطرات و لحظات به یادماندنی است، هیچ تردیدی وجود ندارد. در آن دوران، با وجود محدودیت‌هایی که به دلیل جنگ بر زندگی مردم تحمیل شده بود، هر مواجهه با چیزهای نو، واکنش‌های تازه‌ای را برمی‌انگیخت و مردم را شگفت‌زده می‌کرد، به گونه‌ای که این احساس در ذهن‌ها ماندگار می‌شد و آن دهه را به یادماندنی‌تر می‌ساخت.

از کاسِت و موسیقی‌های کلاسیک و لباس‌های خاص که به اصطلاح تیپ جوان‌اول‌ها را کامل می‌کرد، تا ویدیو و محدودیت‌های دیدن فیلم و هر آنچه در آن زمان به سختی به دست می‌آمد و حالا به راحتی در دسترس است، این دهه را بیشتر در خاطره‌ها زنده نگه می‌داشت. با این مقدمه و بهره‌گیری از این حس نوستالژیک، طبیعی است که فیلم‌سازان نیز تمایل داشته باشند به همان دهه بازگردند و از عناصر مختلفی که جذابیت و حس خوشایند آن دوران را برای مخاطب تداعی می‌کند، استفاده کنند.

خرید بک لینک دائمی و ارزان از سایت‌های معتبر

در حال حاضر، شاهد موجی گسترده در انتقال احساسات به سمت فروشگاه‌ها و سپس به مخاطبان هستیم. گویی فرمولی جادویی یافته شده است که طی چند سال اخیر، با قرار دادن نمادهای خاص و خاطره‌انگیز، داستان‌هایی تکراری را در فیلم‌ها مشاهده می‌کنیم. این روند به تدریج و از میانه دهه 80 وارد عرصه سینما شد.

آغاز یادآوری خاطرات با فیلم‌های «اخراجی‌ها» و «ضدگلوله»

در سال 1386، فیلم «اخراجی‌های 1» با الهام گرفتن از مضامین دوران دفاع مقدس و خاطرات دهه 60 وارد عرصه سینما شد و ژانر کمدی را به فضای جنگ افزود. اگرچه بخش جنگی فیلم بیشتر از سایر عناصر دهه 60، نظیر عشق‌ها، سفرهای خانوادگی و شور و هیجان پشت جبهه و در محلات را به تصویر می‌کشید، اما این عناصر بخش زیادی از داستان فیلم را تشکیل می‌دادند. «اخراجی‌های 1» در همان سال با فروش نزدیک به 2 میلیارد تومان، عنوان پرفروش‌ترین فیلم آن سال را به دست آورد.

ساخت فیلم‌هایی که میان جبهه و آرمان‌های دفاع مقدس از یک سو و المان‌هایی مانند ویدیو و کاست که در آن زمان نمادهای مطرب بودن محسوب می‌شدند، تفاوت قائل می‌شد، نوعی فرمول موفق و آزمایش‌شده بود که به تدریج جایگاه نوستالژیک خاصی در میان مخاطبان پیدا کرد. این رویکرد، به دلیل پیوند عمیق آن با احساسات انسانی و گرایش طبیعی افراد به آرمان‌ها و دفاع از وطن، توانست ارتباط عاطفی قوی‌ای با تماشاگر برقرار کند و شخصیت‌های داستان را برای آنان جذاب کند.

در مقابل، فیلم «ضد گلوله» ساخته مصطفی کیایی در سال بعد، با تکرار این فرمول، نتوانست همان میزان موفقیت گیشه‌ای «اخراجی‌ها» را کسب کند. هرچند این فیلم در جشنواره فیلم فجر استقبال خوبی داشت و جایزه بهترین فیلم را نیز دریافت کرد، اما در اکران عمومی، در کنار فیلم‌هایی همچون «کلاه قرمزی»، «بچه ننه»، «خوابم می‌آید» و «قلاده‌های طلا» قرار گرفت و با فروش تقریبی یک میلیارد تومان، رتبه آخر را در جدول فروش کسب کرد.

نهنگی که زیر آب رفت و از نبرد جان سالم به در برد

این اثر، همچنان مسیر خود را ادامه داد و نهنگ عنبرِ سامان مقدم، در سال‌های 94 و 96، دو نقطه عطف مهم در سینمای کمدی ایران رقم زد که فرم و ساختار این سبک را تثبیت و تداوم بخشید. مقدم در این فیلم، رابطه‌ای عاشقانه میان یک دختر و پسر جوان در اوایل پس از انقلاب را به تصویر کشید و سعی داشت این نوستالژی را با استفاده از موزیک‌های خاطره‌انگیز، رقص‌های مایکل جکسون، دلخوشی‌هایی مانند کاست و رنو و سایر عناصر، به مخاطب منتقل کند و او را به آن دوران ببرد.

تأثیر روانی جنگ بر جدایی‌ها و نقاط عطف داستان در مهاجرت رویا، در «نهنگ عنبر» متفاوت‌تر بود؛ چرا که در فیلم‌های قبلی، تمرکز صرف بر مضمون جنگ، این موضوع را کمتر نشان می‌داد. اما در این اثر، جنگ به عنوان عنصری گذرا در داستان حضور داشت و پس از آن، روایت همچنان ادامه داشت. در نتیجه، تأثیر روانی جنگ بر مهاجرت رویا و رفت و برگشت او بین ایران و آمریکا، قصه‌ای متفاوت و تازه ارائه داد که قبلاً در فیلم‌های دیگر به دلیل تمرکز بیشتر بر موضوع جنگ، به آن نپرداخته بودند. مقدم در اینجا نشان داد که خاطرات دهه 60 می‌تواند در سال‌های بعد، تأثیرات عمیق‌تری بر مخاطب بگذارد.

در قسمت دوم «نهنگ عنبر»، بازگشتی به حس نوستالژیک دهه 60 صورت گرفت. رقص دسته‌جمعی با حضور حسام نواب صفوی در جمع سه نفره، حس و حال بکر و صمیمی فیلم اول را نداشت و باورپذیری داستان را کاهش داد، اما با این وجود، این کمدی دوفصلی نقش مهمی در روند شکل‌گیری کمدی‌های نوستالژیک با محوریت دهه 60 در سینمای ایران ایفا کرد.

در مجموع، «نهنگ عنبر 1» با فروش حدود 7 میلیارد تومان، موفقیت قابل توجهی در گیشه داشت و عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال 94 را به خود اختصاص داد.

رضا «هزارپا»، خودرو پیکان گوجه‌ای و برقی که ما را درگیر کرد

درست یک سال پس از عرضه، فیلم هزارپا همانند سابق، با تکرار همان فرمول، اما از زاویه‌ای متفاوت، موفقیت چشمگیری کسب کرد و عنوان پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران را به خود اختصاص داد. در این اثر، علاوه بر المان‌هایی که پیش‌تر ذکر شد، ارجاعات سینمایی به فیلم‌هایی مانند گوزن‌ها و قیصر، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، به مجموعه عناصر فیلم افزوده شد و آن را غنی‌تر ساخت.

«هزارپا» با قرار دادن دوربین در داخل آسایشگاه جانبازان، رویکردی متفاوت نسبت به موضوع جنگ در پیش گرفت؛ جنگی که معمولاً در این نوع کمدی‌ها به عنوان یک موضوع ثابت مطرح می‌شد. این شیوه، علاوه بر ایجاد تفاوت، صدای اعتراض برخی منتقدان را نیز برانگیخت.

بر خلاف فیلم‌های قبلی، «هزارپا» شامل شوخی‌های خارج از عرف زیادی بود و با قرار دادن دوربین در داخل آسایشگاه جانبازان جنگی، به شکلی متفاوت‌تر با موضوع جنگ شوخی می‌کرد. این رویکرد نیز واکنش‌هایی از سوی منتقدان داشت و نشان‌دهنده توجه فیلمسازان این سبک به دهه 60 و عناصر خاطره‌انگیز آن زمان است.

حشره‌ای چندپا که به‌طور معمول در محیط‌های مرطوب و تاریک یافت می‌شود و دارای بدن بلند و نود و پا است.

در جایگزینی رنو با پیکان گوجه‌ای و ابراز علاقه شدید به آن، مخاطبان را به یاد می‌آورد. این فیلم همچنین به خانه‌های اشرافی و ثروتمند دهه 60 سرک می‌کشد، هرچند که نوع این اشراف و ثروتمندان با آنچه در نهنگ عنبر مشاهده کرده بودیم، تفاوت‌هایی داشت.

صدای خوانندگان ماندگار از «مطرب» و «فسیل» به گوش رسید.

پس از چند تجربه نسبتا موفق و پر درآمد در حوزه سینما، نبض بازار و توجه مخاطبان به دست سینماگران افتاد. فیلم «مطرب» هدف بعدی بود که قصد داشت ذائقه تماشاگران را در این مسیر تثبیت کند.

در «مطرب»، تاثیر وقایع دهه 60 نه از منظر جنگ، بلکه در بستر زندگی خواننده‌ای روایت شد که پس از انقلاب، از همه جا طرد شده بود. این فیلم مجددا همذات‌پنداری با تماشاگرانی ایجاد می‌کرد که خاطرات خوش و دوران پیش از انقلاب را در ذهن خود مجسم می‌کردند و سینما بار دیگر بر همان نقطه تمرکز داشت.

در «مطرب»، مجددا همذات‌پنداری با مخاطبانی شکل می‌گرفت که روزهای خوب پیش از انقلاب را در ذهن خود دوست داشتند، و سینما بار دیگر بر همان موضوع تکیه می‌کرد.

پس از «مطرب»، فیلم «فسیل» همان فرمول را توسعه داد و به جای تمرکز بر یک خواننده، گروهی چندنفره از خوانندگان مشهور دهه 60 را نشان داد که پس از انقلاب، دچار سرگشتگی و بی‌پناهی شده بودند. در این دو فیلم، دیگر کارکردهای جنگ مانند ضدگلوله، اخراجی‌ها یا نهنگ عنبر دیده نمی‌شد و در جزئی‌ترین روایت‌های فرعی، اشاره‌ای گذرا به آن‌ها شده بود. تنها المان‌های یادآور جنگ در «فسیل»، احتکار و فضاسازی محلات با چفیه، بنر و دیگر نمادها بودند.

خرید رپورتاژ آگهی در پر بازدیدترین رسانه‌ها (با اعلام قیمت فوری و گارانتی شده) را مشاهده کنید. پس از فسیل، که رکوردهای بی‌سابقه‌ای در فروش ثبت کرد، آپاراتچی و گیج‌گاه تلاش‌های کمی در پیاده‌سازی این فرمول انجام دادند. هرچند نوع کمدی این آثار با فیلم‌های مورد اشاره تفاوت داشت، اما آنها سعی کردند تا این نخ نامرئی، که در حال حاضر در گیشه سینمای ایران بسیار دیده می‌شود، میان فیلمسازان گمنام باقی بماند و استمرار یابد.

فرمولی که در زودپز منفجر شد

آخرین و نزدیک‌ترین نمونه در ژانر کمدی، فیلم «زودپز» است. در این اثر، جنبه‌ای متفاوت از دهه 60 به نمایش گذاشته شده است؛ دیگر خبری از خواننده‌های بی‌کار، آسایشگاه جانبازان یا کاست‌فروشی که با رفتن به جبهه تغییر می‌کند، نیست. با این حال، عناصر دیگر همچنان با موسیقی، آواز و عروسی‌های خاص دهه 60 حفظ شده‌اند.

در «زودپز»، نگاه به جنگ بیشتر کارت‌پستالی است تا واقعی، و شهادت به عنوان آرمانی است که فیلمساز سعی دارد در فضایی که ساخته، با آن شوخی کند و مخاطب را بخنداند. این رویکرد، نگاهی متفاوت نسبت به آثار قبلی است، که در آن جانباز بودن و ارزش‌های مرتبط با آن مورد توجه قرار می‌گرفت.

به نظر می‌رسد، همچنان خمیرمایه دهه 60، به عنوان یکی از مهم‌ترین دهه‌های زندگی مردم ایران، قابلیت بهره‌برداری برای ایجاد حس نوستالژیک را دارد. این موضوع، در عین حال که حس خوبی به مخاطب منتقل می‌کند، باید مراقب بود که سینما در مسیر تکرار نیفتد و از این رو، تأکید بر نیاز به پرداختن به اتفاقات و ماجراهای بکرتر این دهه در فیلم‌های کمدی احساس می‌شود.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار