کد خبر: 5905

چرا سریال یزدان نتوانست مخاطب را راضی کند؟ دلایل ناکامی

چرا سریال «یزدان» نتوانست مخاطبان را راضی کند؟ تحلیل علل ناکامی، ضعف داستان، کارگردانی و تبلیغات گمراه‌کننده

سریال «یزدان» به رغم تبلیغات و بازیگران مطرح، نتوانست مخاطب را راضی کند؛ ضعف در داستان، کارگردانی و بازیگری، آن را اثری ناموفق و سطحی ساخت.

چرا سریال «یزدان» نتوانست مخاطبان را راضی کند؟ تحلیل علل ناکامی، ضعف داستان، کارگردانی و تبلیغات گمراه‌کننده

سریال «یزدان» به کارگردانی منوچهر هادی که از ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ هر شب ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه سه سیما پخش می‌شود، با تبلیغات گسترده و حضور بازیگران مطرح، قرار بود یکی از آثار شاخص تلویزیونی سال باشد.

این مجموعه اجتماعی که داستان مأمور شهرداری «عماد» با بازی پژمان بازغی را روایت می‌کند، هدفش پرداختن به مسائل روزمره شهری و اجتماعی، به‌ویژه نقش شهربان، بود تا بتواند توجه زیادی را جلب کند. اما در عمل، اثری تولید شد که نه تنها انتظارات را برآورده نکرد، بلکه با انتقادات تندی از سوی مخاطبان و منتقدان روبه‌رو شد.

داستان سریال بر محور زندگی روزمره عماد ساخته شده است؛ فردی که هر روز با چالش‌ها و مسائل اجتماعی جدیدی مواجه می‌شود. این ایده در نگاه اول جذاب به نظر می‌رسید؛ ساختار اپیزودیک که در هر قسمت به یک موضوع اجتماعی می‌پردازد، می‌توانست فرصتی برای نشان دادن دغدغه‌های واقعی مردم باشد و ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار کند. اما در واقع، سریال از فقدان کشش و انسجام رنج می‌برد. خطوط داستانی هر قسمت، که قرار بود به مشکلات شهری و اجتماعی بپردازند، غالباً سطحی، کلیشه‌ای و شعاری باقی مانده‌اند و نتوانسته‌اند عمق لازم را منتقل کنند. کاربران شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه در پلتفرم ایکس، به این ضعف‌ها اشاره کرده‌اند؛ یکی از کاربران نوشته است: «داستان و خرده‌پیرنگ‌ها کشش ندارد... امیدوارم شهرداری تهران برای این سریال هزینه بی‌مورد نکرده باشد.»

این نظرات نشان‌دهنده فاصله میان ایده اولیه و اجرای آن است. ساختار اپیزودیک سریال که می‌توانست نقطه قوت باشد، به دلیل نبود پیوند مناسب با خط اصلی داستان، منجر به پراکندگی و سردرگمی شده است. در نتیجه، مخاطب به جای همراهی با عماد و مسائلش، احساس خستگی و بی‌حوصلگی می‌کند.

کارگردانی منوچهر هادی نیز نتوانسته انتظارات را برآورده کند. هادی که قبلاً با آثار موفقی مانند «دلدادگان» توانسته بود توجه زیادی جلب کند، در سال‌های اخیر با کاهش کیفیت در آثارش مواجه شده است. سریال «یزدان» نیز از این روند مستثنی نیست. برخی از مخاطبان در شبکه‌های اجتماعی کارگردانی را ضعیف دانسته و به اشتباهات در میزانسن و چیدمان صحنه‌ها اشاره کرده‌اند. صحنه‌ها فاقد جذابیت بصری هستند و به نظر می‌رسد دقت کافی در جزئیات به کار نرفته است. این ضعف‌ها، در مقایسه با آثار قبلی هادی، مانند «دلدادگان»، که از نظر بصری و روایی موفق‌تر بودند، بیشتر به چشم می‌آید. همچنین، تجربه ناموفق هادی در سریال‌های نمایش خانگی مانند «گیسو»، که به دلیل ضعف‌های داستانی و تولیدی نیمه‌تمام ماند، در «یزدان» تکرار شده است. این روند نشان می‌دهد که هادی نتوانسته با محدودیت‌ها و فشارهای تولید در تلویزیون کنار بیاید و کیفیت مورد انتظار را ارائه کند.

یکی دیگر از نقاط ضعف مهم سریال «یزدان»، انتخاب بازیگران و نحوه اجرای آن‌ها است. حضور بازیگران مطرحی مانند پژمان بازغی، لعیا زنگنه، سیما تیرانداز، علیرضا خمسه، حمید گودرزی، دارا حیایی و مریم مومن قرار بود نقطه قوت باشد، اما در عمل، این پتانسیل هدر رفته است. انتخاب بازیگران بیشتر بر اساس شهرت و روابط صورت گرفته است تا تناسب با نقش‌ها. به عنوان نمونه، برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی به حضور یکی از بازیگران زن جوان اشاره کرده و او را «نوه پژمان بازغی» نامیده‌اند، که نشان‌دهنده انتقاد از انتخاب‌های غیرمنطقی است. همچنین، بازیگران نتوانسته‌اند با نقش‌هایشان ارتباط عمیق برقرار کنند؛ شخصیت‌ها فاقد عمق و باورپذیری هستند و دیالوگ‌ها اغلب تصنعی و دور از واقعیت‌اند. پژمان بازغی که نقش اصلی را بر عهده دارد، با وجود سابقه زیاد، نتوانسته عماد را به شخصیتی ماندگار و تاثیرگذار تبدیل کند. این ضعف در بازیگری، همراه با کارگردانی نامناسب، باعث شده است که اثر از نظر احساسی نیز با مخاطب ارتباط برقرار نکند.

تبلیغات گسترده سریال، از جمله افتتاحیه پر سر و صدا در برج میلاد با حضور چند هزار نفر، انتظارات زیادی را در میان مخاطبان ایجاد کرد. اما این تبلیغات، با کیفیت واقعی سریال هم‌خوانی نداشت و نتیجه، ناامیدی گسترده مخاطبان بود. یکی از کاربران در ایکس سریال را «افتضاح» توصیف کرده و نوشته است: «یک ضد تبلیغ بزرگ برای شهرداری و ایران و خوراک فوق‌العاده برای مخالفان حکومت.»

این واکنش‌ها نشان می‌دهد که سریال نه تنها نتوانسته جایگاه مثبتی در ذهن مخاطبان پیدا کند، بلکه تصویری منفی از نهادهای دولتی و تولیدات رسانه‌ای ایران ارائه داده است. در شرایطی که اعتماد عمومی به رسانه‌های دولتی شکننده است، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. تبلیغات گمراه‌کننده، به جای جذب مخاطب، به عاملی برای تشدید انتقادات تبدیل شده است.

یکی از موضوعات جنجالی درباره «یزدان»، ادعای سفارشی بودن آن برای تبلیغ شهرداری است. برخی معتقدند که این سریال بخشی از تلاش‌های تبلیغاتی برای بهبود وجهه شهرداری تهران است. دیالوگ‌های سریال که به نظر می‌رسد بیش از حد تبلیغاتی و غیرطبیعی است، حساسیت‌های سیاسی و اجتماعی مخاطبان را برانگیخته است. در حالی که پرداختن به مسائل اجتماعی می‌توانست فرصتی برای نقد سازنده باشد، رویکرد سریال بیشتر به سمت ارائه تصویری مثبت و غیرواقعی از شهرداری متمایل شده است. این موضوع باعث شده است که «یزدان» از عمق و تاثیرگذاری لازم برخوردار نباشد و به جای اثر هنری مستقل، به ابزاری تبلیغاتی تبدیل شود.

از نظر تأثیرات اجتماعی و فرهنگی، سریال «یزدان» نتوانسته به هدف خود در پرداختن به دغدغه‌های واقعی جامعه برسد. در مقایسه با سریال‌های موفقی مانند «پدرسالار» یا «خانه سبز»، که با روایت‌های عمیق و شخصیت‌پردازی قوی توانسته‌اند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند، «یزدان» در این زمینه ناکام بوده است. موضوعات مطرح شده اغلب کلیشه‌ای و فاقد نوآوری هستند و به جای ارائه راه‌حل یا نقد سازنده، سطحی‌نگری را ترجیح داده‌اند. این ضعف‌ها باعث شده است که اثر نتواند رابطه عمیقی با مخاطب برقرار کند و در نهایت، به اثری فراموش‌شدنی تبدیل شود.

در مقایسه با آثار قبلی منوچهر هادی، «یزدان» نشان‌دهنده کاهش قابل توجه در کیفیت کارگردانی و داستان‌پردازی است. هادی که سابقاً با سریال‌هایی مانند «دلدادگان» موفقیت‌هایی کسب کرده بود، در آثار اخیرش با انتقادات زیادی مواجه شده است. تجربه ناموفق او در «گیسو» و حالا در «یزدان»، این سوال را مطرح می‌کند که آیا هادی توان بازگشت به روزهای اوج خود را دارد یا نه. شاید فشارهای تولیدی، محدودیت‌های بودجه‌ای یا کم‌توجهی به جزئیات، دلایل این افت باشد، اما در هر صورت، نتیجه، ناامیدی مخاطب است.

در نهایت، سریال «یزدان» با وجود پتانسیل اولیه و تبلیغات گسترده، نتوانسته انتظارات را برآورده کند. ضعف در داستان، کارگردانی، بازیگری و ادعای سفارشی بودن، از دلایل اصلی ناکامی این اثر است. این سریال، به جای اینکه فرصت پرداختن به مسائل اجتماعی باشد، تبدیل به یک تجربه ناموفق در کارنامه منوچهر هادی و شبکه سه سیما شده است. شاید این پروژه درسی مهم برای سازندگانش باشد؛ اینکه مخاطب امروزی به دنبال صداقت، خلاقیت و کیفیت است، نه تبلیغات زرق و برق دار و شعارهای توخالی.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار