ایلان ماسک: تروما، جاهطلبیهای فضایی و جنجالهای کارآفرینی
ایلان ماسک: زندگی پر از تروما، جاهطلبیهای فضایی و جنجالهای هیجانانگیز کارآفرینی
ایلان ماسک، کارآفرین ترومادیده و نوآور فضایی، با جاهطلبیهای بزرگ و جنجالهای پرحاشیه، آیندهای متفاوت برای بشر رقم میزند.
ایلان ماسک یکی از بزرگترین کارآفرینان جهان و نابغهای است که از تروما برخاسته است و مرز میان قهرمان نوآور و ابرشرور غیرقابلپیشبینی را محو کرده است.
در سال ۲۰۲۱، زمانی که ماسک به ثروتمندترین فرد جهان تبدیل شد، مجله تایم او را به عنوان شخصیت تأثیرگذار سال برگزید و در توصیف او نوشت:
این فرد مردی است که آرزو دارد زمین را نجات دهد و سیارهای دیگر را برای زندگی ما فراهم کند. او را میتوان دلقک، نابغه، افراطی، خیالباف، صنعتگر، شوخطبع و غیرمبادیآداب نامید. او واقعاً ترکیبی دیوانهوار از توماس ادیسون، پیتی بارنوم، اندرو کارنگی و دکتر منهتن از دنیای کمیک است؛ مردی متفکر و خداگونه که در حال ساخت ماشینهای برقی است و به سمت مریخ سفر میکند.
دورهی کودکی و نوجوانی
ایلان ماسک در ۲۸ ژوئن ۱۹۷۱ در پرتوریا، آفریقای جنوبی، در خانوادهای متمول به دنیا آمد. دوران کودکی او همزمان بود با درگیریهای مربوط به آپارتاید که در آن زمان در جریان بود. در یکی از شبها، مهاجمین مسلح به منزل خانواده حمله کردند و پدرش با استفاده از اسلحه، تمامی مهاجمین را کشت. ایلان تنها نظارهگر این صحنه بود و شاهد بود که گلولهها به اطراف شلیک میشد.
رابطهی ایلان با پدرش هرگز خوب نبود و مادرش نیز مدتها قبل تصمیم گرفته بود از همسرش جدا شود، اما قوانین طلاق در آفریقای جنوبی هنوز به رسمیت شناخته نمیشدند. مادر او که یک متخصص تغذیه و مدل کانادایی بود، در سال ۱۹۷۹، پس از تصویب قانون جدایی، تصمیم خود را عملی کرد و پس از آن، ایلان و خواهر و برادرش با مادرشان زندگی جدیدی را آغاز کردند.

ایلان ماسک دورهی ابتدایی خود را در یک مدرسهی خصوصی معتبر گذراند، اما این به معنای آن نبود که او در این مدرسه دوران خوشی را سپری کرده باشد.
در آن زمان، بچهها در مدرسه قلدری کردن را نوعی فضیلت میدانستند. ایلان که جثهی کوچکی داشت و کمی بیدستوپا به نظر میرسید، در محیط مدرسه نشان میداد که حوصلهاش سر رفته و مخفیانه و شیطنتآمیز سایر بچهها را احمق مینامید؛ همین موضوع باعث میشد که اغلب از همکلاسیهایش کتک بخورد. یک بار هم بچههای قویتر او را از پلهها به پایین پرتاب کردند و این حادثه منجر به بستریشدن او در بیمارستان شد.
ماسک به دلیل تجربیات تلخ دوران کودکی، دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شد. او در این دوران از آزارهای لفظی پدر و مشاهدهی تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی رنج میبرد و این مشکلات تا بزرگسالی او ادامه یافت. اثرات این ترومای کودکی در رفتارهای بزرگسالیاش قابل مشاهده است؛ از جمله تلاش برای خاموشکردن صدای منتقدان، تمایل شدید به کنترل امور و تلاش برای جلب توجه عمومی از طریق اهداف بلندپروازانه.
در خاطرات خود، ایلان میگوید:
پدرم شخصیتی شبیه جکیل و هاید داشت. یک لحظه دوستانه بود و در لحظهای دیگر، ساعتها ما را آزار میداد. با لحن تند با ما صحبت میکرد و حالا فکر میکنم سخنرانیهایش برای ما بچهها نوعی شکنجهی روانی بود. او به خوبی میدانست چگونه هر چیزی را به یک مصیبت بزرگ تبدیل کند.
در مقابل، ارول ماسک، پدر ایلان، نظر ملایمتری دربارهی او دارد:
او از کودکی فردی متفکر و درونگرا بود. وقتی به مهمانیهای بزرگ و مجلل میرفتیم و اوقات خوشی داشتیم، نوشیدنی مینوشیدیم و درباره ورزش راگبی و مسائل مشابه صحبت میکردیم، اما ایلان در آن زمان بیشتر وقتش را در کتابخانه میگذراند و در حال مطالعه و تفحص در کتابها بود.
ایلان در ده سالگی با کامپیوتر و برنامهنویسی آشنا شد و در سال ۱۹۸۳، در سن ۱۲ سالگی، بازی مبارزهای فضایی به نام Blastar را به زبان بیسیک نوشت و آن را به قیمت ۵۰۰ دلار فروخت؛ این اولین تجربهی تجاری او بود. او در این باره میگوید: «بلاستار یک بازی بیاهمیت بود، اما در مقایسه با Flappy Bird بهتر بود.»
مهاجرت به کشورهای کانادا و آمریکا
او مدرک دیپلم دبیرستان خود را در آفریقای جنوبی دریافت کرد و درست قبل از رسیدن به سن ۱۸ سالگی، برای جلوگیری از خدمت سربازی، با کمک مادرش تابعیت کانادا را اخذ کرد. سپس همراه با خواهرش توسکا و برادرش کیمبل، به این کشور مهاجرت کرد.

ایلان ماسک در دانشگاه پنسیلوانیا تحصیل کرد.
یک سال پس از آن، ایلان در دانشگاه کوئینز در کینگستون، انتاریو، پذیرفته شد، اما پس از گذشت دو سال این دانشگاه را ترک کرد و به دانشگاه پنسیلوانیا در آمریکا منتقل شد. در سن ۲۴ سالگی، او مدرک کارشناسی در رشتههای فیزیک و اقتصاد را دریافت کرد.
در دوران دانشجویی در پنسیلوانیا، ماسک و یکی از همکلاسیهایش، آدئو رسی، یک خانه ۱۰ خوابه را اجاره کردند و آن را به صورت غیررسمی به یک کلوپ شبانه تبدیل کردند. او این تجربه را بهعنوان تمرین اولیه در کارآفرینی میداند.

در سال ۱۹۹۴، ایلان ماسک در سانفرانسیسکو حضور داشت.
تجارب اولیه در حوزه کارآفرینی: مسیر از Zip2 تا PayPal
در سال ۱۹۹۵، ایلان ماسک تصمیم گرفت به کالیفرنیا نقل مکان کند تا دوره دکترای خود در رشتههای فیزیک کاربردی و علوم مواد در دانشگاه استنفورد را آغاز کند، اما پس از تنها دو روز از این تصمیم پشیمان شد و پذیرش خود را به تعویق انداخت. او قصد داشت در دوران رونق و شکوفایی صنعت «دات کام» فرصت خود را آزمایش کند. در نتیجه، ماسک هرگز دوباره برای ادامه تحصیل به استنفورد بازنگشت.
در همان سال، ایلان و برادرش کیمبل با سرمایه ۲۸ هزار دلاری که از پدرشان دریافت کرده بودند، استارتاپ Zip2 را راهاندازی کردند. این شرکت برنامههای سفر شهری را در اختیار روزنامههایی مانند نیویورکتایمز و شیکاگو تریبون قرار میداد.
اولین تجربه کارآفرینی ایلان ماسک با همراهی برادرش کیمبل و سرمایه اولیه پدر، امکانپذیر شد. در آن زمان، ماسک در دفتر شرکت میخوابید و در یکی از مراکز خدمات رایگان مهاجران، دوش میگرفت. این تلاشها در نهایت به نتیجه رسید و در سال ۱۹۹۹، شرکت Compaq Zip2 را به ارزش ۳۴۱ میلیون دلار (بخشی نقد و بخشی به صورت سهام) خریداری کرد. سهم ایلان در این معامله ۲۲ میلیون دلار بود؛ یعنی پیش از رسیدن به ۳۰ سالگی، او میلیاردر شده بود.
در همان سال، ایلان ماسک با استفاده از ۱۰ میلیون دلار سرمایهاش، شرکت بانکداری آنلاین X.com را تأسیس کرد و پس از یک سال، کسبوکار خود را با استارتاپ انتقال پولی Confinity ادغام کرد. نتیجه این همکاری، تولد پلتفرم پرداخت آنلاین PayPal بود.

ایلان ماسک و پیتر تیل، دیگر بنیانگذاران PayPal
در اوایل، ماسک به عنوان مدیرعامل شرکت نوپای پیپال منصوب شد، اما مدت زیادی در این سمت باقی نماند. او تلاش زیادی کرد تا بنیانگذاران و مدیران شرکت را قانع کند که سرورهایشان را از سیستمعامل رایگان یونیکس به مایکروسافت ویندوز تغییر دهند، اما این مسأله منجر به مشاجرههای شدیدی شد.
در اواخر سال ۲۰۰۰، ماسک پس از مدتی به تعطیلات طولانی رفت. در حالیکه هواپیمای او هنوز در مسیر استرالیا بود، هیئتمدیره او را از سمت مدیرعاملی برکنار کرد و جای او را به پیتر تیل سپرد.
ماسک درباره برکناری خود میگوید: «مشکل تعطیلات همین است!» با این حال، او وضعیت خوبی داشت، زیرا همچنان بزرگترین سهامدار پیپال باقی ماند و عضویت در هیئتمدیره را حفظ کرد. در سال ۲۰۰۲، زمانی که eBay پیپال را به ارزش ۱٫۵ میلیارد دلار خرید، ماسک با داشتن ۱۱.۷ درصد از سهام، حدود ۱۶۵ میلیون دلار سود برد.
وقتی ماسک برای تعطیلات سوار هواپیما شد، از سمت مدیرعاملی پیپال کنار گذاشته شد.
مدتی بعد، او از تصمیم خود برای تغییر نام ایکس دات کام به پیپال پشیمان شد و دامنهی مذکور را مجدداً خریداری کرد. او سالها این دامنه را نگه داشت، یک صفحهی سفید با حرف X کوچک بالای آن، که پس از ۲۰ سال جای دامنهی اصلی توییتر را گرفت.
اسپیس ایکس: مسیر توسعه از فالکون ۱ تا اینسپریشن ۴
پیش از آنکه شرکت پیپال به فروش برسد، ایلان ماسک در ذهن خود ایده تأسیس شرکت فضایی و ارسال حیوانات و گیاهان به فضا را پرورش داده بود. در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲، او دو بار به روسیه سفر کرد تا موشکهای قدیمی و غیرفعال این کشور را خریداری کند، اما فروشندگان روسی هر واحد را بیش از ۸ میلیون دلار قیمتگذاری کرده بودند.
ماسک در آن زمان به این نتیجه رسید که میتواند موشکهای خود را با هزینهی بسیار کمتر تولید کند. اما چیزی که او را مصممتر و عصبانیتر کرد، این بود که یکی از طراحان روسی موشک، در حین مشاجره درباره موشکها، روی کفش او تف کرد. لوری گارور، معاون سابق ناسا، میگوید:
اگر هلن تروی چهرهای داشت که هزاران کشتی را به سفر میبرد، این آب دهان بود که هزاران ماهواره و فضاپیما را به آسمان پرتاب میکرد!
اسپیس ایکس به عنوان یک شرکت تخصصی در حوزه اکتشافات فضایی تأسیس شد و ماسک سالها برای رقابت با موشکهای سایوز روسی تلاش کرد تا این شرکت را به رقیبی جدی در عرصه پرتابهای فضایی تبدیل کند.
هدف اصلی ماسک از تأسیس اسپیسایکس رقابت با موشکهای سایوز روسی بود. او یکسوم از درآمد حاصل از فروش پیپال را برای سرمایهگذاری در این شرکت اختصاص داد. ناسا نیز دومین سرمایهگذار اصلی این پروژه بود و مبلغ ۲۷۸ میلیون دلار از بخش خدمات حملونقل فضایی به اسپیسایکس اختصاص داد. علاوه بر این، وزارت دفاع آمریکا نیز بودجهای برای توسعه و پرتاب موشک فالکون ۱، که در سال ۲۰۰۵ رونمایی شد، در نظر گرفت.

موشک فالکون ۱
نام «فالکون» از الهام گرفتن از فضاپیمای Millennium Falcon در فیلمهای جنگ ستارگان گرفته شده است. اسپیس ایکس در بازه زمانی ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ سه بار پرتاب این موشک را انجام داد که همگی با شکست مواجه شدند و شرکت را تا مرز ورشکستگی کشاندند. ایلان ماسک، بنیانگذار این شرکت، همزمان با مشکلات مالی در تسلا، شبها با کابوس، فریاد و دردهای جسمی از خواب بیدار میشد؛ اما سرانجام، چهارمین پرتاب فالکون با موفقیت انجام شد و دوران تاریک آن دوران پایان یافت. ماسک میگوید:
«سه پرتاب اول را از دست داده بودم و این آخرین سرمایهای بود که برای فالکون داشتیم. یا این پرتاب موفق میشد یا همهچیز تمام میشد؛ اما در آن روز، سرنوشت ما به نفع ما رقم خورد.»
پس از این موفقیت، اسپیس ایکس توانست حمایت مالی بیشتری از ناسا و سرمایهگذاران خصوصی دریافت کند. در نهایت، فالکون ۱ در سال ۲۰۰۹ بازنشسته شد.
موفقیت بزرگ بعدی اسپیس ایکس در سال ۲۰۱۲ رقم خورد، زمانی که فضاپیمای دراگون بهعنوان اولین کپسول تجاری فضایی، محمولههای خود را به ایستگاه فضایی بینالمللی تحویل داد. ساخت نسخهی دوم دراگون در سال ۲۰۱۴ آغاز شد و تا سال ۲۰۲۰، ۲۳ مأموریت ارسال محموله را با موفقیت انجام داد.
تاریخچهی اسپیس ایکس با شکستهایی همچون سقوط دو موشک فالکون ۹ در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ و همچنین بازیابی موفق موشک روی کشتی بدون سرنشین در اقیانوس اطلس ادامه یافت.
در سال ۲۰۱۸، این شرکت خودرو معروف تسلا رودستر را به فضا پرتاب کرد که همچنان در مدار قرار دارد. اما مهمترین نقطه عطف این شرکت در سال ۲۰۲۰ بود، زمانی که برنامه سفرهای فضایی انسانی معرفی شد و دو فضانورد به نامهای داگ هرلی و باب بنکن به فضا فرستاده شدند؛ این نخستین سفر فضانوردان از خاک آمریکا پس از پایان دوران فعالیت شاتلهای فضایی بود.
برنامه سفرهای فضایی انسانی اسپیس ایکس در سال ۲۰۲۰، فصل جدیدی را در تاریخ صنعت فضایی جهان رقم زد.
ماموریت بعدی، به نام Crew-1، چهار فضانورد (سه آمریکایی و یک ژاپنی) را برای اقامت شش ماهه در ایستگاه فضایی بینالمللی به فضا فرستاد.
اما سفر هیجانانگیزتر، ماموریت Inspiration ۴ بود که در آن چهار فضانورد غیرحرفهای در یک پرتاب کاملاً خصوصی به مدار زمین ارسال شدند. مدت این سفر سه روز بود و اسپیس ایکس در این عملیات قصد داشت نشان دهد که فضا دیگر تنها در اختیار ثروتمندان و دولتها نیست و عموم مردم نیز میتوانند به آن دسترسی داشته باشند.

فضانوردان اینسپریشن ۴
در مرحله بعد، ماسک بر روی پروژهی استارشیپ در اسپیس ایکس تمرکز کرد که شامل یک پرتابگر فوقسنگین دو مرحلهای و قابل استفاده مجدد است. این پروژه، پایه و اساس برنامههای بلندپروازانه ماسک در حوزه فضانوردی است و هدف نهایی آن ساخت شهرکهای قابل سکونت و خودکفا در مریخ میباشد.
شرکت تسلا
شرکت تسلا در سال ۲۰۰۳ توسط دو کارآفرین آمریکایی به نامهای مارتین ابرهارد و مارک تارپنینگ تأسیس شد تا خودروهای برقی کارآمد و دوستدار محیطزیست تولید کند. این دو فرد برای جذب سرمایهگذار، از طریق یک دوست مشترک با ایلان ماسک آشنا شدند.
ماسک حدود ۶.۵ میلیون دلار در تسلا سرمایهگذاری کرد و به عنوان بزرگترین سهامدار و یکی از اعضای هیئتمدیره این شرکت فعالیت خود را آغاز کرد.
قبل از تأسیس تسلا، در طول نزدیک به یک قرن، هیچ شرکت خودروسازی معتبر وارد بازار خودروهای برقی نشده بود.
تسلا مانند اسپیس ایکس، دوران دشواری را پشت سر گذاشت و ایلان ماسک در حالی این شرکت را به سمت موفقیت هدایت کرد که صنعت خودروهای برقی در آن زمان هنوز جایگاهی نداشت و هیچ خودروسازی سرشناسی وارد این حوزه نشده بود. در سال ۲۰۰۶، ماسک هنگام معرفی خودرو رودستر اعلام کرد:
"تا کنون، تمام خودروهای برقی ارائه شده ناامیدکننده بودند، اما از امروز اوضاع تغییر میکند. لعنت به نفت!"
در سال ۲۰۰۸، که دوران بحرانهای مالی پیدرپی بود، ماسک ۴۰ میلیون دلار از حساب شخصی خود به تسلا وام داد و همین مقدار دیگر نیز به این شرکت وام داد تا از ورشکستگی نجات یابد. او بعدها این سال را سختترین دوران زندگیاش توصیف کرد و با وجود این تلاشها، در سال ۲۰۰۹ به عنوان مدیرعامل شرکت منصوب شد.

تسلا رودستر
استراتژی تسلا در سه مرحله اصلی توسعه یافته است. در مرحله نخست، تمرکز بر تولید محدود خودروهای اسپرت لوکس و گرانقیمت، مانند رودستر، بود. در مرحله دوم، تولید خودروهای میانرده با قیمت و تعداد متوسط، نظیر سدان مدل S، آغاز شد. نهایتاً، مرحله سوم شامل عرضه خودروهای اقتصادی و در مقیاس انبوه بود که با معرفی مدل ۳ در سال ۲۰۱۷ کلید خورد.
سهام تسلا در سال ۲۰۱۰ عمومی شد و ۲۵۶ میلیون دلار برای شرکت به همراه داشت. پس از فورد، تسلا دومین خودروساز بود که سهام خود را عرضه عمومی کرد. با این حال، روابط ایلان ماسک با سهامداران همواره پرتنش بوده است، بهطوریکه در عرض یک سال، او سه بار ضررهای قابل توجهی به شرکت وارد کرد.
در سال ۲۰۱۸، ماسک سه بار تسلا را به مرز ورشکستگی کشاند. در همان سال، او در حساب توییتر خود به یک غواص بریتانیایی توهین کرد، که منجر به شکایت قانونی و کاهش شدید ارزش سهام تسلا شد و سهامداران را نگران کرد. ماجرا از این قرار بود که گروهی از کودکان در غاری سیلزده محبوس شده بودند و ماسک زیردریایی کوچکی برای نجات آنها ساخت، اما نهایتاً نجات توسط فرد دیگری صورت گرفت و زیردریایی او بیاستفاده ماند. پس از مشاجره باورن آسنورث، ماسک او را پدو خطاب کرد و در توییتر ادعا کرد که او از کودکان سوءاستفاده میکند، که در نهایت مجبور به عذرخواهی شد. بسیاری این اقدام او را تنها یک «ژست تبلیغاتی» میدانستند، چرا که زیردریایی در آن شرایط جغرافیایی قابلاستفاده نبود.
در همان سال، ماسک در توییتر اعلام کرد قصد دارد تسلا را با ارزش هر سهم ۴۲۰ دلار خصوصی کند، که منجر به شکایت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا شد. او در پاسخ، این توییت را نوعی شوخی دانست، اما بلافاصله ارزش سهام کاهش یافت و مدیران ارشد شرکت استعفا دادند. همچنین، در همان سال، ویدئویی از ماسک در پادکست جو روگن منتشر شد که در آن، در حالیکه دود متمرکزی در اتاق بود، ماسک درباره مصرف ماریجوانا صحبت میکرد. این ویدئو نیز منجر به سقوط ۹ درصدی سهام تسلا شد.
سایبرتراک، پیکاپ برقی تسلا، یکی دیگر از چالشهای بزرگ این شرکت محسوب میشود. برخی معتقدند طراحی این خودرو از ماشین «وت نلی» اقتباس شده است. ماسک این خودرو را که در فیلمهای جیمز باند نشان داده شده بود، در یک مزایده به مبلغ یک میلیون دلار خریداری کرد. معرفی سایبرتراک در سال ۲۰۱۹ انجام شد، اما به دلیل پاندمی کرونا، تولید آن تا سال ۲۰۲۱ به تأخیر افتاد. برنامههای تولید و تحویل واحدهای پیشفروششده نیز با تأخیر روبهرو شد و مشکلاتی نظیر عملکرد باتری، سیستم شارژ سریع و نقص در پدال ترمز، چالشهای جدیدی برای تسلا ایجاد کرد.
سولارسیتی
در سال ۲۰۰۶، شرکت سولارسیتی توسط لیندون و پیتر رایو، پسرعموهای ایلان ماسک، تأسیس شد. اما ایده، طرح و سرمایهگذاری اولیه برای راهاندازی این شرکت، توسط ایلان ماسک ارائه شده بود. او که بزرگترین سهامدار و رئیس هیئتمدیره شرکت محسوب میشود، هدف اصلی خود را ترویج انرژیهای پاک و مقابله با گرمایش جهانی اعلام کرده بود.
در مدت هفت سال، سولارسیتی به بزرگترین تولیدکننده پنلهای خورشیدی تبدیل شد، اما در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ با مشکلات نقدینگی مواجه شد و سریعاً ارزش خود را از دست داد. در نهایت، در سال ۲۰۱۶، تسلا این شرکت را به قیمت ۲٫۶ میلیارد دلار خریداری کرد.
پس از انجام این معامله، سهامداران تسلا از ایلان ماسک شکایت کردند و مدعی شدند که او از نفوذ و قدرت خود در هیئتمدیره تسلا بهرهبرداری کرده است تا سولارسیتی را از بحران مالی نجات دهد.
ارزش اعلامشده برای سولارسیتی بالاتر از ارزش واقعی آن بود، که این موضوع به نفع سهامدار اصلی شرکت، ایلان ماسک، تمام میشد.

سولارسیتی بزرگترین تأمینکننده انرژی خورشیدی در ایالات متحده است.
در سال ۲۰۲۰، دادگاه رسیدگی به شکایت مربوطه ایلان ماسک را از اتهامات وارده تبرئه کرد و در سال ۲۰۲۳، دادگاه تجدیدنظر نیز پیروزی ماسک را تأیید نمود. در جریان این دادگاه، ماسک اظهار داشت که خرید سولارسیتی نه تنها برای تسلا سودآور بوده، بلکه مزیت قابل توجهی برای بخش انرژی این شرکت ایجاد میکند.
ماسک تسلا را وادار کرد برخلاف نظر سهامداران، سولارسیتی را خریداری کند.
از زمانی که سولارسیتی به بخش انرژی تسلا پیوست، دو محصول مهم را معرفی کرد: باتریهای Powerwall که انرژی خورشیدی را ذخیره میکردند و در نتیجه حتی در صورت قطع برق در منطقه، مصرفکنندگان دچار خاموشی نمیشدند.
محصول دیگر، Solar Roof یا سقف خورشیدی یکپارچه فتوولتائیک بود. این محصول که قرار بود هزینههای سقفهای سنتی را به طور قابل توجهی کاهش دهد، در سال ۲۰۱۶ رونمایی شد اما عرضه آن تا سال ۲۰۱۹ به تأخیر افتاد. مدیران تسلا بعدها اعلام کردند که آنچه ماسک در مراسم معرفی نشان داده بود، از نظر عملیاتی کار نمیکرد، اما ماسک این ادعا را رد کرد و تأخیر در عرضه را ناشی از تمرکز منابع بر تولید مدل ۳ تسلا دانست.
در سال ۲۰۲۱، سولارسیتی به سودآوری رسید و درآمد آن نسبت به هزینهها و سرمایهگذاریهای انجام شده، افزایش یافت.
کارخانه بزرگ دیجیتال
در سال ۲۰۱۶، اولین گیگافکتوری با هدف تولید باتریهای خودروهای تسلا در نوادا تأسیس شد. همانطور که پیشتر ذکر شد، تولید انبوه خودروهای برقی، بخش سوم استراتژی توسعه تسلا بود، بنابراین تولید باتریها و سلولهای خورشیدی با کیفیت بالا و کمترین هزینه ممکن از اولویتهای اصلی این شرکت به شمار میآمد.
این گیگافکتوری در نوادا با مساحتی حدود سه هزار هکتار، به عنوان بزرگترین ساختمان جهان پس از کارخانه بوئینگ شناخته میشود. فعالیت این کارخانه با استقبال شرکتهایی که به باتریهای لیتیومی نیاز داشتند، مواجه شد و شرکتهایی مانند پاناسونیک از نخستین سرمایهگذاران آن بودند.

گیگافکتوری ۱ در نوادا
در این کارخانه، فرآیندهای ساخت باتریهای بزرگ، اجزای سیستمهای پیشرانه (از جمله موتورهای الکتریکی)، تولید پاوروالها و مونتاژ تسلا سمی انجام میشود.
تا سال گذشته، تسلا ۲۱ گیگافکتوری در نقاط مختلف جهان ساخته بود که گیگافکتوری شانگهای با تولید سالانه بیش از یک میلیون خودرو، پرکاربردترین و بزرگترین واحد تولیدی این شرکت بود. این کارخانه با بهرهگیری از ۴ هزار ربات و بیش از ۱۰۰ هزار نیروی کار مستقیم و غیرمستقیم فعالیت میکند.
نورالینک
در سال ۲۰۱۶، ایلان ماسک و تیمی متشکل از هفت دانشمند و مهندس، شرکت نورالینک را تأسیس کردند. بلافاصله پس از تأسیس، گروهی از متخصصان در حوزههای علوم اعصاب، بیوشیمی و رباتیک به جمع آنها پیوستند. هدف اصلی این شرکت برآورده ساختن رؤیای طولانیمدت دانشمندان در زمینه تلفیق ذهن انسان با فناوریهای کامپیوتری بود، ایدهای که دههها تحقیق و بلندپروازی در این حوزه را در بر میگرفت.
نورالینک با پشت سر گذاشتن سالها پژوهش و تلاش، توانست این رؤیا را تا حد قابل توجهی به واقعیت نزدیک کند و مسیر جدیدی در ارتباط مغز و رایانهها بگشاید.
در سال ۲۰۱۹، نخستین بار مردم با شرکت نورالینک آشنا شدند، زمانی که ایلان ماسک و تیم اجرایی آن، در یک رویداد زنده فناوری مهمی را معرفی کردند: تراشهای انعطافپذیر که قرار بود در مغز انسان کاشته شود و امکان برقراری ارتباط مستقیم با کامپیوترها را فراهم آورد.

در ابتدا، سایز تراشهی نورالینک به اندازهی یک سکه بود و از آن مجموعهای سیمهای بسیار نازکتر از مو بیرون میآمد که با الکترود، مغز را تحریک میکردند. این تراشه دادهها را بهصورت بیسیم به کامپیوتر منتقل میکرد تا دانشمندان بتوانند آنها را مورد مطالعه قرار دهند.
ایلان ماسک اعلام کرده بود که هدف کوتاهمدت پروژهی نورالینک، بازگرداندن تواناییهای افراد معلول است؛ بهگونهای که این افراد بتوانند تنها با فکر کردن و بدون نیاز به تایپ یا ضربه زدن به صفحهنمایش، وسایلی را کنترل کنند. او بعدها تأثیر این تراشهها را در درمانهایی مانند اوتیسم و اسکیزوفرنی گسترش داد و همچنین اشاره کرد که بشر با استفاده از فناوری نورالینک میتواند به «همزیستی با هوش مصنوعی» دست یابد.
در ژانویه سال ۲۰۲۱، نورالینک ویدیویی از رباتی را منتشر کرد که شبیه چرخخیاطی بود و از یک سوزن برای ضربه زدن به سیمهای انعطافپذیر خارجشده از تراشههای نورالینک استفاده میکرد. در آوریل همان سال، ویدیویی از میمون ماکاکی به نام پیجر منتشر شد که توانسته بود با کنترل سیگنالهای مغزی، بازیهای ویدیویی را با جویاستیک غیرمتصل به کنسول انجام دهد.
ایلان ماسک معتقد است که بشر با کمک فناوری نورالینک میتواند به «همزیستی با هوش مصنوعی» برسد. در مقابل، برخی دانشمندان علوم اعصاب معتقد بودند که این دستاورد، با وجود تبلیغات فراوان، چندان بزرگ نیست؛ چرا که کاشت تراشه در بدن حیوانات از سال ۲۰۰۲ آغاز شده بود.
مدتی بعد، گروهی حامی حقوق حیوانات به دلیل رفتارهای انجامشده در تحقیقات بر میمونها و آسیبهای وارد شده به آنها شکایتی را به وزارت کشاورزی آمریکا ارائه دادند. شواهد نشان میداد که ۲۳ میمون در شرایط نامناسب و با کاشت تراشههای تهاجمی، دچار درد و آسیبهای شدیدی شدهاند؛ اما سخنگوی مشترک نورالینک و دانشگاه دیویس در کالیفرنیا این اتهامات را رد کرد و تأکید کرد که تمامی تحقیقات حیوانی تحت نظارت کامل و طبق قوانین وزارت کشاورزی انجام شده است.
کاشت تراشه در مغز انسان چندین بار به تعویق افتاد، اما در سال ۲۰۲۳، نورالینک مجوز کاشت تراشه در مغز انسان را از سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) دریافت کرد. در ژانویه ۲۰۲۴، نام «نولاد آرباگ»، فردی ۲۹ ساله که در اثر یک حادثه غواصی دچار فلج چهاراندام شده بود، بهعنوان اولین فردی که تراشهی تلهپاتی نورالینک را دریافت کرد، ثبت شد.
سه ماه پس از آن، ویدیویی منتشر شد که نشان میداد آرباگ با تفکر، ماوس کامپیوتر را حرکت میدهد و در بازی شطرنج شرکت میکند. در ماه مه، نورالینک اعلام کرد که چند رشته از پیوندهای تراشه از مغز آرباگ خارج شدهاند، که این امر منجر به کاهش سرعت و حساسیت ایمپلنت شده است.
به گفتهی ایلان ماسک، برای در دسترس قرار گرفتن فناوری نورالینک برای عموم مردم، نیازمند دریافت تأییدیههای بیشتری از سازمانهای مختلف است.
اسپیساکس استارلینک

در سال ۲۰۱۵، اسپیسایکس در مراسم افتتاحیه مرکز توسعهی ماهوارهای خود در ردموند، واشنگتن، پروژهی استارلینک را معرفی کرد. هدف از این پروژه برآوردن نیازهای جهانی برآوردهنشده در زمینهی اینترنت پرسرعت و ارزانقیمت بود. اولین گروه از ماهوارههای عملیاتی استارلینک در سال ۲۰۱۹ به فضا ارسال شدند.
ماهوارههای استارلینک در مدارهای پایینتر زمین، در ارتفاع تقریبی ۵۵۰ کیلومتری، قرار داشتند. این موقعیت فضاپیماها باعث کاهش تأخیر و افزایش سرعت اینترنت میشد و خدمات آنها در ابتدا برای ساکنان مناطق دورافتادهای طراحی شده بود که هنوز به اینترنت پهنباند دسترسی نداشتند، همچنین برای بازارهای مالی و کاربردهای نظامی.
تا اوایل مارس ۲۰۲۴، استارلینک حدود ۶۰۰۰ ماهوارهی کوچک را در مدار زمین قرار داده بود، که با دستگاههای گیرنده در زمین در ارتباط بودند. بر اساس گفتههای ایلان ماسک، تعداد کاربران این سرویس اینترنت ماهوارهای در دسامبر ۲۰۲۲ به یک میلیون، در سپتامبر ۲۰۲۳ به دو میلیون و در ماه مه ۲۰۲۴ به سه میلیون نفر رسیده بود.
با شروع جنگ میان اوکراین و روسیه، ایلان ماسک خدمات اینترنتی استارلینک را در اختیار اوکراین قرار داد، اما در عین حال نگرانی خود را دربارهی تأمین مالی ترمینالهای اسپیسایکس ابراز کرد. او در توییتی نوشت: «لعنتی... ما فقط به دولت اوکراین خدمات رایگان ارائه میدهیم.» در اکتبر ۲۰۲۲، ماسک اعلام کرد که دیگر نمیخواهد هزینههای اوکراین را بپردازد.

در چند ماه گذشته، مشخص شد که در جریان یک عملیات ویژه، ایلان ماسک به صورت محرمانه از مهندسان اسپیس ایکس درخواست کرده است تا شبکهی استارلینک را در اطراف سواحل کریمه خاموش کنند. هدف این اقدام جلوگیری از حملات پهپادهای زیردریایی اوکراین به ناوگان دریایی روسیه بوده است.
این موضوع واکنشهای تندی را در رسانههای جهانی برانگیخت و ماسک در پاسخ به انتقادات، اظهار داشت: «من در این جنگ چه میکنم؟ قرار نبود استارلینک در جنگها مورد استفاده قرار بگیرد.» با این حال، شایعات حاکی از آن است که ماسک به طور مخفیانه با مقامات روسیه در ارتباط بوده است، هرچند بعدها او فروش تجهیزات استارلینک به این کشور را تکذیب کرد.
در کنار این مسائل، فعالیت ماهوارههای استارلینک از ابتدای راه مورد انتقاد بسیاری از اخترشناسان و فعالان محیطزیست قرار گرفته است.
سرویس مستقیم به تلفن همراه
در اکتبر ۲۰۲۳ (مهر ۱۴۰۲)، شرکت اسپیسایکس سرویس جدیدی با نام Direct to Cell را معرفی کرد. ایلان ماسک در ویدیویی که درباره این سرویس منتشر کرد، توضیح داد که هدف از ارائه اینترنت ماهوارهای مستقیم به گوشیهای معمولی، نجات جان انسانها در مواقع اضطراری مانند گمشدن در جزایر یا گرفتار شدن در بلایای طبیعی است. این فناوری بدون نیاز به نصب اپلیکیشن، نرمافزار یا سختافزار خاصی، اینترنت را مستقیماً به گوشیهای LTE فراهم میکند.
برای راهاندازی این سرویس، اسپیسایکس مجموعهای از شش ماهواره مخصوص را به مدار زمین فرستاده است. بر اساس برنامهریزیها، سرویس ماهوارهای مستقیم به گوشی یا همان Direct to Cell قرار است تا پایان سال ۲۰۲۴ امکان ارسال پیامکهای متنی را فراهم کند و در سال ۲۰۲۵، قابلیتهای ارسال صدا و داده نیز به آن افزوده شود. در فوریه ۲۰۲۴ (اسفند ۱۴۰۲)، دو آزمایش موفق از این سرویس انجام شد و به گفته ماسک، در این آزمایشها سرعت انتقال داده به ۱۷ مگابایت بر ثانیه رسید.
شرکت بورینگ
ایدهی تأسیس شرکت بورینگ زمانی به ذهن ایلان ماسک رسید که در ترافیک سنگین لسآنجلس گرفتار شده بود. او به طور معمول تصمیم خود را در قالب یک توییت اعلام کرد: «ترافیک مرا دیوانه میکند. میخواهم یک ماشین حفاری تونل بسازم و فوراً شروع به حفاری کنم.»
یک ساعت بعد، ماسک نام شرکت جدید خود را انتخاب کرد. در توییت بعدی، او نوشت که نام شرکت را The Boring Company میگذارد، چون فعالیتهایی که انجام میشود «خستهکننده» است.
بورینگ کمپانی در سال ۲۰۱۶ به عنوان یکی از زیرمجموعههای اسپیس ایکس شروع به کار کرد و دو سال بعد مستقل شد. استیو دیویس، یکی از اولین کارمندان اسپیس ایکس، به عنوان رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل این شرکت منصوب شد.
در سال ۲۰۱۷، ماسک اعلام کرد که قصد دارد یک سیستم لوپ چندلایه در لسآنجلس راهاندازی کند تا ازدحام ترافیک این شهر کاهش یابد. این ایده جرقه ساخت اولین هایپرلوپ (Hyperloop) را زد، هرچند ماسک از سال ۲۰۱۳ گروهی از مهندسان و متخصصان تسلا و اسپیس ایکس را برای طراحی مفهومی این سیستم فراخوانده بود.
در سال ۲۰۲۱، ماسک در یکی از سخنرانیهای تدتاک توضیح داد که هایپرلوپ در واقع یک سیستم حملونقل فوقالعاده پرسرعت است که در محیطی خلأ و کمفشار عمل میکند و در آن، کپسولهای الکتریکی و خودکار حامل مسافران میتوانند به سرعتی بیش از ۹۵۰ کیلومتر در ساعت برسند.
اما اولین پروژهی بورینگ کمپانی تفاوت زیادی با تبلیغات اولیه داشت: نخستین تونل، یک مسیر تحقیق و توسعه به طول ۱.۶ کیلومتر در هاثورن، کالیفرنیا بود که خودروهای تسلا مدل X در آن با سرعت ۶۵ کیلومتر در ساعت حرکت میکردند. ماسک ادعا کرد که قبلاً آزمایشهایی با موفقیت انجام داده و خودروها را با سرعت ۱۷۶ کیلومتر در ساعت حرکت داده است. امروزه، از این تونل برای آزمایش و توسعه فناوریهای لوپ و هایپرلوپ استفاده میشود.

در سال ۲۰۱۹، شرکت بورینگ کمپانی کار خود را در زمینه حفر تونل آغاز کرد و این عملیات را تحت نظارت مرکز کنوانسیون لاسوگاس (LVCC) انجام داد. درهای این تونل در سال ۲۰۲۱ برای بازدید عمومی باز شد و استیو هیل، مدیرعامل LVCC، اعلام کرد بر اساس گزارشها و آزمایشها، این سیستم قادر است بیش از ۴٬۴۰۰ نفر را در هر ساعت جابهجا کند.
در ادامه، شرکت ایلان ماسک پروژه ساخت یک لوپ جدید و بزرگتر را آغاز کرد که قرار است مسیر فرودگاه پایینشهر لاسوگاس را به استادیوم Allegiant متصل کند. در سال ۲۰۲۱، این شرکت پروژههای ساخت تونل در لسآنجلس و واشنگتن را از وبسایت خود حذف کرد. ساخت این تونلها که در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ اعلام شده بود، به دلیل مسائل زیستمحیطی هرگز به مرحله اجرا نرسید.
توییتر قدیمی و حال حاضر به نام ایکس

در سال ۲۰۲۴، تصویر بسیاری از مردم جهان درباره ایلان ماسک به شخصیتی بستگی دارد که او در سالهای اخیر در توییتر از خود نشان داده است.
در سال ۲۰۲۲، ماسک به فکر خریدن توییتر افتاد؛ این تصمیم پس از آن بود که یکی از فرزندانش با مراجعه به دادگاه کالیفرنیا، خواستار تغییر نام و قطع تمام روابط خود با پدرش شده بود. این موضوع او را عصبانی و ناراحت کرد و او تقصیر را بر گردن دبیرستان پروگرسیو فرزندش و «ویروس ذهنی ووکها» انداخت. ناگهان تصمیم گرفت توییتر را بخرد و گفت: «نمیتوانم بنشینم و هیچکاری نکنم.»
آرزوی ۴۴ میلیارد دلاری ایلان ماسک در نهایت برآورده شد؛ آیا او قصد دارد توییتر را نجات دهد؟
در ابتدا، معامله خرید توییتر یک بار لغو شد، زیرا ماسک معتقد بود مدیران این شبکه در مورد تعداد باتهای فعال در آن دروغ میگفتند. وقتی مجدداً برای خرید اقدام کرد، نامهای به هیئتمدیره این شرکت فرستاد و در آن نوشت:
«من معتقدم آزادی بیان یک نیاز اجتماعی برای دموکراسی مؤثر است؛ اما در حال حاضر توییتر در شکل فعلیاش به این نیاز عمل نمیکند و آیندهای درخشان ندارد.»
این ادعا نادرست بود. توییتر هرگز قرار نبود تنها فضایی برای بیان آزادانه باشد، و ایلان ماسک حتی علاقهای به قابلیتهای این شبکه نداشت. جذابیت توییتر در پتانسیل پایهی کاربری آن بود.
ماسک توییتر را کاملاً تغییر داد؛ لوگوی شرکت را تغییر داد، نشان آبی کاربران احراز هویتشده را حذف کرد و واژه «توییت» را به «پست» تغییر داد. سپس، توییتر آبی (و پس از آن پریمیوم) را معرفی کرد و امکانات خاصی برای کاربرانی که ماهانه هزینه میپرداختند، درنظر گرفت.
اما خیلی زود، توییتر دچار هرجومرج شد و کاربران نمیدانستند چه نوع پستهایی باید در صفحه عمومی خود ببینند، چون نظر ماسک در این باره چندینبار تغییر کرد. تنها کاربران نبودند که از وضعیت جدید شبکه ناراضی بودند؛ اقدامات ماسک باعث شد بسیاری از شرکتهای بزرگ تبلیغکننده مانند اپل، IBM و دیزنی، فعالیت در این پلتفرم را متوقف کنند.
در نتیجه، ارزش بازار توییتر در طی یک سال بیش از ۲۵ میلیارد دلار کاهش یافت.
ماسک حدود ۸۰ درصد از کارکنان X را اخراج کرد و ممنوعیت دهها حساب کاربری مرتبط با اخبار جعلی و پستهای تهدیدآمیز، از جمله حسابهای نئونازیها، را برداشت.
او که ادعا میکرد حمایت از آزادی بیان را سرلوحه کار خود قرار داده است و امیدوار بود منتقدانش در این پلتفرم باقی بمانند، حسابهای چندین خبرنگار را تعلیق کرد. ظاهراً این خبرنگاران پستهای مربوط به ElonJet، حسابی که درباره جت شخصی ایلان ماسک مینوشت و تصاویر محیطزیستی از وسیلهی نقلیه این میلیاردر را منتشر میکرد، بازنشر کرده بودند.
ماسک پلتفرمی را که در سال ۲۰۲۲ ارزش بازار آن حدود ۲۸ میلیارد دلار بود، با پیشنهاد ۴۴ میلیارد دلار تصاحب کرد؛ اما در پایان سال ۲۰۲۳، ارزش این شرکت تا ۱۵ میلیارد دلار کاهش یافته بود.
هوش مصنوعی و فناوریهای x.AI
رابطهی ایلان ماسک با هوش مصنوعی پر از تناقضات شگفتانگیز و عجیب است. در سال ۲۰۱۵، او در کنار سم آلتمن و چند سرمایهگذار دیگر، با سرمایهای معادل یک میلیارد دلار، شرکت OpenAI را تاسیس کرد. اما در سال ۲۰۱۸، به دلیل تداخل فعالیتهایش در پروژههای توسعهی هوش مصنوعی تسلا و OpenAI، از این شرکت جدا شد.
در طول سالهای گذشته، ماسک بارها نگرانیهای خود دربارهی آیندهی هوش مصنوعی را ابراز کرده است. او اعلام کرده بود که هرگز در ماهوارههای اسپیس ایکس از هوش مصنوعی استفاده نمیکند و معتقد است که روزی هوش مصنوعی ممکن است باعث بیکار شدن همهی انسانها شود.
در تاریخ ۲۲ مارس ۲۰۲۳، او همراه استیو وزنیاک، همبنیانگذار اپل، و جمعی دیگر از فعالان برجسته در حوزه فناوری، نامهای را امضا کردند. در این نامه خواستار توقف توسعهی ابزارهای هوش مصنوعی برای مدت شش ماه شدند. آنها بر این باور بودند که در این زمان، توسعهی استانداردهای ایمنی در این حوزه بسیار ضروری است.

در تاریخ ۱۲ ژوئیه همان سال، پیش از پایان دورهی توقف ۶ ماهه فعالیتهای مرتبط با هوش مصنوعی، ایلان ماسک در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که شرکت x.AI را با هدف درک بهتر واقعیت تأسیس کرده است. وبسایت این شرکت نیز بیان داشت که در حال توسعه هوش مصنوعی است تا «تسریع اکتشافات علمی انسان» و ارتقاء «درک جمعی از جهان» را هدف قرار دهد.
در تاریخ ۲۶ آگوست، x.AI برای بهبود مدلهای هوش مصنوعی خود، اقدام به جذب گروهی از هنرمندان، دبیران و مدیران کرد. در نهایت، در ماه نوامبر، ماسک به نخستوزیر بریتانیا، ریشی سوناک، گفت که معتقد است هوش مصنوعی در آینده تمامی مشاغل را منسوخ خواهد کرد. او افزود:
«ما به نقطهای میرسیم که دیگر به هیچ شغلی نیاز نخواهیم داشت. شما میتوانید برای رضایت شخصی، شغلی داشته باشید، اما هوش مصنوعی قادر است تمامی وظایف را انجام دهد.»
در همان ماه، ماسک چتبات Grok را به عنوان رقیب ChatGPT، بات هوش مصنوعی پرطرفدار شرکت OpenAI که از حمایت مایکروسافت برخوردار است، معرفی کرد. x.AI اعلام کرده بود که گراک با هوش و ذکاوت و با داشتن رگههایی از طنز و سرکشی، به سوالات پاسخ میدهد. این چتبات ابتدا برای کاربران اکانتهای پریمیوم در شبکهی اجتماعی X یا همان توییتر عرضه شد.
پس از آن، x.AI یک محیط توسعهی یکپارچه به نام xAI PromptIDE را برای تحقیق و مهندسی پرامپتها معرفی کرد.
در حوزهی سهام و مدیریت، ایلان ماسک برای ایجاد حس راحتی در تسلا، خواستار ۲۵ درصد از سهام این شرکت شد. در ماه ژوئن، سهامداران تسلا بار دیگر او را به تلاش عمدی برای هدایت منابع و استعدادهای این شرکت به سمت فعالیتهای مرتبط با هوش مصنوعی متهم کردند. در شکایتی که در دادگاه دلاور ثبت شد، ادعا شد که ماسک با تأسیس xAI وظیفهی امانتداری خود در قبال بخش هوش مصنوعی تسلا را نقض کرده و از سالها قبل تلاش داشته است تا تسلا را نه تنها یک شرکت خودروسازی، بلکه به یک شرکت رباتیک و هوش مصنوعی تبدیل کند.
ماسک در پاسخ به این اتهامات، گفته است که برای احساس راحتی به عنوان مدیرعامل تسلا، نیازمند داشتن ۲۵ درصد از سهام شرکت است؛ در غیر این صورت، نمیتواند تسلا را به رهبر بازار هوش مصنوعی تبدیل کند و ترجیح میدهد محصولاتش خارج از تسلا توسعه یابند.
در شکایت سهامداران، ماسک متهم شده است که از دادههای هوش مصنوعی تسلا برای تقویت مدلهای زبانی بزرگ xAI بهرهبرداری میکند.
قدرت، مواد مخدر، وعدههای بزرگ و دیگر شگفتیهای ایلان ماسک!
حواشی و جنجالهایی که پیرامون ایلان ماسک شکل گرفته، به اندازهی دستاوردهای او به عنوان یکی از بزرگترین کارآفرینان جهان اهمیت دارند. او نشان داده است که تمایل زیادی به قدرت و کنترل دارد، نمونهی آن اخراج یک دپارتمان کامل در شرکت تسلا است، صرفاً به خاطر نارضایتیاش از صحبتهای مدیر آن بخش. در زندگی شخصیاش نیز، پیش از طلاق دوم از همسرش، به او گفته بود: «اگر کارمندم بودی، تو را اخراج میکردم.»
ماسک در گفتوگویی با وکیل و مشاورش اعتراف کرده بود: «در زمینهی عشق، واقعاً احمقم»، و وکیلش پاسخ داده بود: «در زمینهی توییت زدن هم همینطور.» پستهای او در شبکهی ایکس (توییتر سابق) نمونهای از وعدههای بزرگ و محققنشده است، چنانکه رسانهها بارها پروژهها و برنامههای او را بزرگنمایی کرده و به فهرست وعدههای ناتمام او اشاره کردهاند.
از نظر ماسک، انتظار از قدرتمندترین مردان جهان چیست؟ اینکه حرفهای رفتار کنند؟ او نمونهای است که نشان میدهد این انتظار برآورده نمیشود. برای نمونه، پس از آنکه رسانهها اعلام کردند او در یک مهمانی، همراه با همسر سابق سرگئی برین، همبنیانگذار گوگل، مصرف کتامین داشته است، ماسک بهراحتی ادعا کرد که این ماده کاربردهای روانپزشکی دارد.
گزارشهایی از منابع نزدیک به او حاکی است که ماسک علاوه بر ماریجوانا و کتامین، کوکائین، الاسدی، اکستازی و ماشروم نیز مصرف میکند. این موضوع زمانی از حالت شایعه خارج شد که لری السیون، بنیانگذار اوراکل و مدیر سابق تسلا، او را به هاوایی دعوت کرد تا برای ترک مواد مخدر نزد او برود. السیون از دوستان نزدیک ماسک است.
طبق گزارش والاستریت ژورنال، هیئتمدیرهی تسلا رابطهی نزدیکی با ماسک دارد، بهخصوص به خاطر ارتباطات مالی و مواد مخدر، و بارها در مقابل سهامداران از او حمایت کرده است. اما در آخرین جلسهی دادگاهی که به شکایت سهامداران تسلا برگزار شد، قاضی بستهی پاداش مالی ۵۵٫۸ میلیارد دلاری تسلا به ماسک را لغو کرد، و ماسک این حکم را غیرقابلپذیرش دانست.
معلوم نیست چه چیزی برای این میلیاردر قابلپذیرش است. دو سال پیش، شیون زیلیس، سرمایهدار سیوپنج ساله و مدیر اجرایی شرکت نورالینکس که با لقاح آزمایشگاهی از ماسک صاحب دوقلو شده بود، گفته بود: «ایلان میخواهد نسل بچههای باهوش گسترش پیدا کند و مرا تشویق کرد از او بچهدار شوم.»
این گفته، شباهتی به سخنان ماسک در زمان معرفی شرکت xAI دارد؛ جایی که او معتقد است هوش انسانی به اندازهی کافی سریع تولید نمیشود، در حالیکه هوش مصنوعی به صورت تصاعدی خودش را بازتولید میکند. آیا ماسک واقعاً نگران آیندهی هوش بشریت است یا تنها به دنبال منافع خود و پروژههای بزرگ است؟