کد خبر: 57733

سفری خاطره‌انگیز ناصرالدین‌شاه در لندن و مراسم‌های مجلل

سفری به یادماندنی در لندن؛ خاطرات ناصرالدین‌شاه از دیدار با دختران زیبا، مراسم‌های مجلل و جمعیت میلیونی

سفر ناصرالدین‌شاه به لندن: دیدار با دختران زیبا، مراسم‌های مجلل و جمعیت میلیونی در سفر به اروپا

سفری به یادماندنی در لندن؛ خاطرات ناصرالدین‌شاه از دیدار با دختران زیبا، مراسم‌های مجلل و جمعیت میلیونی

ناصرالدین شاه در خاطرات خود نوشته است که پس از بیدار شدن، به حمام ترکی رفته است که بسیار خوب و تمیز بوده است. قبل از آن، در کنار درب حمام، دکانی دید که عطر، ماهوت پاک‌کن و شیشه‌های عطر عرضه می‌کردند و او آن‌ها را خریداری کرده است. در آنجا دو دختر بسیار زیبا نیز حضور داشتند. سپس با کالسکه به خانه دوک کامبریج، گلادستون و گرانویل رفتند.

در مورد گرانویل، شاه اشاره می‌کند که او از دسته لیبرال‌ها است و زمانی وزیر خارجه بوده است. او فردی فقیرتر نسبت به دیگر معتمدین و لردها است، خانه‌ای داشته که آن را فروخته و این خانه را کرایه داده است. ظاهر او شبیه یک عنتر سفید است و دو دختر بسیار زیبا دارد.

بعد، او و همراهانش با عکاسان روبه‌رو شدند. ابتدا عکاس انگلیسی عکس گرفت، سپس عکاس دیگری که پلنی بود، وارد شد و بدون اجازه آن‌ها را به زور بیرون کرد. این عکاس فرد فضول و پرحرفی بود که مدام سر و وضعشان را جابجا می‌کرد و بی‌وقفه می‌گفت که حالا چه خوب شد، اما در عین حال آن‌ها را آزار می‌داد.

در ساعت ۶ و نیم عصر، قرار است به مهمانی در کریستال‌پاله بروند تا شام و آتش‌بازی را تماشا کنند. هنگام رسیدن به در عمارت، جمعیتی عظیم از مردم ده پشته و بیست پشته ایستاده بودند، به گونه‌ای که دیگر جای خالی نبود و کسی نمی‌توانست جایی پیدا کند. این مردم با لباس‌های مرتب و تمیز بودند و هیچ فرد کثیف یا نامرتبی در میان آن‌ها دیده نمی‌شد. از این جمعیت، چهارصد هزار نفر دختر بودند که از سن چهار سالگی تا هفده سالگی در میان آن‌ها دیده می‌شدند و موهایشان آزاد و زیبا بود.

حاضران در مراسم، شامل ولیعهد، همسرش، اعیان و اشراف بودند. وارد یک دالان شدند که نمایشگاه گل سرخ بود، جایی که قریب به دو هزار نوع گل دیدند، و هر گل به اندازه یک بشقاب بزرگ بود. درخت‌های مجلسی از نوع شلیل، آلبالو و گیلاس نیز مشاهده می‌شد.

او حالتی عجیب و وصف‌ناپذیر را در این مراسم توصیف می‌کند، گویی که اگر می‌خواست، می‌توانست سیصد هزار دختر زیبا را انتخاب کند. فضا بسیار غریب و پرجنب‌وجوش بود، مانند دریایی پر از موج و فواره‌های بلند و زیبا که به خوبی دیده می‌شدند. او در حین مراسم، گلی که در سینه داشت را از بالکن به میان جمعیت انداخت، جایی که حدود ده هزار نفر هجوم آوردند و همدیگر را می‌زدند و فریاد می‌کشیدند. اما او معتقد است که این حرکت، نوعی احترام و قدردانی نسبت به او بود و او این لحظه را در زمان مناسب انجام داد. در مجموع، او از تماشای این مراسم و جمعیت بسیار لذت برده است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار