حمله جمعی به بهاره افشاری؛ خاطرهای تلخ از شهرت کاذب
حمله وحشتناک به بهاره افشاری در خیابان؛ خاطره تلخ از شهرت کاذب و واکنشهای جمعی
حمله جمعی به بهاره افشاری پس از سریال، خاطره تلخ شهرت کاذب و واکنشهای جمعی در خیابان را روایت میکند.
امروز میخواهم درباره خاطراتی صحبت کنم که مربوط به دوران قبل از گسترش شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام و واتساپ و همچنین اینترنت به شکل امروزی است. در آن زمان، تنها رسانهای که وجود داشت، تلویزیون بود و در برخی موارد، ماهواره که حتی در برخی خانوادهها به صورت مخفیانه مورد استفاده قرار میگرفت. همانگونه که امروزه برخی افراد با ارسال کامنتها، پیامهای مستقیم و توهینها خانوادههای افراد مشهور را هدف قرار میدهند، در آن زمان این نوع برخوردها به صورت حضوری و رو در رو انجام میشد و باعث شرمندگی افراد میگردید!
تحلیل مفهوم شهرت نادرست
این صحبتها به هیچ عنوان نشان دهنده این نیست که من فردی برتر یا متفاوت هستم؛ بلکه هدف از بیان این تجربیات، آگاهی بخشیدن به جنبههای ناخوشایند شهرت کاذب است. شهرتی که جامعه به طور توهمی و بر پایه یک سریال ساده به فرد میدهد و باعث تغییر در انتظارات و واکنشهای اجتماعی میشود.
ماجرا زمانی آغاز شد که من با لباس راحتی و صورتی آرام از ماشین پیاده شدم تا از یک دکه روزنامه خریداری کنم. هنوز درگیر فکر کردن به حجم زیاد روزنامهها، عکسها و مجلاتی بودم که تصویر من را نشان میدادند، که ناگهان متوجه شدم در عرض چند دقیقه حدود ۳۰ تا ۴۰ مرد و پسر و تعدادی خانم به سمت من هجوم آوردهاند. از شدت ترس و شرایط غیرقابل باور، با رنگپریده سریع به سمت ماشین برگشتم. همان جمعیت همچنان به سمت ماشین حملهور شدند و حتی قصد داشتند بر روی آن بپرند تا مانع حرکت من شوند. در آن زمان حتی موبایلهای دوربیندار هم وجود نداشتند که بتوانم تصور کنم دنبال گرفتن عکس بودند؛ پس رفتار و انتظاراتشان چه بود!
آنها اجازه خروج من را نمیدادند و خودرویم کاملاً آسیب دید؛ بیش از ده نقطه روی بدنه ماشین خط و خش شد. انگار واقعاً باور کرده بودند که من انسان نیستم، بلکه موجودی دیگرم! به سختی توانستم از میان این جمعیت عبور کنم و خودم را به محل فیلمبرداری برسانم. تمام مسیر را از ترس و اضطراب گریه کردم...