برترین بازیگران ایرانی در نقش افغانها و داستانهای تأثیرگذار مهاجرین
بازیگران ایرانی که نقش افغانها را ایفا کردهاند؛ از مختار تا نقی معمولی و داستانهای تأثیرگذار مهاجرین
برترین بازیگران ایرانی در نقش افغانها، روایتهای تأثیرگذار مهاجرین و داستانهای اجتماعی و فرهنگی در سینما و تلویزیون ایران.
در سال گذشته، فریبرز عربنیا اعلام کرد که وارد دنیای هالیوود شده است. او این بار با نقش یک افغان به عرصه بازیگری بازگشته است. در سالهای اخیر، سینمای ایران نقش مهمی در نشان دادن مشکلات و چالشهای مهاجران افغان در کشورمان ایفا کرده است. بسیاری از فیلمسازان ایرانی از داستانهای مهاجران افغان برای روایت مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران بهره بردهاند.
این فیلمها نیازمند بازیگرانی بودند که بتوانند نقشهای سخت و چالشبرانگیز شخصیتهای افغان را به خوبی اجرا کنند. در این زمینه، بازیگرانی مانند فریبرز عربنیا، همایون ارشادی و دیگران ظاهر شدهاند. در این مقاله، به سراغ ایرانیهایی میرویم که در نقش افغانها ظاهر شدهاند. با ما همراه باشید.
فریبرز عربنیا | مرد مسن

فریبرز عربنیا، بازیگر برجسته سینمای ایران در دهه هفتاد، اخیراً وارد دنیای هالیوود شده و در فصل دوم سریال "The Old Man" نقشآفرینی میکند. این سریال با حضور بازیگرانی چون جف بریجز، داستانی پیچیده و پرماجرای پر از جاسوسی، تعقیب و گریز و درگیریهای شخصی را روایت میکند. نقش عربنیا در این مجموعه، شخصیتی مرموز و کلیدی است که جذابیت خاصی به داستان بخشیده است. در این فصل، او نقش مردی افغانی خشن را ایفا میکند که حضورش چالشها و وضعیتهای جدیدی را برای شخصیت اصلی، بازی شده توسط جف بریجز، رقم میزند.
همایون ارشادی در نقش بادبادکباز

همایون ارشادی در فیلم "بادبادک باز" (The Kite Runner) به کارگردانی مارک فورستر نقش مهمی ایفا کرد. این فیلم که بر اساس رمان معروف خالد حسینی ساخته شده است، داستان زندگی دو پسر افغان را روایت میکند که در کودکی در کابل با هم دوستان نزدیکی بودند، اما جنگ و رویدادهای تلخ آنها را از هم جدا میکند. ارشادی در این اثر نقش "بابا"، پدر امیر، شخصیت اصلی داستان، را بر عهده دارد. بابا فردی ثروتمند و تاجر است که با اصول اخلاقی قوی و ارزشهای انسانی سعی دارد پسرش را به خودش افتخار کند. شخصیت بابا در این فیلم بسیار قوی و تأثیرگذار است؛ او نماد پدری مهربان، قاطع و پایبند به ارزشها است که حتی در سختترین شرایط زندگی، آنها را حفظ میکند. همایون ارشادی با اجرای این نقش توانست به خوبی پیچیدگیهای شخصیتی و احساسات عمیق بابا را به تصویر بکشد. بازی او در این فیلم مورد تحسین قرار گرفت و نشان داد که او قابلیت بازی در نقشهای چالشبرانگیز در سطح جهانی را دارد.
امیر آقایی | چرخ و فلک

امیر آقایی که اخیراً در فیلم موفق و ملودرام "کوچه بی نام" نقشآفرینی کرده بود، در قسمت جداگانهای به نام "خالد" از مجموعه "چرخ فلک" حضور یافته است. در این قسمت، او در نقش مردی افغان به نام "ظهیر" ظاهر میشود که برای پیدا کردن برادر کارگرش به ایران سفر میکند. برادر ظهیر، که "خالد" نام دارد، علاوه بر کار در ساختمان، در حال تحصیل در رشته پزشکی است و همین موضوع، روند داستان را رقم میزند. حسین سلیمانی نیز که در گذشته نقشهای متعددی در شخصیتهای طبقه پایین جامعه ایفا کرده است، در نقش برادر امیر آقایی ظاهر شده است.
مهتاب کرامتی در مزار شریف

فیلم مزار شریف ساخته عبدالحسین برزیده، یکی از آثار سال 93 است که بر اساس یک روایت واقعی ساخته شده است. این فیلم داستان حمله طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف و کشته شدن دیپلماتهای ایرانی را به تصویر میکشد. مزار شریف در جشنواره فجر با استقبال خوبی روبرو شد و بازی مهتاب کرامتی در این اثر یکی از برجستهترین نقشآفرینیهای او در کارنامهاش محسوب میشود.
حسین یاری | دختر افغان

حسین یاری در فیلم «عروس افغان» نقش مرد جوانی به نام گلمحمد را ایفا میکند که به دختری علاقهمند شده است. برای تأمین شیربها، او به پاکستان سفر میکند تا کار کند و درآمدزایی کند. هنگامی که با دست پر بازمیگردد، متوجه میشود که نامزدش یک خواستگار جدی دارد. پدر عروس از او خواسته است که دو برابر شیربها را تهیه کند تا دخترش را به او بدهد. یاری به خوبی توانسته است نقش یک جوان زحمتکش، مظلوم و عاشقپیشه افغان را بازی کند و تسلط او بر گویش و زبان افغانها به طور باورپذیری قابل توجه است.
رضا کیانیان در فیلم روبان قرمز

در یکی از فیلمهای شخصی حاتمیکیا، رضا کیانیان نقش یک مهاجر افغان را ایفا میکند که در یک قبرستان متروک زندگی مینماید و با حضور دو شخصیت، زندگیاش دچار تحول میشود. نحوه بازی، رفتار و گریم کیانیان در این اثر بیتردید یکی از بهترین نمونهها در تجسم شخصیت یک فرد افغان است.
مهرداد صدیقیان در اثر «حیران»

صدیقیان در فیلم تنها ساخته شالیزه عارفپور، دستیار کارگردان شناختهشده سینما که سابقه همکاری با کارگردانان برجستهای مانند رخشان بنیاعتماد را دارد، نقش یک مهاجر افغانستانی را ایفا میکند. او در این فیلم عاشق یکی از دختران روستا میشود و این عشق منجر به بروز مشکلات و چالشهای غیرمنتظرهای برای آنها میگردد.
محسن تنابنده | شکست همزمان بیست استخوان

او با ایفای نقش در فیلم سینمایی «شکستن همزمان بیست استخوان»، که با نام بینالمللی «رونا، مادر عظیم» شناخته میشود و ساخته برادران محمودی است، بار دیگر توانایی خود را در نقشهای متفاوت نشان داد و مورد تحسین قرار گرفت. حضور محسن تنابنده در این فیلم یکی از عوامل کلیدی موفقیت آن به حساب میآید و نقشآفرینی او در این اثر، بر جذابیت و تاثیرگذاری فیلم افزوده است.
این اثر، یک همکاری مشترک بین ایران و افغانستان است و داستان یک مهاجر افغان را روایت میکند که قصد دارد به صورت قاچاقی به آلمان سفر کند. اما در لحظه آخر، متوجه میشود مادرش نیازمند عمل پیوند است و باید بین جان خودش و مادرش یکی را انتخاب کند. تنابنده با بازی در نقش عظیم، موفق شد جوایز بهترین بازیگر مرد از جشنواره بینالمللی فیلم «دیوراما» در هند و هشتمین جشنواره فیلم استرالیا را کسب کند و اعتبار خود را بیشتر کند.
لادن مستوفی | چهرهای گلگونه

در سال 1389، لادن مستوفی در فیلم "گل چهره" به کارگردانی وحید موسائیان نقش یک زن افغانستانی را ایفا کرد. داستان این فیلم درباره فردی به نام اشرف خان است که در سینمای کابل فعالیت میکند. پس از سقوط دولت کمونیستی نجیبالله و تسلط مجاهدین بر کابل، او قصد دارد سینمایش را مجدداً راهاندازی کند. اما دوام چندانی ندارد و جنگهای داخلی مجدداً از خرابههای کابل سر برمیآورند، که این جنگها به فیلمخانه ملی افغانستان نیز آسیب میزنند. فیلمخانه ملی، یکی از نمادهای مهم فرهنگی افغانستان است، جایی که تاریخ تصویری یک ملت در آن حفظ شده است.
با بازی در این فیلم، لادن مستوفی توانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین نقش اول زن در بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر ایران شود.
زهرا بهرامی | باران

فیلم «باران» ساخته مجید مجیدی درباره دختری با همین نام است که با بازی زهرا بهرامی در سال 1379 ساخته شده و توجه منتقدان را جلب کرده است.
داستان فیلم درباره گروهی از کارگران افغان است که در یک ساختمان در حال ساخت فعالیت میکنند. لطیف، کارگر روستایی و مسئول خدمات و تغذیه کارگران، پس از مجروح شدن یکی از کارگران افغان، متوجه میشود که پسرش رحمت جای او را در کار گرفته است. به دلیل جثه کوچک رحمت، وظیفه خدماترسانی به کارگران به او سپرده میشود و لطیف از این موضوع ناراحت میشود. این ناراحتی او را برمیانگیزد و در نتیجه، لطیف شروع به آزار رحمت میکند. در ادامه، لطیف متوجه میشود که رحمت در واقع دختری به نام باران است که به دلیل نیاز اقتصادی، به جای پدر در میان مردان کار میکند. این کشف باعث میشود لطیف به کمک باران بیاید و در این راه، به او دل میسپارد. اما با ممنوعیت کار برای افغانها، لطیف به دنبال باران میگردد و پس از دیدن وضعیت زندگی او و خانوادهاش، تمام پسانداز خود را به آنها میبخشد. در نهایت، او متوجه میشود که باران و خانوادهاش قصد دارند برای همیشه ایران را ترک کنند.