آینده رسانههای آنلاین در سایه درآمدهای میلیاردی یوتیوب
درآمد میلیاردی یوتیوب فارسی و بینظمی در تولید محتوا؛ چه آیندهای در انتظار رسانههای آنلاین است؟
بررسی آینده رسانههای آنلاین در سایه درآمدهای میلیاردی یوتیوب، بینظمی محتوا و نیاز به نظارت هوشمندانه در فضای پرچالش رسانهای ایران.
پس از حضور جنجالی هانی کرده در برنامه رک و پس از حذف مصاحبه مجید واشقانی با یکی از شرورهای تهران، توجه رسانهها و کاربران مجدداً به این برنامه جلب شد. برنامهای که نشان میدهد چندان هم صریح و بیپرده نیست و نه به فرهنگ و ارزشهای جامعه توجه دارد و نه به مخاطب اهمیت میدهد؛ بلکه تنها هدف آن جذب حاشیه و افزایش تعداد بازدیدهای ویدیوهایش است.
رشد چشمگیر یوتیوبرها و تولید برنامههایی از قبیل تاکشوهای شبانه و برنامههای جنجالی مانند رک و نصفشب، اکنون به حدی رسیده که نه تنها درآمدهای میلیاردی آنها مردم را شگفتزده میکند، بلکه این سوال را نیز مطرح میسازد: در فضایی که همه محتوا میسازند و درآمدهای هنگفتی کسب میکنند، چه کسی بر آن نظارت دارد؟ انتشار قسمت جدید برنامه رک با اجرای مجید واشقانی و حضور هانی کرده، بار دیگر بحث درباره وضعیت تولید محتوا در یوتیوب فارسی را داغ کرده است. بسیاری از کاربران این سوال را تکرار کردند که چگونه چنین گفتوگوهایی بدون هیچ محدودیت یا چارچوبی منتشر میشود.

تعجب کردن در این زمینه چندان هم جای تعجب ندارد، زیرا یوتیوب در حال حاضر به نوعی میدان بدون کنترل و نظارت تبدیل شده است. جایی که هر فرد میتواند دوربین بردارد، برنامههای شبانه بسازد و در صبح، بازدیدهای میلیونی و حتی چندصدهزاری کسب کند. البته اخیراً خبری منتشر شد مبنی بر اینکه قسمت جدید برنامه «رک» با حضور هانی کرد از روی یوتیوب حذف شده است.
این موضوع تنها به محتوای تولید شده محدود نمیشود؛ بلکه مسئله مهمتر، حجم عظیم درآمدهایی است که این فضا ایجاد میکند. از درآمد حدود ۸۰۰ میلیون تومانی برنامه «رک» گرفته تا سودهای میلیاردی دیگر برنامهها. در مقابل، برنامههای مشابه در شبکههای ماهوارهای یا پروژههایی مانند «زن روز» و «عشق ابدی»، به دلیل شکایتها و پیگردهای قانونی، با توقف و محدودیت روبهرو هستند، اما در یوتیوب، شرایط به نظر آزاد و بدون محدودیت میرسد.
این تفاوت فاحش نشان میدهد که زمان بازنگری جدی و ایجاد نظارت شفاف بر این حوزه فرا رسیده است. اگرچه یوتیوب در ایران فیلتر است، اما سهم آن در مصرف رسانهای کاربران ایرانی هر روز بیشتر میشود. ماجرا زمانی جذابتر شد که برنامههای حرفهای با کیفیت تلویزیونی، حضور مجریهای سابق صداوسیما، بودجههای اسپانسری سنگین و درآمدهای دلاری به یوتیوب مهاجرت کردند و حالا مخاطبان ایرانی محتوای حرفهای را خارج از تلویزیون داخلی دنبال میکنند.

برنامههایی مانند پامپ امیرحسین قیاسی، رُک مجید واشقانی، نصفشب علی صبوری، و برنامه طنز ورزشی فوتبال ۳۶۰ در یوتیوب نه تنها مورد توجه قرار میگیرند، بلکه هر قسمت آنها بلافاصله در گوگل ترندز رتبه بالایی کسب میکند و به موضوع گفتوگوهای عمومی تبدیل میشود.
درآمدهای کلان دلاری؛ از ۸۰۰ میلیون تا میلیاردها تومان
یکی از عوامل اصلی جذب تولیدکنندگان به یوتیوب، سودهای بسیار زیاد این پلتفرم است. زمانی که گفته میشود برنامه رُک بهطور میانگین نزدیک به ۸۰۰ میلیون تومان در ماه درآمد دارد یا برخی برنامههای دیگر میلیاردها تومان سود کسب میکنند، مشخص میشود چرا این فضا برای افراد مختلف جذاب است: بازیگران، مجریهای کنار گذاشتهشده از تلویزیون، کمدینها و حتی روزنامهنگاران راه یوتیوب را در پیش گرفتهاند. این درآمدهای بالا نه تنها انگیزه قوی، بلکه بینظمی و هرجومرج در تولید محتوا را به همراه دارد؛ جایی که هر چه جنجالیتر، پربازدیدتر و پربازدهتر باشد، موفقتر است.

چالش اصلی: محتواهایی که در نیمهشب تولید میشوند اما تأثیر آنها مدتها باقی میماند
در بسیاری از این برنامهها، نظارت حرفهای بر صحت ادعاها، گفتگوهای جنجالی، حریم خصوصی، اخلاق رسانهای و مسائل فرهنگی-اجتماعی وجود ندارد.
چه نتیجهای حاصل شد؟
انتشار مصاحبههایی که اگر در تلویزیون پخش میشدند، حتماً با واکنشهای تندی روبرو میشدند، موضوعی است قابل تأمل. سوال مهم این است که چرا برنامههایی که به دلیل حساسیتهای اجتماعی یا مسائل حقوقی در تلویزیون یا شبکههای نمایش خانگی متوقف میشوند، در یوتیوب بدون محدودیت و با آزادی کامل منتشر میشوند؟
چه عاملی باعث شد یوتیوب از صدا و سیما پیشی بگیرد؟
آزادی در شکل و محتوا، حذف محدودیتهای بروکراتیک، فرصت کسب درآمد دلاری، حضور چهرههای محبوب که از تلویزیون کنار گذاشته شدهاند، ارتباط مستقیم و واقعی با مخاطب و تولید محتوا در هر زمان، حتی در نیمههای شب!
یوتیوب امروزه نه تنها یک پلتفرم رسانهای، بلکه یک اکوسیستم مستقل در حوزه رسانه است.

بررسی انتقادات و مسائل چالشبرانگیز
۱) فقدان سازوکار نظارتی مستقل؛ نه با نظارت کامل و نه با نظارت افراطی؛ یوتیوب فارسی در حال حاضر به «منطقه خاکستری» تبدیل شده است که در آن هیچکس مسئولیتی نمیپذیرد و هیچکس پاسخگو نیست.
۲) رقابت ناعادلانه با صداوسیما و شبکههای خانگی؛ هنگامی که یک برنامه با هزینهای بسیار کم ولی بدون محدودیت، چند میلیارد تومان درآمد کسب میکند، آیا اصلاً امکان رقابت با ساختارهای رسمی وجود دارد؟
۳) افزایش محتوای جنجالی و زرد؛ زمانی که «درآمد = تعداد بازدید»، طبیعی است که برنامهسازان به سمت تولید محتوای جنجالی بیشتر گرایش پیدا کنند.
۴) پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی؛ در نبود چارچوب مشخص، گاهی اوقات سخنانی در برنامهها مطرح میشود که در فضای واقعی تبعات سنگینی دارد.
۵) شفافیت مالی؛ سوال مهم این است که این پولهای میلیاردی دقیقاً از کجا میآیند و چگونه مدیریت میشوند؟
زمان «نظارت هوشمند» فرا رسیده است، نه اقدامهای لحظهای و موقت.
یوتیوب در حال حاضر به یک رسانه مستقل و جایگزین تبدیل شده است. نمیتوان آن را نادیده گرفت و نمیتوان با روشهای سنتی کنترلش کرد.
در وضعیتی که نیازمند سیاستگذاری شفاف، نظارت حرفهای و آموزش سواد رسانهای هستیم، مسدودسازی باید جایگزین رهاسازی کامل شود.
تا زمانی که تنها قاعده این باشد که «نصفشب برنامه بساز، صبح میلیاردی درآمد داشته باش»، این فضا نه تنها یک رسانه قدرتمند، بلکه یک چالش اجتماعی جدی محسوب میشود.