خاطره جالب علیرضا داوودنژاد از تمرین موشوار گوگوش در نازنین
خاطره جالب علیرضا داوودنژاد از همکاری با گوگوش در فیلم «نازنین»: وقتی توی اتاق ۲۰ دقیقه مثل موش راه رفت!
علیرضا داوودنژاد از خاطره جالب همکاری با گوگوش در فیلم نازنین و تمرین موشوار او در اتاق صحبت کرد.
علیرضا داوودنژاد در مورد همکاری خود با فائقه آتشین (گوگوش) در فیلم «نازنین» سخن گفت.
یکی از سوالاتی که از او پرسیده شد این بود که چگونه خانم گوگوش، که در آن زمان یکی از سوپراستارهای موسیقی بود، حاضر شد در فیلم اول او که در سالهای قبل از انقلاب ساخته شد، بازی کند، در حالی که او تنها ۲۲ سال داشت.
داوودنژاد در پاسخ توضیح داد: «این فیلم، دومین ساخته من بود. اولین فیلم من «شاهرگ» نام داشت. خلاصه بگویم که از سن ۱۸ سالگی که اولین فیلمنامهام را فروختم تا زمان انقلاب در ۲۵ سالگی، ده فیلمنامه نوشتم و چهار فیلم ساختم، که دو تای آنها را خودم تهیه کردم. این نشان میدهد که من بسیار پرانرژی و فعال بودم. حتی خودم هم نمیدانم چگونه در ده سال، این تعداد فیلمنامه نوشتم و این تعداد فیلم ساختم. این نشانگر یک حالت خاص در من بود که برای سینمای آن زمان بسیار جالب توجه بود. برای آنها جالب بود که من سناریو مینوشتم، سکانسبندی میکردم، دیالوگ مینوشتم، تایپ میکردم و کارها را به صورت کامل تحویل میدادم. این فعالیتهای پرکار و جوانی من برایشان جذاب بود.»

تصویری از گوگوش در فیلم نازنین
داوودنژاد گفت: «دفتر علی عباسی نزدیک تینافیلم قرار داشت، جایی که من فیلم «شاهرگ» را ساخته بودم. با او سلامعلیک داشتم و یک بار مرا صدا کرد و پرسید آیا مایلی با هم همکاری کنیم؟ پاسخ مثبت دادم و سناریویی با عنوان «کورتاژ» در دست داشتم. فیلمنامه را به او نشان دادم و او گفت که قرارداد با گوگوش دارد و میخواهد او در این فیلم بازی کند. من گفتم که فیلمم نیازمند دختری ۱۷ یا ۱۸ ساله از شهرستان است، چگونه میتوانم با گوگوش کار کنم؟ او گفت که به هر حال با او قرارداد دارد. در آن زمان آهنگهایش را شنیده بودم اما در نقشآفرینیاش چندان مهارت نداشتم. وقتی با هم ملاقات کردیم، متوجه شدم چهقدر میفهمد و چهقدر متوجه است. همانطور که فیلمنامه را تعریف میکردم، رفتار او شبیه کاراکتر میشد. هیچکس را ندیدم که برای نقشی که دوست دارد و به آن واقف است، اینقدر تلاش کند. اولین تمرین با او این بود که یک حیوان را جای کاراکتر انتخاب کنیم و نقش را با آن تطبیق دهیم. هر دو به این نتیجه رسیدیم که کاراکتر شبیه موش است، پس به او گفتم موش شو. بیست دقیقه در اتاق مثل موش راه رفت! نمیدانم حالا چه هنرپیشهای میتواند چنین تمرینی را انجام دهد. او با فداکاری رفتار میکرد و حتی وقتی به او گفتم در طول فیلمبرداری کنسرت ندهد، قبول کرد.»