بابک خواجهپاشا، کارگردان جوانی که خانواده و فرهنگ بومی را میسازد
بابک خواجهپاشا: کارگردان جوانی که سینما را از «آغوش درخت» آغاز کرد و دغدغه خانواده و فرهنگ بومی را در آثارش بازتاب میدهد
بابک خواجهپاشا کارگردان جوان و متعهد سینما، دغدغه خانواده و فرهنگ بومی را در آثارش بازتاب میدهد و با تکیه بر استعدادهای محلی، سینمایی رنگارنگ و تاثیرگذار خلق میکند.
او فردی آرام و همواره در صحبتهایش نشان از آرامش دارد، و این ویژگی بیتردید موجب شده است که در حوزه سینما نیز در کار با کودکان و بچههای کوچک مهارت بیشتری نشان دهد. نام او بابک
هنرمندی که نگرانیاش درباره «بوم» بود
هنر بومی آذربایجان غربی، احیا و تقویت آن، هدفی بود که او در سر داشت، زیرا معتقد بود که این کار میتواند سبب توسعه فرهنگی و شناساندن ارزشهای فرهنگی این منطقه شود. این دیدگاه در آثار او نیز به وضوح قابل مشاهده است. خواجهپاشا در همان سالهایی که هنوز در مقام مدیر شهری فعالیت میکرد، در گفتوگویی عنوان کرد: «سینماهای شهرمان قدیمی و فرسوده هستند. در حالی که جهان به سمت ابعاد فرهنگی جدیدی رفته است، سینماهای ما از نظر گرمایش، صدا و سیستم پخش مشکلات زیادی دارند. در حال حاضر، سیستمهای دالبی در سراسر دنیا رایج است، اما سینماهای ما همچنان سنتی باقی ماندهاند. این مشکل به این دلیل نیست که هنر سینما یا تئاتر بومیسازی نشده است، بلکه به این دلیل است که مخاطبانمان در این هنر، کالای فرهنگی مورد نیاز خود را نمییابند. بگویید، چه مؤلفههایی هنر تئاتر یا سینمای بومی این منطقه را از دیگر مناطق متمایز میکند؟» این گفتوگو در سال ۱۳۹۳ انجام شد، زمانی که او هنوز وارد عرصه کارگردانی سینما نشده بود، اما نشان میدهد که خواجهپاشا به سینما به عنوان امری جدی نگاه میکرد و قصد داشت در آینده به صورت حرفهای در این حوزه فعالیت کند، و در نهایت این هدف را محقق ساخت.
مراحل نخست برای رسیدن به یک آرزو
بابک خواجهپاشا، اگرچه پیش از آن نیز فعالیتهای اولیه در حوزه فیلمسازی انجام داده بود، در سال 1385 «بهانهای برای بودن» را برای شبکه آذربایجان غربی کارگردانی کرد. او همچنین در سال 1398 در نقش بازیگر و نویسنده در فیلم «اوجاداغلار» و در مقام کارگردان در «تورشا شیرین» فعالیت داشت، که این آثار بخشی از سوابق حرفهای او محسوب میشوند. اما شاید مهمترین نقطه عطف در کارنامهاش همکاری با دو کارگردان برجسته، مجید مجیدی و رضا میرکریمی باشد. بابک خواجهپاشا سابقه همکاری به عنوان دستیار کارگردان با این دو فیلمساز صاحب سبک دارد، که این تجربیات زمینهساز شروع پروژههای مستقل او شد، از جمله فیلم «در آغوش درخت». حضور مجید مجیدی در مراحل فیلمبرداری این اثر در ارومیه و ارائه راهنماییهای لازم، نقش مهمی در این فرآیند داشت. اما چگونه همکاری با مجید مجیدی آغاز شد؟ پروژه فیلم «محمد رسولالله (ص)» که از بزرگترین پروژههای تاریخ سینمای ایران است، در سال 1393 ساخته شد و خواجهپاشا در کنار مجیدی در این پروژه نقش داشت. او بعدها این همکاری را با فیلم «خورشید» ادامه داد، اثری که منجر به کشف استعدادهایی مانند روحالله زمانی شد. این بازیگر در سال 1398 برای نقشآفرینی در «خورشید» توانست جایزه مارچلو ماسترویانی به عنوان بازیگر نوظهور در هفتاد و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز را کسب کند.
پذیرای ظهور استعدادها
نقطه مشترک «خورشید» و «قصر شیرین» به کارگردانی رضا میرکریمی، حضور کودکان و نوجوانان در نقشهای اصلی است. در فیلم «قصر شیرین»، خواجهپاشا در مقام دستیار کارگردان ظاهر شد و نقش مهمی در همکاری با این اثر داشت. در این فیلم، دو کودک نقش اصلی درام را بر عهده داشتند و حضور درخشان آنها باعث شد یکی از آنها در کنار بازیگرانی که اغلب عنواندار بودند، در فهرست نامزدهای بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر همان سال قرار گیرد. این رویکرد، یکی از ویژگیهای بارز کارگردانی بابک خواجهپاشاست؛ کسی که در کار با کودکان مهارت دارد و این توانایی را در نخستین فیلم خود، «در آغوش درخت»، نیز نشان داد. در آن فیلم، او دو نقش اصلی را به کودکان سپرد و نتیجهای موفقیتآمیز گرفت.
پیش از ساخت اولین فیلم بلند خود، «موقعیت مهدی»، خواجهپاشا در کنار هادی حجازیفر حضور یافته بود. هر دو کارگردان اهل ارومیه هستند و احتمالاً توانستهاند به دیدگاهها و جهان مشترکی برسند که بر کارهایشان تأثیرگذار بوده است.
از رنگ آبی روشن تا لحظههای در آغوش گرفتن درخت
هرچند در ابتدای امسال فیلم سینمایی «آبی روشن» ساخته همین کارگردان روی پرده رفت و در میان خبرهای ناراحتکننده شهادت رئیسجمهور فقید و هیاهوی برگزاری انتخابات چهاردهم، اکران آن به صورت کمسروصدا انجام شد، اما همین فیلم نیز نشانگر کارگردانی است که خانواده را محور اصلی دغدغههایش قرار میدهد. این خط فکری همان چیزی است که او در «در آغوش درخت» دنبال کرد؛ فیلمی که در سال 1401 ساخته شد و در جشنواره چهل و یکم سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین کارگردان اول را دریافت کرد.
این فیلم تلاش میکند نسبت به فروپاشی خانوادهها دیدگاهی نوین ارائه دهد و الگویی مؤثر برای خانوادهها معرفی کند. در عین حال، سعی دارد با نمایش درد و رنجهای عمیق درون خانواده، نگاهی لطیف و امیدبخش داشته باشد و الگویی ارائه دهد که خانوادهها بتوانند از آن بهرهمند شوند. کارگردان در این باره میگوید: «پیام این فیلم درباره فقدان است؛ احساس میکنم هیچ نعمتی مهمتر از فرزند نیست. بچهها بسیار عزیز و محترم هستند و میتوانند جهان را تغییر دهند، اما متأسفانه حرمت کودک رعایت نمیشود. من خواستم نشان دهم که باید مراقب خانواده و فرزندانمان باشیم. سینمای ایران سینمای اخلاق و معرفت است و باید از آن برای انتقال این پیام بهره برد. طی دههای که گذشت، سینمای ما به سمت رنگپریشی رفته است که شبیه سینمای اروپای شرقی است، در حالی که سینمای ما باید همچنان رنگارنگ باقی بماند؛ همانند آثار کیارستمی، مجید مجیدی و رضا میرکریمی.»
«در آغوش درخت» از 17 مردادماه روی پرده است. این فیلم که در بومیترین جغرافیای ارومیه ساخته شده و بازیگران تازهکار را به سینما معرفی میکند، توانسته در مدت کوتاه اکران، بیش از 560 میلیون تومان فروش داشته باشد و به نظر میرسد با تبلیغات بیشتر و در روزهای آینده، روند صعودی در فروش خود داشته باشد. این اثر بیش از هر چیز نماد شروعی برای فیلمسازی است که دغدغهاش خانواده است و میداند خانوادهای ریشهدار، همچون درختی است که در آغوش آن میتوان آرامش یافت.
برای مشاهده سایر مطالب هنرمندان، با سرویس هنر و رسانه همراه باشید.
همچنین، میتوانید اینستاگرام و پلاس اینستاگرام را دنبال کنید.