فقیهه سلطانی: ازدواجم بهترین اتفاق زندگیام است؛ فرزنددار شدن، شیرینی بینظیر است که کسانی که فرار میکنند، نمیدانند
خانم سلطانی در سال ۱۳۹۴ با جلال امیدیان، بازیکن و مربی سابق فوتبال، ازدواج کرد.

فقیهه سلطانی ازدواج کرده و در زندگی مشترک است. ماجرای ازدواج او به حضور در یک مراسم خیریه برمیگردد، جایی که او میگوید:
«من معمولاً در مراسمهای مختلف شرکت نمیکنم، اما به دعوت یکی از دوستانم در یک رویداد خیریه حاضر شدم و در آنجا متوجه شدم مردی به من نگاه میکند و پس از پرسوجو درباره من، پس از یک سال و نیم با هم ازدواج کردیم.»
او در سال ۱۳۹۴ با جلال امیدیان، بازیکن سابق و مربی فوتبال، ازدواج کرده است. جلال متولد ۱۳۵۷ است و سابقه بازی در تیمهایی مانند پیکان تهران، مس کرمان و ذوبآهن اصفهان را دارد. او قبلاً ازدواج کرده و از همسر قبلیاش دختری به نام نسیم دارد.
سلطانی در برنامه «دورهمی» اعلام کرد که باردار است و در دیماه ۱۳۹۵ فرزندش، گندم، به دنیا آمد.
برخی تصور میکنند که وقتی خانمی بازیگر ازدواج میکند، باید سر خانه و زندگیاش باشد و کارهای روزمره مانند پخت قورمهسبزی را انجام دهد، اما واقعیت این است که زنان ایرانی چه بازیگر و چه غیر بازیگر، علاقهمند به ازدواج و مادر شدن هستند و این تمایل از بیرون تحمیل میشود.
او معتقد است که ازدواج تأثیر مثبتی بر زندگی دارد؛ زیرا باعث کاهش استرسها و نگرانیها میشود و افراد میتوانند بر رسالتهایشان تمرکز بیشتری داشته باشند. ازدواج باعث میشود ذهن انسان آرامتر باشد و استرسها کاهش یابد، در نتیجه تمرکز بر کارهای روزمره بیشتر میشود. اما وی هشدار میدهد که انتخاب همسر مهم است، چرا که گاهی افراد در دوران آشنایی نشان نمیدهند که چه کسی هستند و توقعات زیادی از طرف مقابل دارند، که ممکن است منجر به ناامیدی شود.
سلطانی تأکید میکند که عشق نیازمند مراقبت است، همانطور که گلی نیازمند آبیاری است، و برای حفظ آن باید راههایی پیدا کرد تا زنده و پرطراوت باقی بماند. او پیشنهاد میدهد که خانمها باید همیشه خود را بهروز نگه دارند، ایرادات شخصیتیشان را کاهش دهند، توقعات را کم کنند، محبت بیشتری نشان دهند، اعتماد را در طرف مقابل تقویت کنند و به خواستههای شریک زندگیشان توجه کنند.
در مورد تعادل میان نقش همسری و نقش اجتماعی، او معتقد است که با ازدواج میتوان در هر دو حوزه موفق بود. هرچند مادر شدن ممکن است در ابتدا کمی وظایف فرد را بیشتر کند، اما با مدیریت مناسب میتوان هم نقش مادر و هم نقش حرفهای را به خوبی ایفا کرد.
او درباره افزایش سن ازدواج و رشد پدیده ناخوشایند طلاق میگوید که دلیل آن توقعات بالاست. برخی مردان از ترس اینکه نتوانند توقعات همسرشان را برآورده کنند، از ازدواج میترسند و فکر میکنند اگر نتوانند نیازهای همسرشان را تامین کنند، مردانگیشان زیر سوال میرود. همچنین، برخی پسران تنها زمانی ازدواج میکنند که توانایی خرید خانه، ماشین و سفرهای خارجی را داشته باشند، که این به دلیل رقابت و چشم و همچشمی است.
در پاسخ به سوال درباره تصمیمش برای بچهدار شدن، سلطانی میگوید کسانی که از فرزنددار شدن میترسند، از شیرینی آن بیخبرند. او احساس کرد که پس از ازدواج و اطمینان از انتخاب زندگی، نیاز به افزودن یک شیرینی به زندگیاش دارد و این حس، هدف نهایی زندگی است که به کمال رساندن آن است. مادر شدن، حس بسیار زیبایی است و اگر هر زنی این حس را بداند، از آن هراس ندارد. او در ابتدا ترس داشت، اما پس از آن، فهمید که اشتباه میکرده است. احساسات جدیدی پس از مادر شدن در او شکل گرفت و او اکنون عشق مادر بودن را درک میکند، چیزی که پیش از آن تجربه نکرده بود.