دیدار هنرمندان و چهرههای فرهنگی با رهبر انقلاب در حسینیه
عکسها و جزئیات دیدار هنرمندان و خوانندگان مطرح با رهبر معظم انقلاب + تصاویر و نکات مهم
دیدار هنرمندان و چهرههای فرهنگی با رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی، فرصتی بینظیر برای گفتوگو درباره هنر، دفاع مقدس و آینده فرهنگ ایران.
به تدریج، حضور آقایان زم، جمال شورجه، فرجالله سلحشور، مجتبی و احمد شاکری در جمع محسوس میشود؛ اما عجیبتر از همه، دیدن برخی ستارگان پاپ مانند امیر تاجیک و احسان خواجهامیری است که همراه با مسعود دهنمکی وارد درب VIP میشوند.
وقتی وارد حسینیه میشویم، علی لهراسبی را میبینیم که معمولاً کلیپ حس غریب را در عصرهای جمعه پخش میکند، اما اینبار کمی ناراحت به نظر میرسد. به مرور، علی تفرشی، مجید اخشابی، قاسم افشار و گلریز نیز به جمع خوانندهها ملحق میشوند. در نهایت، جمع اهالی موسیقی حاضر در جلسه با حضور مجید انتظامی، که چند اثر مهم مانند "سمفونی ایثار" در کارنامهاش دارد، کاملتر میشود.
در میان چهرههای سینمایی، حضور کارگردانها پررنگتر است: فریدون جیرانی که به نظر میرسد مسنترین است، ابوالقاسم طالبی، جواد شمقدری، نادر طالبزاده، حبیبالله کاسهساز، محمدحسین سجادپور، انسیه شاهحسینی، احمدرضا معتمدی و دیگران. همچنین مجید مجیدی و سیدرضا میرکریمی بعداً به جمع میپیوندند.
مسعود فراستی، به نمایندگی از منتقدان سینمایی، حضور دارد و همراه با جعفر دهقان، بازیگران محمدرضا شریفینیا، سیدجواد هاشمی و جهانبخش سلطانی در این دیدار شرکت میکنند.
یوسفعلی میرشکاک پیش از نشست با مسعود دهنمکی خوشوبش میکند. از نویسندگان شناختهشدهی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس، محمدرضا سرشار در جلسه حضور دارد. رضا امیرخانی، که اثر "ارمیا" در کارنامهاش مرتبط با دفاع مقدس است، کمی دیرتر میرسد و بلافاصله در کنار دیگران روی تریبون مینشیند.
هنوز ده روز از دیدار شاعران با رهبر انقلاب نگذشته است، اما در این جلسه نیز، فاضل نظری، ناصر فیض و علی محمد مؤدب و دیگر شاعران حضور دارند.
در ساعت ۵ عصر، رهبر انقلاب وارد حسینیه امام خمینی میشوند. ضرغامی، حسینی، صفار هرندی، چمران و بنیانیان همراه ایشان هستند.
پس از قرائت قرآن، اکبر نبوی به عنوان مجری روی صحنه میآید. بیاختیار یاد برنامهی پربینندهی برداشت دو و گفتوگوهای صمیمانهاش با ابراهیم حاتمیکیا، که امروز جای خالیاش احساس میشود، و رسول ملاقلیپور، که رحمت خدا بر او باد، میافتم.

پس از خواندن یک دوبیتی زیبا، نبوی شیوهی برگزاری جلسه را توضیح میدهد و از مهمانان میخواهد با جرأت و صمیمیت، نکات ذهنی خود را بیان کنند. او تأکید میکند که حضور دوربینهای متعدد خبری را نادیده بگیرند و جلسه را غیررسمی فرض نمایند.
حبیب احمدزاده، نویسنده کتاب «شطرنج با ماشین قیامت»، اولین سخنران مهمان است که قبل از شروع بحث اصلیاش، خاطرهای را بازگو میکند. او میگوید: «چند نفر با من مصاحبه داشتند و یکی از سوالاتشان این بود که چرا در جنگ شهید نشدم؟ پاسخ دادم: دنبال پروندهام بودم.» او در ادامه به شوخی میافزاید: «بروند از عراقیها بپرسند!» این جمله لبخند شادی را در ابتدای جلسه در فضای حسینیه پدید میآورد.
احمدزاده بر اهمیت بهرهگیری از تجربیات جنگ در تمامی جنبههای زندگی، حتی در زندگی زناشویی، تأکید میکند. او خاطرهای از جنگ نرم و عملیات روانی را بیان میکند و میگوید باید طوری جنگ نرم علیه دشمنان طراحی کنیم که در هر حال برنده باشیم.
او که مجری مراسم او را به زبان تند و شیرینش توصیف کرده، ابراز امیدواری میکند که بر اساس سخنان رهبری در خطبههای نماز جمعه گذشته، همه به دفع حداقلی و جذب حداکثری در صفوف نیروهای خودی پایبند باشند و از ایجاد دافعه و بیخودی جلوگیری کنند.
مرتضی سرهنگی، نویسنده و فعال در حوزه هنر و ادبیات دفاع مقدس، سخنران بعدی است. او اشاره میکند که زندگی انسان معاصر با جنگ در آمیخته و پیامدهای آن در ریشهها و آثارش قابل مشاهده است. او تأکید میکند که ادبیات و هنر دفاع مقدس، فرآیندی طبیعی است که نیاز به وکیل یا وزیر ندارد، بلکه پدر میخواهد.
از نکات قابل توجه صحبتهای او، تأکید بر مستندسازی رویدادهای جنگ است. او به «نظامنامهی حرب» آیتالله بوشهری اشاره میکند که بیش از صد سال از نگارش آن میگذرد و در بند ۲۲ آن آمده است: «حوادث جنگ را بنویسید و از جنگ عکاسی کنید.»
اکبر نبوی مجدداً از مهمانان میخواهد که صریحتر و تندتر صحبت کنند و حتی از حبیب احمدزاده گله میکند که سخنانش آنطور که انتظار میرفت، انفجاری نبوده است.
انسیه شاهحسینی، سخنران بعدی، چندان به توصیههای مجری توجه نمیکند. او ابتدای صحبتهایش، سلام و درود خود را به شهدای هویزه و شهید علمالهدی، که ارتباط نزدیکی با آیتالله خامنهای داشتهاند، میرساند و پاسخ میشنود: «السلام علیکم و علیهم!» در ادامه، خاطرهای از گفتوگو با علی شمخانی نقل میکند و او را به عنوان یک بسیجی و فرمانده قوی توصیف میکند، که لبخند حضار را برمیانگیزد.
نبوی، که گویا توصیههایش در مورد تند و انتقادی صحبت کردن مهمانان موثر نبوده، وارد میدان میشود و درباره سیاستگذاریهای ناقص مسؤولان انتقاد میکند. او میگوید: «ما در حلقهی روزمرگی گرفتاریم... اگر هنرمندان غیرت نداشتند، این مدیریتها هیچکاری در این عرصه انجام نمیداد.»
حمید شریفی، هنرمند هنرهای تجسمی، از بیارتباط بودن تحصیلات مسؤولان فرهنگی با حوزه مدیریتی انتقاد میکند. سعید قاسمی، فرمانده و فعال فرهنگی دفاع مقدس، نیز درباره موانع پیشرفت هنر و ادبیات دفاع مقدس سخن میگوید و از عدم حمایت کافی و وجود تفرعن در میان مسؤولان انتقاد میکند. او معتقد است که فقط چند نفر در این حوزه فعال هستند و دیگر جریانی زنده و پویا دیده نمیشود.
نبوی پس از آن، به انتقاد از موانع فرهنگی و مالی میپردازد و نمونهای از وضعیت بودجههای فرهنگی در مقایسه با بخش کشاورزی ارائه میدهد، هرچند تصریح میکند که «بودجه و مسائل مالی، تنها مشکل هنر و ادبیات نیست.»
صحبتهای دکتر سنگری، پژوهشگر حوزه ادبیات دفاع مقدس، جملهی نبوی را تأیید میکند. او بر محورهای مهمی تأکید میکند که ارتباط مستقیمی با مسائل مالی ندارند، از جمله ایجاد کرسیهای نظریهپردازی در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس.
وقتی نبوی از مجید مجیدی، کارگردان شناختهشده، دعوت میکند تا سخنرانی کند، جمعیت با دقت به سخنان او گوش میدهند. مجیدی از وضعیت زمانه و بیاخلاقیهای داخلی سخن میگوید و در بخشی از صحبتهایش، بغضش ترکیده و از «درد دلها» و نیاز به بازگشت به ارزشها سخن میگوید: «برگردیم به اصل خودمان!» او به فهرست سیاه تلویزیون درباره برخی هنرمندان اشاره میکند و هشدار میدهد که تلویزیون حق ندارد تصاویر او را پخش کند. در پایان، با ابراز امیدواری، از بازگشت به روزهای پرنشاط و امیدبخش سخن میگوید.
رهبر انقلاب، پس از این سخنان، به روح لطیف و احساساتی مجیدی و اشکهایش اشاره میکند و میگوید: «فقط میخواهم به ایشان تسلی دهم؛ آقای مجیدی!» ایشان، وجود دعواهای سیاسی در کنار دوران دفاع مقدس را یادآور میشود و میگوید: «در کنار بهشت، جهنمهای کوچکی هم بود. اکنون هم در کنار این جهنم، بهشتهای باصفایی وجود دارد که نباید از آن غافل شد.»
حاضران، تکبیر میگویند و رهبر بعد از خاموش شدن جمع، میافزاید: «آقای مجیدی گفت جامعه به سمت شعار رفته است، پس شما هم شعار دادید؛ پس حرف ایشان درست است!» همه میخندند و فضای غمبار صحبتهای مجیدی به حسینیهای پر از نشاط تبدیل میشود.
در ادامه، یکی از سرداران دوران دفاع مقدس از انتهای مجلس شروع به صحبت میکند و رهبر میخواهد اجازه دهد، اما او ادامه میدهد، شاید بدون شنیدن کامل، صحبتهایش را ادامه میدهد. رهبر، قبل از ادامه، توضیح میدهد که «این آقا مرتضی قربانی، از فرماندهان خطشکن دفاع مقدس است» و خاطرهای از دوران جنگ با لهجهی اصفهانی تعریف میکند که جمع حاضر را میخنداند.
پس از آن، یک روحانی که قصد اعتراض دارد، درخواست سخن میکند. رهبر با لبخند میگوید: «جلسه را من اداره نمیکنم. این آقای اکبر نبوی است که جلسه را مدیریت میکند؛ هر اعتراض دارید، به ایشان بگویید!» واکنش مهمانان، از جمله احسان خواجهامیری، نشان میدهد که از این تذکر رهبری خشنودند. خواجهامیری با دقت به رفتار رهبر نگاه میکند.
سیدمهدی شجاعی، سخنران بعدی، که حال و هوای مناسبی ندارد، تنها به خیرمقدم و آرزوی سلامتی برای مهمان و میزبان بسنده میکند و به دلیل وضعیت جسمیاش، از سخن گفتن بیشتر عذرخواهی میکند.
حسین مسافر آستانه، فعال حوزه تئاتر، متنی را از روی میخواند و درباره کمبود فضاهای مناسب برای اجرای تئاتر در شهرها انتقاد میکند.

دهنمکی، کارگردان پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران، در زمانی که مجری مراسم اجازهی صحبت کردن به او میدهد، با لحنی تلویحی و با عذرخواهی و بیان نیت خیر، به صحبتهای مجید مجیدی اشاره میکند: «اگر بعضیها دلشان گرفته، ما هم دلمان گرفته!» او همانند مجیدی، با صدایی صریح و البته سریعتر سخن میگوید... و در این لحظه، چشمان نبوی دوباره درخشنده میشود.
او از این نارضایتی میگوید که همواره بیشترین بودجهها و رانتها به کسانی رسیده است که در مواقع حساس، به انقلاب پشت پا زدهاند، و از عدم اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی—که برخی اعضای آن مانند حسن رحیمپور ازغدی خود را به جلسه رساندهاند—و همچنین از کارهای پراکنده و جزیرهای نهادهای مسئول، جابهجایی نقش سینما و تلویزیون و احساس مصونیت و بیتفاوتی مسؤولان، گلایه میکند. او بر ضرورت پرداختن به سینمای سیاسی و انتقاد از مسؤولان تأکید دارد؛ و حتی آقای ضرغامی، که به گفته خودش بسیار به او «حال داده»، را از نقد بینصیب نمیگذارد.

در این مراسم، زمان گذشته است؛ امیر تاجیک که قصد داشت از جایگاه خود به نمایندگی از اهالی هنر موسیقی سخن بگوید، موفق نمیشود و مجبور به بازگشت به جایگاه اولیهاش میشود. حضار نگران برنامهریزی و نوبتدهی هستند و اعتراضاتی درباره نظم و ترتیب مراسم ابراز میکنند. همهمه و بینظمی چند لحظه فضای حسینیه را پر میکند، اما در نهایت همه توافق میکنند که در این فرصت کوتاه، به سخنان رهبر انقلاب گوش دهند.
در سخنرانی رهبر انقلاب، ایشان به این نکته اشاره میکنند که جمع حاضر نماینده تمامی فعالان هنر و ادبیات دفاع مقدس نیست، اما از گنجینه ارزشمند جنگ و گوهرهای نهفته در آن سخن میگویند. ایشان همچنین به استقبال گسترده آثار ادبی و هنری مرتبط با دفاع مقدس اشاره میکنند و نامهایی مانند کتابهای "خاکهای نرم کوشک"، "دا" و فیلمهایی چون "آژانس شیشهای"، "لیلی با من است" و "اخراجیها" را برمیشمرند. در پایان، توصیه رهبر انقلاب به هنرمندان در این حوزه این است: «تلاش کنید آئینهای برای تابلوی پرشکوه دفاع مقدس باشید.»
پس از افطار، فضای گفتوگوهای دوستانه و گعدهها گرم میشود. بیژن نوباوه که در حین سخنرانی مهمانها در کنار تریبون بود و گاهی با مجید مجیدی در گوشی صحبت میکرد، زودتر از دیگران حسینیه را ترک میکند.
سعید ابوطالب نیز کمی پس از او از مراسم خارج میشود. جهانبخش سلطانی با لهجهی اصفهانی غلیظ و رحیمپور ازغدی که هنوز لهجهی مشهدیاش را نتوانسته است پنهان کند، در حال گفتگو درباره خاطرات دفاع مقدس هستند. ازغدی میگوید: «آقای سلطانی دل پاکی دارد و با تمام وجودش در این راه فعالیت میکند!»

در طرف دیگر، محمدرضا شریفینیا در حال گفتگو با چند جوان است. او از خاطرات دوران کودکیاش میگوید که همراه پدرش در جلسات آقای خامنهای با شهید مطهری و مرحوم شریعتی شرکت میکرده است. همچنین درباره نظرات دقیق و راهنماییهای آقای خامنهای در مورد فیلم امام علی(ع) سخن میگوید و از حملهی کسانی که ادعای دموکراتیک بودن داشتند، به خاطر حضورش در مراسم تنفیذ، اشاره میکند.
ساعت تقریبا ۹ است، اما در بیرون حسینیه و مقابل درب خروج محوطه، اهالی ادبیات و هنر هنوز از هم جدا نشده و گروهگروه در حال گفتگو هستند...