کد خبر: 51968

تجربه مرگ و زندگی دوباره؛ تغییر نگرش شهاب حسینی

روایت تکان‌دهنده شهاب حسینی از تجربه مرگ و زندگی دوباره: لحظه‌ای که به ایستگاه پایانی رسیدم و تغییر نگرشم در زندگی

شهاب حسینی از تجربه مرگ و زندگی دوباره می‌گوید؛ تغییر نگرش و دیدگاه او پس از بی‌هوشی چند روزه، الهام‌بخش و تأمل‌برانگیز است.

روایت تکان‌دهنده شهاب حسینی از تجربه مرگ و زندگی دوباره: لحظه‌ای که به ایستگاه پایانی رسیدم و تغییر نگرشم در زندگی

شهاب حسینی که با نقش‌آفرینی در سریال‌هایی مانند «گناه»، «فرشته»، «پوست شیر» و دیگر آثار به شهرتی بی‌نظیر دست یافته است، در یک برنامه درباره تجربه بی‌هوشی چند روزه‌اش صحبت کرد و اعلام کرد که پس از آن دیدگاهش نسبت به زندگی تغییر یافته است. در ادامه، روایت او از این رویداد تلخ و تأثیرگذار را می‌خوانید.

در برنامه همرفیق که با حضور مهدی سلطانی پخش شد، شهاب حسینی به جزئیات ماجرای بستری شدنش در بیمارستان در سال ۱۳۹۳ پرداخت و گفت:

در سال ۱۳۹۳، دوستان، یک روز صبح بین ساعت ۱۰ تا ۱۱، در حالی که در حال گذراندن یک روز عادی بودم، ناگهان دردی در قفسه سینه‌ام شروع شد. این درد به تدریج شدت گرفت و من تعجب می‌کردم. احساس کردم باید دراز بکشم و آرام شوم، پس این کار را کردم و با خودم گفتam "اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله". این لحظه پایان آن روز بود و دیگر نفهمیدم چه شد تا اینکه چند روز بعد به هوش آمدم.

نکته جالب این بود که یک حقیقت عمیق و پرده‌دار کنار رفت. انگار قطاری را نگه داشته بودند و از من خواستند پیاده شوم. در آن لحظه، به خودم گفتم که دارم به همه چیز بی‌اعتبار می‌شوم؛ خانه، زندگی، خانواده، شغل و اعتبارم. اما آنها گفتند: "این ایستگاه شما است." درک کردم که من در آن لحظه، در حال از دست دادن اعتبار و ارزش‌های زندگی‌ام هستم، و این منم که از ادامه مسیر بازمانده‌ام.

وقتی دوباره سلامت پیدا کردم، تصمیم گرفتم نگاه متفاوتی به زندگی داشته باشم. گفتم: "ما در زندگی مانند بازی شطرنج، مهره‌های بازی هستیم." معمولاً دوست داریم با مهره سفید بازی کنیم، چون حرکت اول با آن است، ولی حالا تصمیم گرفتم از مهره سیاه بازی کنم. چون می‌خواهم حرکت اول را دیگر من انجام دهم و بعد بر اساس آن، حرکت متناسب را از طرف مقابل ببینم و پاسخ دهم.

از حالت اکشن (عمل مستقیم) کنار رفتم و به حالت ری‌اکشن (واکنش) روی آوردم. چرا که در بسیاری موارد، دستمان بسته است و باید منتظر بمانیم و واکنش‌های مناسب نشان دهیم تا بهترین نتیجه را بگیریم. احساس کردم باید نگرش‌ام نسبت به زندگی را تغییر دهم و با آن رفیق شوم. خدا را شکر، فرصتی دیگر به من داد تا بتوانم بهتر از گذشته از زندگی بهره‌مند شوم.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار