تحلیل فیلم قیف: شکست در ساخت کمدی منسجم و مبتذل شدن
تحلیل فیلم قیف: شکست در خلق کمدی منسجم و ابتذال در سایه بازیگران تکراری
تحلیل فیلم قیف: شکست در خلق کمدی منسجم، ابتذال و بازیگران تکراری، ضعف کارگردانی و ناتوانی در جذب مخاطب در این اثر بیکیفیت
محسن امیریوسفی سه فیلم ساخته است که هر سه به دلیل مشکلات ساختاری نتوانستهاند در جذب مخاطب و کسب موفقیت موفق ظاهر شوند. ضعف اصلی در کارگردانی او در فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» کاملاً آشکار بود و حالا فیلم «قیف»، اثر چهارم او، آنقدر سطحی و مبتدیانه است که حتی نمیتوان آن را به درستی نقد کرد.
امیریوسفی که هنوز مشخص نیست در کدام ژانر باید فیلم بسازد، تلاش کرده است با جریان فیلمهای شبه کمدی مبتذل همراه شود، اما «قیف» فراتر از حد ابتذال و سخیف بودن است. این اثر، کممایه و میتواند به تنهایی یک فاجعه سینمایی محسوب شود. او که همواره در کارگردانی موفق نبوده، این بار سعی کرده است در ژانر دیگری خود را محک بزند، اما ضعفهای ریز و درشت فیلم نشان میدهد که انگار کسی نبوده تا آن را کارگردانی کند.
فیلم «قیف» تلاش دارد به سمت کمدی فانتزی برود و یک اثر خیالی بسازد، که در سینمای ما جای چنین فیلمهایی خالی است، اما ساختن این نوع فیلمها نیازمند ویژگیها و مختصاتی خاص است. از ظاهر فیلم مشخص است که تنها نکتهای که برای کارگردان اهمیت داشته، ابتذال است و حتی نتوانسته است ذرهای به سمت کمدی نزدیک شود.
رضا عطاران هم در این فیلم نمیتواند تماشاگر را بخنداند، چراکه هیچ توجهی به ژانر و ساختار نداشته است و کارگردان تصور کرده است با حضور عطاران و عباس جمشیدیفر میتواند کمدی خلق کند، اما این بازیگران تیپهای تکراری را ارائه میدهند. «قیف» میتوانست با توجه به جنبه فانتزی و تخیلیاش جذاب باشد، اما کارگردان تصمیم گرفته است شوخیهای زننده و ابتذال را بر قصه و ساختار ترجیح دهد، بنابراین شوخیهای زننده بر داستان و انسجام سینمایی غلبه دارد.
فیلمنامه این اثر توسط امیریوسفی و عطاران نوشته شده است. تصور اولیه بر این بود که عطاران با توجه به شخصیت خود بتواند موقعیتهای کمدی استانداردی خلق کند، اما در واقع بخش تخیلی و غیرواقعی بودن قصه اهمیت بیشتری داشته است. در حالی که قصه ظرفیت ساخت یک کمدی منسجم را دارد، اما در عمل چیزی جز دیالوگهای سطحی و موقعیتهای تکراری نیست، که اغلب شامل سوءاستفاده از زنان و توهین به جایگاه زنان است. کارگردان حاضر نیست از ابتذال فیلم خود بکاهد و نگاه درستی به کمدی ندارد. او در پی داشتن نگاهی انتقادی به وضعیت جامعه است، اما توانایی لازم را ندارد. فضای فیلم بسیار شلوغ است و تماشاگر نمیتواند تمرکز کافی داشته باشد.
سوال اصلی این است که چه پیامی در نهایت در فیلم ارائه میشود؟ ساختن یک داستان تخیلی با موقعیتهای بیمزه و شبه کمدی چه خندهای میتواند برانگیزد؟ آیا حضور رضا عطاران در این فیلم کافی است؟ عطاران با تیپ خاص و گویش منحصر به فرد خود میتواند مخاطب را بخنداند، اما در این اثر بیکارکرد است. موقعیتهایی که برایش طراحی شده، کمکی به خندهدار بودن نمیکند. اگر مقاطع مستهجن و مبتذل را نادیده بگیریم، «قیف» به دلیل جنبه فانتزیاش شباهتهایی به فیلمهای کودک و نوجوان دارد، اما این شباهت تنها ظاهری است، چون جنبه تخیلی فیلم کار نمیکند و فضای فانتزیاش اغراقآمیز است. پس از «آشغالهای دوست داشتنی»، امیریوسفی باز هم نتوانسته است ضعفهای کارگردانیاش را برطرف کند و در نتیجه «قیف» پس از نگارش فیلمنامه، کارگردانی ضعیف و خط روایی ناکارآمدی دارد.

رپورتاژ آگهی موثر چه ویژگیهایی دارد و چگونه میتواند در بهبود سئو پایدار نقشآفرین باشد؟
در بسیاری موارد، نمیتوان به فیلمها اعتماد کرد، زیرا اغلب در متن و اجرا تمهیدات استاندارد دیده نمیشود. فیلمها معمولاً با تأخیر شروع میشوند و در بخشهای میانی هیچ نکتهای برای جذب مخاطب ارائه نمیدهند. تنها دیالوگها یا صحنههای اروتیک و جنسی دیده میشود که نمیتوانند مخاطب را بخنداند. این صحنههای تکراری و کممحتوا کمدی مؤثری ایجاد نمیکنند.
اگرچه در این فیلم عطاران نقش مشخصی ندارد، اما اگر بازیگر دیگری به جای او ایفای نقش میکرد، احتمالاً فیلم فروش قابل توجهی نداشت.
در مجموع، فیلم قیف تنها یک واژه بیمعنی نیست که کارگردانش هیچ نگرشی نسبت به کمدی داشته باشد. او صرفاً تلاش کرده است در این ژانر خود را محک بزند، اما نتیجه مطلوب حاصل نشده است.
برای اطلاع از دیگر مطالب هنرمندان و رسانهها، با سرویس هنر و رسانه در ارتباط باشید.
همچنین میتوانید صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید و از تازهترین اخبار و محتوا بهرهمند شوید.