الهام چرخنده در مشهد: عشق، احترام و شبهای بارانی حرم خراسان
الهام چرخنده در مشهد: سفرنامهای از عشق و احترام به شاه خراسان در هوای بارانی و شبهای منظم و تمیز حرم
الهام چرخنده در مشهد، عشق و احترام به شاه خراسان، شبهای بارانی و حرم منظم، سفرنامهای پر احساس و معنوی.
الهام چرخنده، بازیگر سینما و تلویزیون ایران، متولد ۱۳۵۷، و همسر سابق فرشید نوابی، بازیگر است. پس از ترک تحصیل در رشته معماری، فعالیت هنری خود را با تدریس طراحی و نقاشی در اصفهان آغاز کرد. سپس با بازی در تلهتئاتر شباشب وارد عرصه بازیگری شد و با درخشش در فیلم سینمایی شب یلدا، که اولین نقش او در سینما بود، موفقیت زیادی کسب کرد.
چرخنده تصویر زیر را در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت:
سلام..
تا آخر بخون
از هتل تا ورودی باب الرضا مسیر زیادی نیست، شاید قد از خانه تا حرم، کمتر از خونه تا حرم، غیرت الله، یک سیطره کمتر... قربون شاه خراسان، چه همه جا منظم و تمیز و شاهانه است.. دیگر نگران خاکی و گلی شدن چادرت نیستی، ای به فدای چادر خاکی و گلی مادرمون..
از شب قبل، باران آنقدر زده که میتوان روی خیسی آسفالتهای منتهی به نور زردرنگ حرم، نقش سایهات را دید.. وووووی، چه سرد است مشهد!! دندانهایم از شدت سرما به هم میخورد و قدمهایم با تندی ریتم جالبی ساخته است.. وقتی بر سنگهای مرمر و سفید راه میروم، ریتم نهایی را تا رسیدن به وعدهگاه آغاز خواهم کرد. مگه میشود!؟ وقتی روبهروی ورودی باب الرضا هستی و دلت نمیخواهد در کنج عشق بنشی، و با ضامن آهو خاطرهسازی نکنی! قول بده، زیرش بزنی، دل بدهی و از دلش آب نخوری! یخ زدهام، حالا چه وقت شاعری است! باید سریعتر برسم! جانم به خدامن خانم.. کلی حال و هوای مهربانی، بوسهها و کمی یاد کربلا، سنگهای مرمر نقشدار.. روبهروی باب، خواندن اذن ورود و چند قدم جلوتر، سقاخانههای کوچکی که از شدت سرما فقط نگاهشان میکنم.
تا رسیدن به دالون، طبق عادت و خاطره، تسبیح تربت و عطر حسینی برای شادی دل مادرمون، خانم بیبی حضرت زهرا سلاماللهعلیها، لعنها.. قدم، سرما و باران، و خدا کنه تسبیحم به انتها برسه و چشمم روشن به گنبدش.. داخل راهرو شبستان، چشمم از پنجرهها، زوجهای جوانی را میبینم که مثل گنجیشکهای حرم، کنار هم دعای عهد و امینالله میخوانند.. دلم میخواست ساعتها نگاهشان کنم. حیف که دیره، باید گذشت از قابها.. قاب دل نزدیک شد.. ذکر تسبیح پاک شد؛ شکر خدا، تا انتها تکرار شد.. چشمم با دیدن یار، تار شد.. پر اشک شد.. صورتم خیس شد. قلبم لبریز شد.. السلام علیک یا علی ابن موسیالرضا علیهالسلام..
از کربلا سوغات دارم، ای شاه، رخصتی و فرصتی و صحبتتی…