خاطرات ناب و ناشناخته محمدرضا داوودنژاد از همراهی با شهید چمران در پاوه؛ روایت حسون، پرنده آزادی فلسطین

محمدرضا داوودنژاد از خاطرات ناگفته و زندگی چریکی خود در کنار شهید چمران در پاوه، با تأکید بر سادگی، صداقت و نقش فلسطینی‌ها در خاطراتش صحبت می‌کند.

داوودنژاد اظهار داشت: داستان فیلم «چ» که درباره دکتر ساخته شده است، اصلاً این نبود. کسانی که در پاسگاه گیر افتاده بودند، داستان متفاوتی داشتند. اصل ماجرا چیز دیگری بود. آن دو نفری که در فیلم کنار دکتر بودند، یکی لاغر و دیگری هیکلی بودند، هر جا دکتر می‌رفتند، کنار او بودند. در فیلم اصلاً صحبت نمی‌کردند که بدانیم کی هستند. آن دو نفر من و آرگا بودیم، اما هیچ‌وقت درباره این موضوع از ما سوالی نشده بود. آرگا فردی بسیار حافظ و مولانا‌دوست بود و با دکتر مشاعره می‌کرد، آن هم به طور مداوم. گاهی اوقات این کارها اعصاب من را خرد می‌کرد. آن‌ها می‌خندیدند، و این سوال برایم پیش می‌آمد که چگونه ممکن است دکتر در خاطراتش از ما چیزی ننویسد. دکتر چمران فردی عارف‌مسلک بود، بی‌توجه به چریک بودن. هر جا دکتر حضور داشت، سادگی و صداقت موج می‌زد. نام من حسون است و نام آرگا عیسی، نام‌هایی است که در آنجا روی ما گذاشته بودند. حسون نماد پرنده و آزادی فلسطینی‌ها است؛ خود فلسطینی‌ها این نام را بر من گذاشته‌اند و من آن را حفظ کرده‌ام. حالا چگونه می‌توانم به این افراد بگویم که تو این فیلم را ساختی بدون مشورت با کسانی که آنجا بودند؟ چگونه دکتر را نشان دادی؟ این چه نوع فیلمی است!