کد خبر: 50016

گفت‌وگوی ویژه با شیدا خلیق درباره تئاتر و زندگی در صحنه

گفت‌وگوی اختصاصی با شیدا خلیق درباره تئاتر، نقش‌های واقعی و زندگی در صحنه

گفت‌وگوی اختصاصی با شیدا خلیق درباره تئاتر، نقش‌های واقعی، زندگی در صحنه و اهمیت لحظه‌های زنده در هنر بازیگری.

گفت‌وگوی اختصاصی با شیدا خلیق درباره تئاتر، نقش‌های واقعی و زندگی در صحنه

فاطمه برزویی |

ما همه روزهایی را تجربه کرده‌ایم که حال و هوایمان خوب است و روزهایی را پشت سر گذاشته‌ایم که کاملاً برعکس، روزهای دشوار و خسته‌کننده بودند. روزهایی که در زندگی‌مان در وضعیت‌های چندراهی قرار گرفته‌ایم و سردرگم بوده‌ایم. شاید پس از مدتی از تصمیماتی که گرفته‌ایم پشیمان شده و با خود گفته‌ایم: «کاش آن کار را انجام می‌دادم.»

همچنین ممکن است در فکر این بوده باشیم که اگر مسیر دیگری را برگزیده بودیم، امروز زندگی‌مان کمی متفاوت بود؛ شاید شادتر، شاید سبک‌تر، شاید بدون حسرت و افسوس.

این احساس انسانی، تردید و «چه می‌شد اگرها» بخش جدایی‌ناپذیر روزمرگی بسیاری از ما است. گاهی کاری را انجام می‌دهیم و سال‌ها بعد، وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، آرزو می‌کنیم که کاش فرصت داشتیم برگردیم و انتخاب دیگری انجام دهیم. شاید اگر در همان اولین دیدار یا برخورد با افراد، نیت و قصدشان را می‌فهمیدیم، تصمیمات‌مان ساده‌تر و بدون حاشیه، بدون خودخوری و دل‌مشغولی بود و مسیر زندگی‌مان را طی می‌کردیم. کتاب «کتابخانه نیمه‌شب» دقیقاً پاسخی است به همین «باید و شایدها».

این اثر درباره شک‌ها و تردیدهای زندگی، مسیرهایی که انتخاب می‌کنیم و تصوراتی است که در ذهنمان می‌پرورانیم. پرسش اصلی آن این است که اگر زندگی دیگری را تجربه می‌کردیم، آیا خوشبخت‌تر می‌شدیم؟ حال، این اثر محبوب، با اقتباسی آزاد به صحنه تئاتر آمده و با عنوان «کتابخانه نیمه‌شب» به اجرا در می‌آید. شیدا خلیق، بازیگر جوان و پرانرژی، نقش اصلی این تئاتر را ایفا می‌کند. خلیق که امروزه چهره‌ای شناخته‌شده در سینما و تلویزیون است، از کودکی وارد دنیای هنر شده است.

او در سال ۱۳۸۰، زمانی که کمتر از ۸ سال داشت، اولین تجربه تئاتری خود را پشت سر گذاشت. از ۷ سالگی، در کنار مادرش، ناهید مسلمی، بازیگر شناخته‌شده تئاتر و تلویزیون، مسیر بازیگری را آغاز کرد و از ۱۶ سالگی وارد قاب تلویزیون شد. او از سه سالگی در پشت صحنه‌های تئاتر حضور داشت و اولین تجربه حرفه‌ای‌اش را با نمایش «چیستا» به کارگردانی نادر برهانی کسب کرد.

امروزه، خلیق میراث هنری مادرش را ادامه می‌دهد و با استعداد و انرژی خود، راه خود را در دنیای بازیگری ساخته است. «کتابخانه نیمه‌شب» در قالب تئاتر، فرصتی است برای مخاطب تا به دنیای انتخاب‌ها، تردیدها و زندگی‌های ممکن سفر کند و برای ساعاتی خود را در همان لحظه‌های «چه می‌شد اگر…» تصور کند. در ادامه، با شیدا خلیق گفت‌وگویی داشتیم تا درباره اجرای این تئاتر، نقش او و همچنین زندگی شخصی‌اش صحبت کنیم.

زندگی، صحنه‌ای است که در آن گزینه‌ها و تصمیم‌ها شکل می‌گیرند.

خلیق در مورد داستان «کتابخانه نیمه‌شب» می‌گوید: «این داستان بسیار جذاب و خیالی است.» او توضیح می‌دهد که روایت درباره دختری است که تصمیم می‌گیرد زندگی‌اش را خودش پایان دهد، اما در لحظه مرگ، فرصت جدیدی به او داده می‌شود؛ فرصتی که در مرز میان بودن و نبودن رخ می‌دهد.

این مرز شبیه برزخ است؛ جایی که شخصیت داستان به گذشته بازمی‌گردد و بار دیگر تجربه‌هایی را تکرار می‌کند که همیشه از تصمیم‌هایش پشیمان بوده یا تصور می‌کرده مسیر نادرستی را انتخاب کرده است. خلیق افزود: «هر بار که او آن لحظات را دوباره زندگی می‌کند، با تعجب می‌بیند که همان تصمیم‌های قبلی در واقع بهترین گزینه‌ها برایش بوده‌اند.»

این تجربه به شخصیت داستان دیدگاهی جدید می‌دهد؛ او به تدریج متوجه می‌شود زندگی ساده‌تر و شیرین‌تر از چیزی است که همیشه تصور می‌کرد. حتی روزهایی که فکر می‌کرد شکست خورده، حالا پر از معنا و درس‌های ارزشمند می‌شوند. خلیق در مورد پایان داستان گفت: «شخصیت داستان آرزو دارد به همان لحظات عادی و کوچک برگردد و آن‌ها را دوباره تجربه کند؛ چون حالا فهمیده است که ارزش واقعی زندگی در همان جزئیات ساده و روزمره پنهان است.»

هیچ رسانه‌ای به اندازه تئاتر زنده جذاب و بی‌نظیر نیست!

خلیق درباره اهمیت تئاتر در زندگی‌اش می‌گوید: «تئاتر برای من مانند نقطه شروع است؛ جایی که اولین تجربیاتم شکل گرفت و در واقع بازیگری را از طریق صحنه تئاتر آموختم.» او توضیح می‌دهد که تئاتر برایش چیزی فراتر از تمرین و اجرا است؛ بلکه تجربه‌ای زنده و بی‌واسطه با مخاطب است.

این بازیگر معتقد است در تئاتر، همه چیز در لحظه رخ می‌دهد؛ نفس تماشاگر با نفس بازیگر در هم می‌آمیزد و واکنش‌هایی مانند لبخند، سکوت یا حتی هیجان، به بازیگر کمک می‌کند تا فضای صحنه را خلق کند: «این ارتباط زنده، بزرگ‌ترین لذت تئاتر است. هیچ رسانه‌ای چنین تجربه‌ای را به انسان نمی‌دهد.»

او بیان می‌کند که لحظه‌ای که نمایش به پایان می‌رسد و صدای تشویق تماشاگران بلند می‌شود، احساس می‌کند توانسته است با آن‌ها ارتباط برقرار کند و در کارش موفق باشد. برای شیدا، تئاتر و مخاطبانش همیشه تجربه‌ای ناب و بی‌نظیر است.

بازیگر در تئاتر محکوم است که همواره بر صحنه زندگی کند / در تئاتر هیچ‌گونه «بازگشتی» وجود ندارد

وقتی خلیق درباره تفاوت تئاتر و سینما می‌پرسیم، می‌گوید: «یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های تئاتر برای من این است که در آن هیچ فرصتی برای بازنویسی و برداشت مجدد وجود ندارد؛ بر خلاف سینما که همیشه می‌توان صحنه‌ای را تکرار کرد و آن را بهتر اجرا کرد.»

او ادامه می‌دهد که در تئاتر هیچ فرصتی برای بازگشت نیست: «از لحظه‌ای که نور صحنه روشن می‌شود و نگاه تماشاگر بر تو می‌افتد، تو محکوم به زندگی کردن در آن لحظه روی صحنه هستی. حتی اگر آسمان به زمین بیاید، باید ادامه بدهی.» این بازیگر باور دارد که همین بی‌واسطگی و اجبار به حضور در زمان حال، تئاتر را به تجربه‌ای بی‌نظیر و خاص تبدیل می‌کند.

او معتقد است که بازیگر روی صحنه واقعاً زندگی می‌کند؛ با هر اتفاق غیرمنتظره‌ای روبه‌رو می‌شود و باید در همان لحظه آن را مدیریت کند: «همین واکنش‌های زنده و انسانی است که تاثیر عمیقی بر بازیگر می‌گذارد و فضایی خاص برای تماشاگر خلق می‌کند؛ فضایی که تنها در تئاتر می‌توان آن را تجربه کرد.»

تمام چیزها بر اساس متن و نقش آن‌ها شکل می‌گیرند.

خلیق درباره اینکه آیا نقش خاصی است که همیشه آرزو داشته باشد در آن بازی کند، می‌گوید: «نه، حقیقتش هیچ نقش مشخصی در ذهنم ندارم که بگویم مثلا دوست دارم نقش معتاد یا فرد معلول را بازی کنم.» او بازی در نقش‌هایی را جذاب می‌داند که واقعی بودن در آن‌ها احساس می‌شود: «هر نقشی که ریشه در دغدغه‌های انسانی داشته باشد و شخصیتی چند بعدی را نشان دهد برایم ارزشمند است. کاراکتری که هم نقاط روشن دارد و هم سایه‌های تاریک، چون این تضادها ذات انسان هستند. اگر نقش واقعی باشد، خودش به اندازه کافی جذاب است.»

در ادامه، درباره اهمیت عناصر مختلف در یک پروژه صحبت می‌کند و تأکید می‌کند که در حالت ایده‌آل، همه چیز مهم است؛ از متن و کارگردانی گرفته تا هم‌بازی‌ها و فضای کلی کار. اما اگر بخواهد صادق باشد، متن برایش در اولویت قرار دارد: «قصه و نقش باید چیزی داشته باشند که در من انگیزه و اشتیاق ایجاد کنند. بعد از آن، حضور هم‌بازی‌های حرفه‌ای و کارگردانی ماهر تجربه را کامل‌تر می‌کند، اما ریشه همه چیز در متن و شخصیت است.»

از کودکی با هنر رشد یافته‌ام.

این بازیگر درباره تأثیر خانواده هنرمندش بر مسیر حرفه‌اش می‌گوید: «داشتن خانواده‌ای هنرمند همیشه حس امنیت و اطمینان را برایم به همراه داشته است.» او توضیح می‌دهد که رشد در محیطی پر از هنر، وقتی وارد این مسیر شد، هیچ حس غریبی نداشت: «از کودکی کار هنری را دیده بودم و ناخودآگاه تلاش کردم مهارت‌هایی در این حوزه کسب کنم.» شیدا تأکید می‌کند که انتظارات یا قضاوت‌های دیگران ذهنش را زیاد درگیر نمی‌کند و همواره سعی دارد بهترین نسخه از خودش باشد و کاری را که برایش تربیت و آماده شده، با تمام توان انجام دهد.

در رابطه با تأثیر فضای مجازی بر تئاتر و هنر امروز، او نظر مشخصی دارد و توضیح می‌دهد: «نمی‌شود انکار کرد که شبکه‌های اجتماعی نقش بسیار مهمی در زندگی ما دارند و هم می‌توانند اثرات مثبت و هم منفی بگذارند.» خلیق با اشاره به گذشته می‌گوید که در آن زمان مردم تنها از آثار هنری مطلع می‌شدند، برای دیدنشان به سالن تئاتر می‌رفتند، بلیت تهیه می‌کردند و بی‌هیچ پیش‌داوری با اثر روبه‌رو می‌شدند؛ اما حالا قبل از اجرای هر نمایش، ویدیوها، نقدها و تصاویر در همه جا منتشر می‌شود. با این حال، او معتقد است که این وضعیت بخشی از دنیای امروز است و تکنولوژی جزئی جدا نشدنی از زندگی ما شده است.

هر سبک موسیقی دنیای خاص خود را داراست.

برای خلیق، موفقیت در هنر بازیگری به اندازه بزرگی نقش یا دریافت جایزه اهمیت ندارد؛ او موفقیت را در همان لحظه زنده‌ای می‌بیند که روی صحنه یا مقابل دوربین قرار دارد. او می‌گوید: «وقتی حس می‌کنم نقش را زندگی می‌کنم و از آن لذت می‌برم، همان لحظه برایم موفقیت است.» اگر مسیر بازیگری را انتخاب نمی‌کرد، احتمالا امروز در حوزه طراحی صحنه یا معماری داخلی فعالیت می‌کرد و در این صورت نیز با هنر در ارتباط بود.

موسیقی هم بخش دیگری از زندگی او است و برایش محدودیتی در سبک یا ژانر ندارد. او معتقد است: «سعی می‌کنم هر نوع موسیقی‌ای را گوش دهم، از هر ژانر و سلیقه‌ای، چون باور دارم هر کدام دنیای خاص خودشان را دارند و می‌توانند حال و هوای تازه‌ای به آدم بدهند.» شیدا خلیق تصویری واضح از هنر و زندگی ارائه می‌دهد؛ او لذت بردن از لحظه، توجه به جزئیات و یافتن زیبایی در چیزهای کوچک روزمره را ارزش می‌نهد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار