الناز شاکردوست و جرات تغییر در نقش تهمینه
یادگیری از الناز شاکردوست: جرات تغییر و رشد در بازیگری و نقش تهمینه در نمایش «رستم و سهراب»
تحول و رشد الناز شاکردوست در نقش تهمینه، نشاندهنده جرات تغییر، عمق شخصیتپردازی و حرکت به سمت بازیگر-ستاره واقعی است.
آیا درست است که بازیگر باید اهل ریسک کردن، تغییر و شکستن قالبهای سنتی باشد؟ آیا تصور نمیکنید که بسیاری از بازیگران معتقدند باید ظاهر، تیپ و زبان بدن خود را حفظ کنند تا مخاطب آنها را نپذیرد یا دوست نداشته باشد؟
آیا بازیگری به معنای توانایی ویران کردن خود و از نو ساختن نیست؟ آیا بازیگری ذاتاً باید در بر دارنده حس تازگی و زایش باشد؟
آیا بازیگران معروف و چهرههای شناختهشده همیشه به دنبال ثبت تصویرهای ثابت و محدود از ظاهر و سر و شکل خود نیستند؟
آیا هدف بازیگری تنها دیده شدن است، اما نه به شکل کاذب، اغراقآمیز یا ناسالم؟

پاسخ تمامی این سوالات به صورت قطعی و قاطعانه «بله» است. اما هدف از طرح این سوالات چیست؟
نخست، یادآوری وظیفه و رسالت یک بازیگر است؛ وظیفهای که باید همواره اصیل باقی بماند و در مسیر بازیگری، مدام زنده شود، بمیرند، دوباره زنده شوند و این چرخه را تکرار کند.
دوم، اشاره به روندی دارد که الناز شاکردوست در مسیر حرفهایاش طی کرده است. پیش از حضور در فیلم «خفگی» ساخته فریدون جیرانی، تصویری کلی و ظاهری از او وجود داشت. پس از آن، تلاش کرد تا آن تصویر قبلی را کنار بزند و زایشی نو از دل خاکسترهای گذشتهاش به وجود آورد. این مسیر را تا نقش تهمینه در نمایش «نبرد رستم و سهراب» ادامه داده است.
بینیاز از گفتن است که ایفای نقش تهمینه کار هر کسی نیست. زیرا ابعاد شخصیتی چندوجهی او، که فردوسی در شاهنامه توصیف کرده، بسیار عمیق و پیچیده است؛ به گونهای که نمیتوان آن را به شکل خطی و ساده درک کرد. تهمینه هم همسر رستم است و هم مادر سهراب، باید رنج مرگ فرزند را تحمل کند، درک رنج رستم و التیام آن را بیابد، و همزمان قوی باقی بماند تا از درون نپاشد.
آیا نمیپرسید که این ویژگیها شبیه به مادر بالغ و پختهای است که از عهده چنین مسئولیتی برمیآید؟ تهمینه بودن و تهمینه شدن، به معنای فداکاری، صبر و همدلی است. سخت است که بتوانی حالات پرآشوب خود را تاب بیاوری، در حالی که در عین حال در روح و روانت، درک عمیقی نسبت به رستم و سهراب داشته باشی؛ یکی قاتل و دیگری مقتول، یکی فرزند و دیگری همسر.
این ویژگیها باید در اجرای الناز شاکردوست در نقش تهمینه نیز مشاهده شود. نکته مهم این است که طراحی چهره و لباس او در این نمایش، و همچنین فضای اجرا که باعث دید مدیوم یا لانگ شات مخاطب میشود، همگی در جهت یک هدف است: آن هم، جرات فراموش کردن الناز شاکردوستی است که در ذهن داریم، و نیاز به تولد یک الناز جدید که شیوه حضورش مطابق با شخصیت تهمینه در شاهنامه حکیم توس باشد.
در اینجا، طراحی صحنه، چهره، لباس، نور و مهمتر از همه، تواضع و جسارت الناز شاکردوست در همآمیختن این عناصر، تصویری قدرتمند و بزرگ از تهمینه ارائه میدهد؛ زنی که به اندازه کافی حاضر است، سخن میگوید، دیده میشود و از ابتدا تا انتهای نمایش، ردپای حضورش حس میشود.

خرید لینکهای پشتیبانی دائمی و ارزان از سایتهای معتبر، توسط یکی از برترین کانونهای تبلیغاتی ایران. مشاهده کنید.

این متن نشان میدهد که تاثیرگذاری یک بازیگر صرفاً به حضور فیزیکی یا میمیک چهره محدود نمیشود، بلکه بر قدرت محتوایی و عمق شخصیتپردازی او در داستان تأکید دارد. در این میان، نقش تهمینه در داستان رستم و سهراب به عنوان یک عنصر محتوایی قوی، اهمیت ویژهای پیدا میکند، و این موضوع اهمیت کار شاکردوست به عنوان یک ستاره سینما را دوچندان میکند.
در این مسیر، تحول در بازیگری و رشد شخصی شاکردوست به صورت یک روند صعودی قابل مشاهده است. او تلاش میکند تا از حالت صرفاً ستاره بودن فراتر رفته و به یک بازیگر_ستاره واقعی تبدیل شود. این روند رو به رشد و جسارت در مواجهه با چالشها و فرصتهای جدید، برای هر بازیگری ضروری است و باید در کارنامه هنری او جستجو شود.
شاکردوست در نمایش رستم و سهراب، نقش مهمی در تثبیت مسیر رشد و پیشرفت بازیگری خود ایفا کرده است. اگر این ویژگی تنها ویژگی مثبت حضور او در این اثر باشد (که البته فراتر است)، باز هم ارزشمند و قابل تقدیر است. این موفقیت میتواند الهامبخش سایر بازیگران باشد تا از رکود و یکنواختی دوری کنند و رشد مستمر را در تصمیمگیریها و انتخابهای هنری خود مدنظر قرار دهند.
برای اطلاع از دیگر مطالب مربوط به هنرمندان، میتوانید از سرویس هنر و رسانه بهرهمند شوید. همچنین، دنبال کردن صفحات اینستاگرام و پلاس اینستاگرام، راهی مناسب برای بهروز بودن در دنیای هنر است.