زندگی و رازهای فرهاد آئیش، بازیگر و کارگردان برجسته ایرانی
بیوگرافی کامل فرهاد آئیش، مائده طهماسبی و دلایل عجیب بچهدار نشدن + عکسهای شخصی و رازهای زندگی
فرهاد آئیش، بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر ایرانی، متولد ۲۷ شهریور ۱۳۳۱ در شمیران است که اصالتاً اهل عقدا یزد میباشد و با بیماری دیسلکسیا روبهرو است.
فرهاد آئیش، با نام اصلی سید محمد فرهاد حشمتی عقدایی، در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۳۱ در شمیران متولد شده است. او اصالتاً اهل شهرستان عقدا در استان یزد است. این هنرمند در حوزههای بازیگری و تهیهکنندگی در سینما، تلویزیون و تئاتر فعالیت میکند و از سال ۱۳۶۸ تاکنون در عرصه بازیگری به صورت حرفهای فعالیت دارد. همچنین، او با بیماری دیسلکسیا (خوانشپریشی) دست و پنجه نرم میکند.
در گذشته، فرهاد آئیش با خانم مائده طهماسبی ازدواج کرده است، اما هرگز تمایلی به داشتن فرزند نداشته است. او معتقد است که داشتن بچه میتواند آزادیهای او را محدود کند و مانع لذت بردن کامل از زندگیاش شود.

زندگینامه فرهاد آئیش
فرهاد آئیش، هنرپیشه، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر کشورمان، در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۳۱ در شمیران به دنیا آمده است، اما اصل و نسب او به شهر عقدا در یزد برمیگردد.
او تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در تهران گذراند و پس از چند سال، به همراه خانواده به انگلستان مهاجرت کرد. سپس، به آمریکا سفر کرده و در آنجا نیز در رشتههای فیلمسازی و عکاسی ادامه تحصیل داد.

پس از مدتی فعالیت در حوزه عکاسی، وارد عرصه تئاتر شد.
فرهاد آئیش سالها در شهرهای سانفرانسیسکو، واشنگتن، بوستون و برلین زندگی کرده است و در این مدت بیش از ۳۰ نمایشنامه به زبانهای فارسی و انگلیسی کارگردانی و بازی کرده است.
وی پس از ۲۷ سال اقامت در خارج، در سال ۱۳۷۶ به ایران بازگشت.
نقشآفرینی او در فیلم «مکس» در سال ۱۳۸۲، تواناییهایش در زمینه بازیگری در سینما را به همگان نشان داد.

فرهاد آئیش و همسرش، مائده طهماسبی
مائده طهماسبی در سال ۱۳۳۶ در شهر بابل به دنیا آمد. او فعالیتهای گستردهای در حوزه هنر دارد و به عنوان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون شناخته میشود. علاوه بر این، او کارگردانی تئاتر و
تحصیلات تحصیلات نقش مهمی در توسعه فردی و اجتماعی دارد. این فرآیند، فرد را در کسب دانش، مهارتها و ارزشهای لازم برای زندگی بهتر یاری میکند. با ارتقاء سطح تحصیلات، فرصتهای شغلی و زندگی بهتر برای فرد فراهم میشود و جامعه نیز از نیروی انسانی ماهر و متخصص بهرهمند میگردد. آموزش و پرورش، پایهای برای پیشرفت و توسعه کشور است و سرمایهگذاری در این حوزه، آیندهای روشنتر را رقم میزند.
وی در رشته خبرنگاری با گرایش تئاتر و علوم سیاسی تحصیل کرده و مدرک کارشناسی ارشد خود را نیز کسب نموده است.
در سال ۱۳۷۷، او به همراه همسرش، آقای فرهاد آییش، به کشور بازگشت و فعالیت حرفهای خود را با کارگردانی نمایش «گزارش» در آکادمی آغاز کرد.

روش آشنایی و داستان مربوط به مهریه مائده طهماسبی
فرهاد آئیش میگوید:
یادم میآید زمانی که در آمریکا تحصیل میکردم، برای اجرای یک برنامه به کشور آلمان سفر کردم و در آنجا با مائده آشنا شدم.
ما حدود سه سال به صورت غیرمستقیم در ارتباط بودیم تا اینکه متوجه شدم مائده میتواند همسفر زندگی من باشد.
در همان زمان، با او تماس گرفتم و گفتم:
«تو جفت من هستی و میخواهم با تو ازدواج کنم.»

تصور کنید که در ساعت ۵ صبح به وقت آلمان با مائده تماس گرفتم، و او از شدت تعجب میخندید، انگار که فکر میکرد من با او شوخی میکنم. باید بگویم مهریهاش تنها پنج سکه است.
او در ادامه گفت:
من جرات ندارم که بچه دار شوم، اما این آرزوی من نیست.
باید بگویم که من خوششانس هستم، زیرا همسری پیدا کردم که در این موضوع با من همنظر است.
دلایل عدم بارداری در کودکان
فرهاد آئیش در مصاحبهای بیان کرد که به دلیل محدودیتهایی که داشتن فرزند در زندگی مشترک ایجاد میکند و موجب از دست رفتن بسیاری از آزادیهای او و همسرش میشود، تمایلی به بچهدار شدن ندارد.
او گفت که این موضوع ترسناکی است، زیرا بچهدار شدن ما و همسرم ممکن است تمامی آزادیهایی که در زندگی مشترک داشتیم و داریم را در دوران پیری تحت تاثیر قرار دهد.
این آزادیها هزینهای دارند و هزینه آنها بچهدار نشدن است.
اگر فرض کنیم که بچه داشته باشیم، دیگر نمیتوانیم هر سفری که میخواهیم انجام دهیم و باید همواره با وضعیت فرزندمان هماهنگ شویم، هرچند که در عین حال، داشتن فرزند نیز جذابیتهای خاص خودش را دارد.

عادات غذایی فرهاد آئیش
او میگوید:
من گوشت نمیخورم و فکر میکنم این کار درست نیست. موجوداتی را نگه میدارم و به آنها به دقت رسیدگی میکنم، سپس سرشان را برمیدارم و میخورم!
این موضوع را با یکی از دوستانم که از شکار کردن متنفر بود، هم در میان گذاشتم.
من بیشتر غذاهای شرقی را ترجیح میدهم و میخورم، مانند غذاهای چینی، تایلندی و ژاپنی. این غذاها سرشار از سبزیجات هستند و ادویههایی که در آنها به کار میرود، از زیباییشناسی بصری و هنری برخوردارند.
غمانگیزترین تجربه زندگی او...
او اظهار میدارد:
مادرم، داییام و خالهام در عرض سه ماه از دنیا رفتند و این واقعه مرا دچار سردرگمی کرد.
با این حال، قبل از فوت مادرم و زمانی که ایشان در بیمارستان و در بستر بیماری بودند، این احساس گیجی در من آغاز شد. پس از فوت مادرم و همچنین پس از فوت خاله و داییام، این حالت گیجی در من ادامه یافت و تشدید شد.

جوایز و افتخارات فرهاد آئیش
کاندیدای دریافت لوح زرین به عنوان بهترین بازیگر مرد «مکس» در دوره ششم، برگزیده سایت ایران اکتور در بخش «برترینهای سال» در سال ۱۳۸۴.
فعالیتهای تئاتری فرهاد آئیش
در زمستان سال ۹۴، چمدان تئاتر شهر برگزار شد.
در بهار سال ۹۵، اقتباسی از کوبو آبه روی صحنه رفت.
نمایش سقراط در تالار وحدت در پاییز و زمستان سال ۹۲ اجرا شد.
در بهار سال ۹۳، این اثر مجدداً روی صحنه آمد.
در بهار سال ۹۴، این اثر بار دیگر اجرا شد.
در تابستان سال ۹۵، اجرای دیگری از این نمایش صورت گرفت.
نمایش کرگدن اثر اوژن یونسکو در تئاتر شهر در زمستان سال ۸۷ اجرا شد.
پنجرهها در پاییز سال ۸۴ روی صحنه رفت.
شام آخر در تئاتر شهر در پاییز سال ۸۰ اجرا شد.
همچنین، شام اول در همان سال و در پاییز، روی صحنه آمد.
اقتباسی از آوازه خوان طاس در سال ۸۰ نیز در آن دوران اجرا شده است.

تقصیر و ۳۲ دقیقه از ماجرای تابستان سال ۷۹،
دختر گلفروش، پروانه، و مژده، زمستان سال ۷۸،
یک رابطه ساده در تابستان سال ۷۸، گزارش شده به آکادمی مائده طهماسبی در همان تابستان،
شب روی سنگفرش خیس، زمستان سال ۷۷.
خوانش نمایشنامه توسط فرهاد آئیش
سقوط بهار در سال ۱۳۸۴،
پاییز سال ۱۳۸۲،
صندوق کوبو آبه در تابستان ۱۳۸۰.
فیلمهای سینمایی فرهاد آئیش عبارتند از:
یک دزدی عاشقانه در سال ۱۳۹۵،
آینه شمعدون در سال ۱۳۹۱،
هیس! دخترها فریاد نمیزنند،
چک در سال ۱۳۹۱،
یک عاشقانه ساده،
پریناز در سال ۱۳۸۹،
پوپک و مش ماشالله،
زندگی با چشمان بسته در سال ۱۳۸۷،
در شهر خبری نیست، هست در سال ۱۳۸۵،
نصف مال من، نصف مال تو،
خواستگاری محترم،
عاشق،
شکلات در سال ۱۳۸۲،
مکس،
عروس خوشقدم در سال ۱۳۸۱،
سیندرلا در سال ۱۳۸۰،
عزیزم من کوک نیستم،
شبهای تهران در سال ۱۳۷۹.
برنامههای تلویزیونی با نقشآفرینی فرهاد آئیش
دیوار به دیوار در سال ۱۳۹۵،
پردهنشین در سال ۱۳۹۳،
باغ سرهنگ در سال ۱۳۹۲،
کلاه پهلوی در سال ۱۳۹۱،
همه خانواده من در سال ۱۳۹۰،
سه پنج دو در سال ۱۳۹۰،
از پذیرش خانواده معذوریم در سال ۱۳۸۹،
و شمسالعماره.

نمایش تلهتئاتر با حضور فرهاد آییش
در سال ۱۳۸۷، خرده جنایتهای زن و شوهری رخ دادند.
در همان سال، هنر به اوج خود رسید.
در سال ۱۳۸۷، اتوبانها شاهد توسعه و پیشرفت بودند.
در سال ۱۳۸۶، این خلوت تنهایی بر زندگی افراد حاکم بود.
در سال ۱۳۸۶، خانواده تت داستانهایی را رقم زدند.
سال ۱۳۸۶، شام آخر خاطراتی را به یاد میآورد.
کتابفروشی هدهد در سال ۱۳۸۵ محلی برای گردهمایی عاشقان کتاب بود.
یغمای با شکوه خورشید در آن زمان نمایان شد.
در سال ۱۳۸۴، ببر و گراز دندانهایی قوی داشتند.
در سال ۱۳۸۳، باجناقها داستانهایی پیچیده داشتند.
در سال ۱۳۸۲، بانکیها در حال فعالیت بودند.
در سال ۱۳۸۱، بدون شرح بودن وضعیت، بر همه آشکار بود.
در سال ۱۳۷۹، داستان یک شهر روایت میشد.
در سال ۱۳۷۸، قطار ابدی سفر میکرد.
در سال ۱۳۷۷، سلام کوچولو به گوش میرسید.