کد خبر: 49280

از برنامه‌های سطحی تا تهی شدن فرهنگ و هنر ایران

از رقص‌های بی‌هدف تا هزینه‌های هنگفت؛ چگونه برنامه‌های سطحی تلویزیونی، فرهنگ و هنر ایران را تهی می‌کند؟

تحول رسانه‌ای ایران؛ برنامه‌های سطحی و هزینه‌های هنگفت، فرهنگ و هنر کشور را تهی و ارزش‌های فرهنگی را به خطر می‌اندازند.

از رقص‌های بی‌هدف تا هزینه‌های هنگفت؛ چگونه برنامه‌های سطحی تلویزیونی، فرهنگ و هنر ایران را تهی می‌کند؟

در سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از پخش رئالیتی شوی «جوکر» و نسخه‌های مختلف برنامه‌هایی با همین نام یا الهام‌گرفته از آن، شاهد تغییر قابل توجهی در الگوهای سرگرمی و برنامه‌های تلویزیونی بوده‌ایم. می‌توان گفت که نخستین «خط‌شکنی‌ها» در حوزه رسانه‌های تصویری از همان‌جا آغاز شد؛ جایی که شوخی‌ها، حرکات بدن، رقص و حتی نوع بیان و رفتار مجری و مهمان‌ها از چارچوب‌های معمول خارج شد و وارد حوزه‌ای شد که می‌توان آن را مرز میان طنز و ابتذال نامید. پس از آن، بسیاری از تولیدکنندگان محتوا تلاش کردند با تکرار همین فرمول، توجه مخاطب را جلب کنند.

در قالب برنامه‌های موسوم به «رئالیتی‌شو» یا برنامه‌های ترکیبی، این روند به‌تدریج به یک هنجار جدید تبدیل شد. امروزه کم‌تر برنامه‌ای را می‌بینیم که در آن حداقل یک بخش با رقص، خواندن آهنگ‌های قدیمی یا اجرای موسیقی از خوانندگان خارج از کشور (مانند معین یا برخی خوانندگان زن ایرانی) همراه نباشد. در ظاهر، این بخش‌ها برای ایجاد تنوع و شادی طراحی شده‌اند، اما در واقع، تبدیل شده‌اند به ابزاری برای جذب مخاطب به هر قیمتی، حتی به بهای از دست رفتن معنا و محتوا.

این روند نشان می‌دهد که بسیاری از تولیدات تصویری امروزی، به‌جای آنکه بیننده را سرگرم کنند و او را به تفکر وادارند، صرفاً او را از فکر بازمی‌دارند و به نوعی «غفلت آگاهانه» سوق می‌دهند. سرگرمی در معنای واقعی باید لحظه‌ای برای آرامش ذهن، تجدید انرژی و الهام باشد، نه عاملی برای فراموشی ارزش‌ها و سست شدن معیارهای فرهنگی. اما آنچه در برخی برنامه‌های اخیر مشاهده می‌شود، چیزی جز تکرار بی‌هدف حرکات، شوخی‌های سطحی و تقلید از الگوهای رسانه‌ای بیگانه نیست.

نمونه‌ای بارز از این وضعیت، برنامه‌هایی مانند «شفرونی» است؛ به‌ویژه در قسمت‌هایی که چهره‌هایی چون مهران غفوریان و سیدجواد هاشمی حضور دارند. در این بخش‌ها، صحنه‌هایی دیده می‌شود که مردان در مقابل دوربین، به‌صورت آشکار و بدون هیچ محدودیتی به رقص و حرکات نمایشی می‌پردازند، گویی ارزش هنری برنامه تنها در همین حرکات خلاصه شده است.

آنچه این وضعیت را نگران‌کننده‌تر می‌کند، هزینه‌های گزافی است که برای چنین آیتم‌هایی صرف می‌شود. گزارش‌ها حاکی است که در هر قسمت از این برنامه‌ها، گاه تا ۳۰۰ میلیون تومان و حتی بیشتر فقط برای ۵۰ دقیقه اجرا پرداخت می‌شود؛ مبلغی که اگر در مسیر تولید محتوای آموزنده، خلاقانه و باکیفیت فرهنگی صرف می‌شد، می‌توانست نتایج بسیار پربارتری داشته باشد.

فارغ از اینکه برنامه‌هایی مانند «شفرونی» هم در فرم و هم در محتوا، مجموعه‌ای مبتذل و بی‌ارزش هستند، حتی برنامه‌هایی مانند «کارناوال» اثر رامبد جوان نیز شاهد تکرار همین روند است.

در مجموع، آنچه امروز در رسانه‌های سرگرمی مشاهده می‌کنیم، نه بازتابی از رشد فرهنگی جامعه، بلکه نشانه‌ای از بحران محتواست؛ بحرانی که تهی‌شدن از معنا را نشان می‌دهد و در پس ظاهر پرزرق و برق، رقص و خنده‌های مصنوعی پنهان شده است. اگر این مسیر ادامه یابد، ممکن است در آینده نسلی داشته باشیم که بیش از هر زمان دیگری می‌خندد، اما کمتر از همیشه می‌فهمد چرا.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار