گلاره عباسی بازیگر سریال کیمیا: نمیتوانم جذاب باشم، من آدم باحالی نیستم؛ تاکنون کسی نکشتهام و دزدی نکردهام
شاید برای آنهایی که گلاره عباسی را در نقش اکرم سریال «شهرزاد» دیدهاند، سخت باشد باور کردن اینکه خلاف سنگین این بازیگر، برداشتن یک آدامس اضافه از جعبه رفقایش است.

او معتقد است که آدم «باحالی» نیست و تلاش کرده است تا از او حرفهای «باحالی» بیرون بکشد، اما نمیتواند باحال بازی دربیاورد. این موضوع نشان میدهد شاید او در واقع آدم باحالی باشد؛ چون در ایران، بیشتر مردم تمایل دارند «شیرین زبان» باشند و وقتی او نمیخواهد اینگونه باشد، این خودش جذابیت خاصی دارد.
تا به حال پیش آمده است نقش خاصی را بازی کنید و بعد از پایان پروژه با خودتان فکر کنید کاش به جای بازیگر بودن، آن حرفه را انجام میدادید؟
نه، واقعاً چنین تجربهای نداشتهام. یکی از محدودیتهای فیلمها این است که نقشهای شغلی محدودی برای بازیگران در نظر گرفته میشود؛ یا دکتر، وکیل، معلم یا هیچ کاره. اما فیلمی دیدم که نقش غریق نجات برای یکی از بازیگران زن درنظر گرفته شده بود و به نظرم کارگردان خلاقانه این انتخاب را انجام داده بود. در مجموع، نزدیکترین شغل به حس من، بازیگری است.
اگر بخواهیم ویژگیهای نقشهایی را که تاکنون بازی کردهاید بررسی کنیم، چه طور؟ مثلا نقش فردی بزرگوار را بازی میکنید؛ نقشهایی که آنقدر بزرگ و شریف هستند که در زندگی واقعی شاید نتوانید اینگونه باشید. آیا تا به حال آرزو کردهاید کاش همان ویژگیهای اخلاقی آن نقشها را در خود داشتید؟
با این توضیح، باید از خودم تشکر کنم، چون همیشه راحتتر با خودم هستم تا با نقشهایم. ممکن است بعضی خوانندگان فکر کنند چقدر از خودش خوشش میآید، اما واقعاً هیچوقت به نقشهایم اینطور نگاه نکردهام و در نقشهایی که بازی کردهام، آرزو نکردهام کاش ویژگی خاصی داشتند.
در مورد فیلمهای ماندگار تاریخ سینما، آیا تا به حال شده است که دوست داشته باشید یکی از آن نقشها را بازی کنید؟
در کل، همیشه علاقهمندم نقشهایی را بازی کنم که واقعی هستند.
آیا دوست دارید نقشهای زندگینامهای بازی کنید؟
بله، مثلا نقش زن یک سیاستمدار یا رئیسجمهور، اما فکر میکنم این نقشها بیشتر جنبه سیاسی پیدا میکنند. ترجیح میدهم نقش معلمی را بازی کنم که کار خاصی انجام داده و حالا قرار است دربارهاش فیلم ساخته شود. در مجموع، شخصیتهای واقعی که کارهای مهم انجام دادهاند، برایم جذاب است. مثلا در جنگ، زنانی داشتیم که دوست دارم نقش آنها را بازی کنم، اما تاکنون کسی به این موضوع نزدیک نشده است.
آیا تاکنون شده است برای یک نقش، ابتدا دستمزد را بالا بگویید، به قصد چانهزنی، اما طرف مقابل قیمت اولیه را بدون چانهزدن بپذیرد؟
معمولاً قیمتها را با فاصله زیاد نمیگویم و اگر اختلافی هم باشد، آنقدر نبوده است که همکاریمان را به مشکل بکشاند. برایم مهم است که طرف تصور نکند دستمزد زیادی میطلبم. وقتی قرار داد امضا میکنم، از قبل تصمیم گرفتهام و سر پول وارد مذاکره نمیشوم؛ بلکه در مرحله قبل، تصمیمگیری کردهام.
در نظر گرفتن تمامی جوانب و موارد مهم است. در صنف ما هم، مانند دیگر صنفها، مسائل روشن است. گاهی به خاطر متن فیلم و نقش مورد علاقهام، دستمزد پایینتر از معمول گرفتهام.
برعکس، آیا پیش آمده است چیزی را نپسندید و پیشنهاد دستمزد بدهید که طرف مقابل منصرف شود؟
نه، معمولاً به جای آن، دروغهایی میگویم تا حاشیهای ایجاد نشود. مثلا میگویم درگیر کار دیگری هستم یا مسافرم. این کار را برای احترام گذاشتن انجام میدهم و نمیخواهم باعث ناراحتی طرف مقابل شوم.
در این باره، تا به حال گفتهاید که کار خلاف «باحالی» انجام دادهاید؟
من اصولاً آدم «باحالی» نیستم، چون همواره سعی میکنم صادق باشم و چیزهای غیرواقعی نگفته و نگویم. یک بار خبرنگاری از من پرسید چه اشتباه بامزهای در فیلمبرداری مرتکب شدهام، و من جواب دادم که نمیتوانم آدم جذابی باشم چون تمرینهای زیادی قبل از فیلمبرداری انجام میدهم و سعی میکنم صادق باشم. به همین دلیل، شاید سوژه خوبی نباشم.
آیا در صنف بازیگری، افراد دروغگو زیاد هستند؟
در هر صنفی، افراد دروغگو وجود دارند. در بین بازیگرها هم، دیدهام که بعضی تماس میگیرند و میگویند عزیزشان فوت کرده یا مشکلی پیش آمده و نمیتوانند سر کار حاضر شوند. گاهی این دروغها تا حد مرگ یا بستری شدن در آیسییو هم میرسد، ولی بعداً آنها سر کار دیگری میروند. از نظر من، این افراد «باحالتر» هستند و من هنوز به آن سطح نرسیدهام.
گاهی هم بچهها در فشار قرار میگیرند و مجبور میشوند برای قانع کردن دیگران، حرفهای عجیب و غریبی بزنند، که در نهایت وقتی آنها را میبینید، متوجه میشوید که حقیقت نبوده است.
آیا از سرک کشیدن خبرنگاران در زندگی خصوصیتان راضی هستید؟
زندگی خصوصیام به دو بخش قبل و بعد از ازدواج تقسیم میشود. در کل، مشکلی با سرک کشیدن در زندگیام ندارم و ناراحت نمیشوم، اما بعد از ازدواج، شرایط متفاوت است؛ چون زندگی مشترک است و باید هر دو رضایت داشته باشند. من تا حدودی از طریق اینستاگرام، بعضی چیزها را اطلاع میدهم، اما هم من و هم همسرم ترجیح میدهیم خیلی از جزئیات را عمومی نکنیم. مثلا عکس عروسیمان را نمیخواهیم روی جلد مجله ببینید یا در برنامههای مشترک ظاهر شویم. در مواردی هم، ترجیح میدهم عکسهای دونفره نگذارم و در مکانهایی که دوربین دارند، حضور نداشته باشم. در کل، در این موارد محتاط هستم، اما در عین حال، در زندگی شخصیام آزاد و بیپروا هستم.
کار خلافی که از گفتنش خجالت میکشید انجام دادهاید؟
اگر کار خلافی باشد که نتوانم بگویم، در این مصاحبه نمیگویم. اما در مجموع، شاید درون خود، رازهایی داشته باشم که هرگز در مصاحبهها مطرح نمیکنم. بیشترین خلافی که انجام دادهام، مربوط به رانندگی است؛ مثلا صحبت کردن با تلفن هنگام رانندگی، که در جامعه رایج است و همه این کار را میکنند، اما قانوناً ممنوع است.
تا به حال خلاف بزرگی مرتکب شدهاید؟
نه، من تاکنون کسی را نکشتهام و دزدی نکردهام. البته، منظورم دزدیهای کوچک است؛ مثلا خودکاری که روی میز افتاده باشد و من برداشته باشم، یا آدامسی که از دوستم گرفتهام. در مجموع، جنایت نکردهام، اما ممکن است کارهایی انجام داده باشم که از نظر قانونی یا اخلاقی، خلاف باشند، چون همه ما، در مواردی، کارهایی انجام میدهیم که خلاف قانون است.
در نهایت، آیا دزدی کردهاید؟
زندگی ما پر است از کارهای کوچک، مثل خودکارهای سرقتشده، که شاید جرم نباشند، اما در واقع، نوعی خلاف است. برخی سلبریتیها، مانند ویونا رایدر، حتی برای دزدیهای کوچک هم دستگیر شدهاند، در حالی که نیاز مادی نداشتند. این رفتارها بیشتر نوعی بیماری است، مثلا بعضی افراد نمکدان یا چنگال را با خود میبرند، اما من چنین عادتی ندارم؛ شاید فقط خودکاری که خوب مینوشتهام یا آدامسی که برداشتهام، در دسته کارهای کوچک قرار میگیرند.
چقدر وقتتان صرف فیلم دیدن، کتاب خواندن، موسیقی گوش دادن و غیبت کردن میشود؟
متأسفانه، موسیقی کمتر در زندگیام حضور دارد. درباره غیبت، معمولاً در مواقعی اتفاق میافتد که خودم متوجه نیستم، مثلا در حین صحبت کردن. برنامه روزانهام شامل کتاب خواندن، اخبار، فیلم دیدن و غیبت است، اما نمیتوانم درصد دقیقی بگویم.
چه تعداد از کارهای خود را واقعاً دوست دارید و چه تعداد را صرفاً برای حفظ جایگاه بازیگری انجام میدهید؟
من مسیرم را پلهپله طی کردهام. در ابتدای کار، خیلی دوست داشتم شناخته شوم و نقشهایی را قبول میکردم که شاید دوست نداشتم، فقط برای دیده شدن. اما پس از مدتی، سعی کردم نقشهایی را بپذیرم که واقعاً دوست دارم و دلیل منطقی برای بازی در آنها داشته باشم. در ابتدا، کارهای بد هم داشتم، اما آن زمان فکر نمیکردم بد باشند.