شایعه بیاحترامی یوسف و عدم مبعوثی نسل او
واقعیت یا افسانه؟ بررسی شبهه درباره بیاحترامی یوسف (ع) و عدم مبعوث شدن نسل او
بررسی شبهه بیاحترامی یوسف (ع) و عدم مبعوث شدن نسل او در اسلام و قرآن
بازنویسی متن:
بازپخش سریال «یوسف پیامبر» موجب شده است تا بسیاری درباره داستان زیبا و عبرتآموز این پیامبر بزرگ الهی به گفتگو بپردازند. در چند روز اخیر، یکی از موضوعاتی که در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته، شبههای است که درباره پیامبران پس از یوسف (ع) مطرح شده است.
بر اساس این شبهه، ادعا میشود که از نسل یوسف (ع) هیچ پیامبری مبعوث نشده است و دلیل این موضوع این است که وقتی این پیامبر الهی پس از سالها دوری به دیدار پدرش میرود، قبل از او از اسب پیاده نمیشود. این بیاحترامی به پدر، به گفته این سخن، سبب غضب الهی و محرومیت اولاد یوسف از نبوت شده است.
برخی معتقدند این مسئله ریشه در روایات دارد و امام صادق (ع) در این زمینه گفته است: علت عدم ارسال پیامبری برای فرزندان یوسف (ع) این است که وقتی پدرشان، یوسف، به مصر رفت، او دیرتر از پدر از اسب پیاده شد. به خاطر این کوتاهی، خداوند از نسل او پیامبری قرار نداد.
اگرچه این حدیث منسوب به امام صادق (ع) در «اصول کافی» اثر ثقهالاسلام کلینی (جلد ۲، ص ۳۱۱) آمده است، اما این بدان معنا نیست که تمام روایاتی که در این کتاب مهم جمعآوری شده، صحیح و موثق باشند. برخی از علما بر این باورند که این حدیث از نظر محتوا و سند، مشکلدار است و نمیتوان آن را به عنوان دلیل قطعی پذیرفت.
داستان دیدار یعقوب (ع) و یوسف (ع) در قرآن کریم
از نظر محتوایی، این حدیث با متن قرآن در تعارض به نظر میرسد. در قرآن، رویداد دیدار حضرت یعقوب (ع) و یوسف (ع) با آیه زیر توصیف شده است: «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یوسُفَ آوَی إِلَیهِ أَبَوَیهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ» (یوسف، آیه ۹۹). در این آیه آمده است که هنگام ورود، یوسف پدر و مادرش را در آغوش گرفته و آنان را به داخل مصر دعوت کرده است، با این عبارت که «همگی داخل مصر شوید که ان شاء الله در امنیت و سلامت خواهید بود». این عبارت نشان میدهد که حضرت یعقوب (ع) و خانوادهاش در داخل مصر به یوسف ملحق شدهاند، و همین نکته نشاندهنده احترام عمیق و محبت بسیار یعقوب نسبت به یوسف است.
سابقه تاریخی چه چیزی را نشان میدهد؟
اما متن قرآنی مذکور تنها موضوعی نیست که درباره جانشینان حضرت یعقوب مطرح شده است. برخی بر این باورند که نسل یوسف (ع) نیز پیامبر بوده است.
این گروه به «یوشع بن نون» اشاره میکنند، که جانشین حضرت موسی (ع) است و نام کامل او «یوشع بن نون بن افرائیم بن یوسف بن یعقوب» میباشد. افرائیم، پسر حضرت یوسف است و یوشع یکی از نوادگان او به شمار میآید.
در مقابل، گروهی دیگر این ادعا را رد میکنند و معتقدند حضرت یوسف (ع) هیچ فرزند پسری نداشته است که بتواند مقام نبوت را بر عهده بگیرد.
نظر متکلمان در این باره چیست؟
برخی معتقدند اصل مساله، یعنی «خلع رسالت از فرزندان»، مورد تردید است. برخی متکلمان بر این باورند که این موضوع با «عدالت الهی» در تعارض است. آنها استدلال میکنند اگر حضرت یوسف (ع) در فرض مرتکب خطایی شده باشد، خداوند باید او را از نبوت خلع میکرد، اما اگر او مرتکب خطایی نشده باشد، قطع رسالت از نسل او خلاف عدالت است، زیرا خداوند عادل است و از ظلم و بیعدالتی بری است.
گروه دیگری از متکلمان بر این باورند که قطع رسالت فرزندان از نبوت یک امر «تکوینی» نیست. آنان تأکید میکنند که در قرآن آمده است که انتخاب پیامبر (نبی الهی) از «اختیارات» خداوند است، و خداوند هر کس را بخواهد به عنوان نبی برمیگزیند. این امر ارتباطی به فعل خاص یا نبی خاصی ندارد. در تاریخ انبیاء، نمونههایی وجود دارد که نسل یک نبی، پیامبرانی نداشتند، و حتی نسلهایی بودهاند که هیچ پیامبری از آنان برنخاسته است، و خداوند اراده میکند که فردی را به عنوان نبی برگزید.