کد خبر: 46636

تحلیل عیاری از «ویلای ساحلی»: کلیشه‌ای یا متفاوت؟

تحلیل عیاری درباره «ویلای ساحلی»: آیا رضا عطاران و پژمان جمشیدی کلیشه‌ای هستند یا نه؟

تحلیل عیاری درباره «ویلای ساحلی»: آیا رضا عطاران و پژمان جمشیدی کلیشه‌ای هستند یا نه؟ بررسی نگاه جدی عیاری به کمدی و تکرار ناپذیری اثر.

تحلیل عیاری درباره «ویلای ساحلی»: آیا رضا عطاران و پژمان جمشیدی کلیشه‌ای هستند یا نه؟

کمدی «ویلای ساحلی»، آخرین اثر کیانوش عیاری که رضا عطاران و پژمان جمشیدی در نقش‌های اصلی آن ظاهر شده‌اند، با واکنش‌های متفاوتی مواجه شده است. برخی آن را نشانه‌ای از شکست در کارنامه حرفه‌ای عیاری به عنوان کارگردان مؤلف و صاحب‌سبک می‌دانند که به اجبار و برای تامین معیشت، تن به ساخت چنین فیلمی داده است. در مقابل، گروهی دیگر این فیلم را نوعی کمدی متفاوت نسبت به آثار موفق امسال مانند «فسیل» و «هتل» می‌دانند که به دلیل تفاوتش با جریان غالب سینمای کمدی و عادت نداشتن تماشاگران به این سبک، آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. اما کدام دیدگاه صحت دارد؟ پاسخ این سوال را می‌توان از نگاه عیاری به کمدی و برداشت او از این ژانر، که در نوشته‌ای قدیمی از او آمده است، پیدا کرد.

عیاری معتقد است «موضوع این است که خنده موضوعی بسیار جدی است و ساختن فیلم کمدی نیز عملی بسیار جدی‌تر از تکیه بر لودگی و شوخی‌های سطحی است.» این جمله، که در یادداشتی با عنوان «دچار تشویش شدم» در شماره ۲۴ مجله «سینماتئاتر» در مهر ۱۳۷۶ منتشر شده است، نشان‌دهنده نگاه عیاری به سینمای کمدی در آن زمان است. او کار در ژانر کمدی را تنها زمانی موجه می‌داند که عملی جدی و به دور از لودگی و سهل‌انگاری باشد. عیاری که همواره در فیلم‌هایش به دنبال واقع‌گرایی مستندگونه بوده است، ساخت فیلم کمدی را نیازمند رویکردی جدی و مبتنی بر حقیقت می‌داند، نه صرفاً برای سرگرمی سطحی.

در ادامه، عیاری نگرانی‌اش را از گرفتار شدن در کلیشه‌ها در ساخت فیلم‌های کمدی توضیح می‌دهد. او در «روز باشکوه» با بازی علیرضا خمسه، که در آن زمان به واسطه حضور در مجموعه تلویزیونی «هشیار و بیدار» شهرت یافته بود، تلاش کرده است شخصیت‌هایی رئالیستی و جدید خلق کند تا از تکرار و کلیشه‌سازی پرهیز کند. هدف او این بوده که شخصیت‌ها در مسیر روایت، به گونه‌ای رفتار کنند که هم باعث خنده شوند و هم از نظر درونی، خنده‌دار بودن آن‌ها بر مبنای عناصر نهفته در صحنه باشد، نه صرفاً بذله‌گویی‌های سطحی و تحریکات فیزیکی.

عیاری بر این باور است که ساخت شخصیت‌هایی رئالیستی و متفاوت، که بتوانند در داستانی جدید جای گیرند، اهمیت دارد. او معتقد است که شوخی‌های مؤثر باید از دل داستان و با زمان‌بندی مناسب بیرون بیایند، نه اینکه به صورت مصنوعی و ارجاعی به خارج از متن وارد شوند. او نقد می‌کند که بسیاری از آثار کمدی ایرانی، بر اساس شوخی‌های دم‌دستی و کلیشه‌ای ساخته شده‌اند که پس از مدتی بوی تکراری و کسالت می‌گیرند. در مقابل، کمدی‌هایی که بر روایت و شخصیت‌پردازی صحیح تکیه دارند، همیشه جذاب‌تر و ماندگارترند؛ نمونه‌هایی مانند فیلم‌های قدیمی ارنست لوبیچ و چارلی چاپلین، که هنوز هم خنده‌دار و تاثیرگذارند.

عیاری بر این باور است که خنداندن از طریق واکنش‌های عصبی و تحریکات فیزیکی، نوعی «سزارین خنده» است که ربطی به داستان ندارد و در هر موقعیت و فیلمی ممکن است رخ دهد. این نوع خنده، بی‌ارتباط با محتوا است و صرفاً به تحریکات فیزیکی و واکنش‌های عصبی بستگی دارد. اما خنده‌ای که از دل روایت و با ایجاد موقعیت‌های کمیک واقعی به وجود می‌آید، اثرگذاری بیشتری دارد و بر جریان داستان تاثیر می‌گذارد. «ویلای ساحلی»، به عنوان نمونه، بیشتر بر این نوع خنده تکیه دارد؛ روایتی ناهمگون و تکه‌تکه که مدام متوقف می‌شود تا بازیگران با کلیشه‌های تکراری، تماشاگران را بخندانند.

در نهایت، عیاری معتقد است که فیلمی که بیشتر بر شوخی‌های سطحی و کلیشه‌ای استوار است، سریع بوی ناامیدی می‌گیرد و از ارزش هنری کمتری برخوردار است. برعکس، فیلم‌هایی که بر روایت، شخصیت‌پردازی و زمان‌بندی دقیق تمرکز دارند، همواره تازه و جذاب باقی می‌مانند. «ویلای ساحلی» بیش از آنکه اثر خاص عیاری باشد، بر موج موفقیت کمدی‌های رایج در سینمای ایران سوار شده و هدف اصلی‌اش جذب تماشاگر و کسب سود در گیشه است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار