ایلا تهرانی همسر ویدا جوان بازیگر ناریا: به جای گل و شیرینی با کتاب سعدی خواستگاری کردم و عاقد هم از مهریه ویدا شوکه شد!
ویدا جوان و ایلا تهرانی، زوج هنری جوانی هستند که عشق، محور اصلی زندگی و آثارشان را شکل میدهد.

وقتی صحبت از عشق و روابط رمانتیک میشود که بر پایه سادگی و صداقت استوار است، معمولاً تصور میکنیم این نوع عشقها تنها در فیلمهای عاشقانه و داستانهای قدیمی وجود دارند و در زندگی روزمره نمیتوان نمونههایی از آنها پیدا کرد. اغلب زوجها پس از مدتی به هم عادی میشوند و جای حرفهای عاشقانه، توقعات و مسائل مالی جایگزین میشود، به گونهای که پول در زندگی مشترک نقش اصلی را ایفا میکند. اما در کنار این روند، خانوادههایی هستند که هنوز عشق و صداقت در زندگیشان حرف اول را میزند. اگر به دنبال نمونهای واقعی هستید، خانواده تهرانیها میتوانند برایتان نمونه باشند؛ خانوادهای که در آن «ویدا جوان» و «ایلا تهرانی» زوج جوان هنری، بر پایه همین اصول زندگی میکنند.
این زوج، قواعد معمول زندگی مشترک را کنار گذاشته و نشان دادهاند که با صداقت و عشق میتوان زندگی را آغاز کرد. شاید برایتان جالب باشد بدانید که «ویدا جوان»، بازیگر نقش نامزد پژمان جمشیدی در سریال «پژمان»، در اقدامی جالب و غیرمنتظره از همسرش «ایلا تهرانی» خواستگاری کرده است. او این کار را با شور و ذوق انجام داد و ایلا هم بلافاصله پاسخ مثبت داد. اگر مایلید ادامه داستان را بدانید، مصاحبه با این زوج هنرمند را از دست ندهید؛ «ماه عسل» این شماره به آنها اختصاص یافته است.
ایلا تهرانی در گفتوگو با ما گفت: «راستش، چیزی که باعث شد من شیفته ویدا شوم و تصمیم بگیرم با او ازدواج کنم، جسارت و قدرتی بود که در او میدیدم؛ چیزی که این روزها کمتر دیده میشود.»
ویدا جوان هم درباره آشناییشان توضیح داد: «آشنایی ما به چند سال قبل برمیگردد. یکی از دوستانم که از علاقهام به دوبله خبر داشت، مرا به استودیوی ضبط صدای ایلا برد تا تست دهم. در این جلسات، متوجه شدیم علایق مشترکی در زمینه هنر، رنگها و مسائل عمیق زندگی داریم. حتی پس از ازدواج، تفاهممان برای خانوادههایمان هم جالب بود.»
در مورد مراسم خواستگاری، ایلا تهرانی گفت: «در ازدواجمان، برخلاف رسم و رسوم رایج، مراسم خواستگاری و عروسی را به شیوهای متفاوت و با احترام به سنتها برگزار کردیم. ویدا از من خواستگاری کرد و من هم از این حرکت شگفتزده شدم و بلافاصله پاسخ مثبت دادم. او با اسب سفید آمد و مرا با خودش برد، چیزی که معمولاً در تصور دختران است، اما ویدا این قاعده را شکست.»
در شب خواستگاری، آنها به جای گل و شیرینی، کتابهای ارزشمندی هدیه دادند. ایلا کتاب سعدی و دو جلد از آثار هوشنگ ابتهاج را به عنوان نماد احترام و ارزشگذاری به سنتها و باورهای خود هدیه گرفتند. این کار برای هر دویشان بسیار معنوی و دوستداشتنی بود.
در مورد مهریه، ایلا گفت: «ما معتقد بودیم زندگیمان باید بر پایه عشق و صداقت باشد. بنابراین، ویدا مهریهای معادل 7000 شاخه گل رز هلندی در رنگهای سفید، قرمز و زرد تعیین کرد. حتی عاقد هم از این مهریه تعجب کرد، اما ما بر این باور بودیم که عشق و محبت مهمتر از هر چیز است و سعی میکنم در مناسبتهای مختلف، شاخه گلی برای همسرم بخرم.»
در شب عروسی، مادر ایلا نقش مهمی داشت و شام عروسی را خودش طبخ کرد. او از سه روز قبل در تدارک این غذا بود و این کار خاطرهای خاص برای همه رقم زد. همچنین، برگزاری مراسم عروسی بدون اطلاع عروس و داماد بود؛ پدر و مادرها آن را ترتیب دادند و در باغچه منزل عمه، با حضور ۱۸۰ مهمان، مراسم برگزار شد. آنها تنها چند ساعت فرصت داشتند تا آماده شوند و در نهایت، روزی پر از شادی و خاطره برایشان رقم خورد.
ویدا جوان درباره اهمیت خانواده و عشق در زندگی گفت: «همیشه زندگی شخصیام در اولویت است و حاضرم برای حفظ آن، حتی بازیگری را کنار بگذارم. ما عاشق یکدیگر هستیم و زندگیمان را با عشق و علاقه شروع کردیم. این عشق به ما آموخت که مشکلات را با همکاری و فداکاری حل کنیم. بدون عشق و علاقه، زندگی روزمره و تکراری میشود، و من معتقدم این احساس، کلید خوشبختی است.»