کد خبر: 46062

شقایق فراهانی از پشیمانی تلخ ترک پیانو و هدیه‌ای خاص می‌گوید

شقایق فراهانی از خاطرات تلخ کودکی و پشیمانی شدید از ترک پیانو می‌گوید: داستانی از ترس، عشق و هنر

شقایق فراهانی از خاطرات تلخ و پشیمانی‌اش از ترک پیانو در کودکی گفت و هدیه‌ای خاص دریافت کرد.

شقایق فراهانی از خاطرات تلخ کودکی و پشیمانی شدید از ترک پیانو می‌گوید: داستانی از ترس، عشق و هنر

شقایق فراهانی، بازیگر متولد ۲ مرداد ۱۳۵۱ در تهران است. او مدرک لیسانس نقاشی از دانشگاه آزاد اسلامی دارد. خواهرش گلشیفته فراهانی و برادرش آذرخش نام دارند. پدرش بهزاد فراهانی و مادرش فهیمه رحیم نیا، هر دو از بازیگران پیشکسوت هستند.

در یکی از پست‌های اینستاگرام خود، شقایق درباره پشیمانی‌هایش صحبت کرد و تصویری را به اشتراک گذاشت. او در این باره نوشت:

«وقتی حدود شیش یا هفت سال داشتم، مادرم مرا به هنرستان موسیقی می‌برد تا پیانو یاد بگیرم. یادم است سالن بزرگی بود با یک پیانو و چندین صندلی دور آن. معلمم خانم کنعانی بودند، زنی شیک و جدی، اما مهربان و همیشه لبخند بر لب داشتند. من از همه شاگردان کوچک‌تر بودم و این موضوع باعث می‌شد وقتی نوبتم می‌شد، احساس معذب بودن و حتی ترس کنم. سیستم آموزش موسیقی و دیدن نگاه‌های سنگین در آن سالن، باعث شد از پیانو و تمرین در آن محیط فراری شوم. جلسات کلاس‌ها با گریه، دعوا و نگرانی‌های مادرم همراه بود. پس از انقلاب، آموزش‌ها تعطیل شد و معلمم به خانه‌مان آمد. من یک پیانوی قهوه‌ای زیبا داشتم که ظاهرش را خیلی دوست داشتم، اما صدایش چندان خوب نبود. با این حال، از آن زمان خوشحال بودم که دیگر آن محیط سخت را ترک کرده‌ام. پس از شروع جنگ و رفتن معلمم از ایران، من هم خیلی شیطان و بیش‌فعال بودم و از یادگیری پیانو خوشحال‌تر.

امروز که ۵۰ ساله شده‌ام، به شدت پشیمانم، حتی مثل سگ. می‌دانم که سیستم آموزشی و رفتارهای پدر و مادرم در آن زمان اشتباه بوده است، اما باید اعتراف کنم که در آن دوران خیلی ترسیده بودم. با این حال، همیشه افسوس می‌خورم که چرا پیانو را ادامه ندادم و تنبلی‌هایم مرا از آن بازداشت. این تجربه باعث شد به خواهر کوچکم و هر هنرآموزی که علاقه‌مند است، تشویق کنم که به هنرهایشان بپردازند و وقت بگذارند.

در حال حاضر، در یک سریال هستم و یکی از همکارانم از من پرسید چه سازی را بیشتر دوست دارم. بی‌درنگ گفتم پیانو. صدای آن هر جا که باشد، من را جادو می‌کند. اگر قرار باشد در شنیدن، بهترین گزینه برای من، صدای پیانو است. فکر کردم شاید همکارم قصد دارد برایم سی‌دی یا فایل‌هایی از نوازندگان مختلف پیانو بفرستد. و امروز، در صحنه، هدیه‌ای ویژه از او گرفتم؛ کار دست خودش بود. یک مدل پیانو ساخته شده از سیم مفتول، که من پشتش نشستم. آن‌هایی که عاشق هنر هستند، می‌دانند چه قدر از دیدن این هدیه خوشحال شدم. نمی‌دانم اسم این نوع کارها چیست، ولی بسیار ساده و عزیز بود، با عشقی در هم تنیده شده از سیم. این خاطرات کودکی را با شما قسمت کردم.

جابر مهربان، از تو بسیار سپاسگزارم. روحم را شاد کردی، دستت درد نکند.

خانم کنعانی عزیز، استاد پیانو دوران کودکی‌ام، امیدوارم هر کجا هستید، حال دل و جانتان خوب باشد.»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار