مهراب قاسمخانی: شهرت در فضای مجازی، رازهای موفقیت
مهراب قاسمخانی: من پرفالورترین فیلمنامهنویس جهانم و رازهای شهرت در فضای مجازی
مهراب قاسمخانی درباره شهرت در فضای مجازی، سبک زندگی و تفاوتهای تولید محتوا در تلویزیون و شبکههای اجتماعی صحبت میکند.

نویسنده سریال «مرد هزارچهره» در مورد فضای مجازی گفت: این فضا نسبت به سینما بیرحمتر است. او افزود: من بازیگر نیستم و دوازده سال است که فعالیتی نداشتهام، اما در این مدت به دلیل تعداد دنبالکنندگان در شبکههای اجتماعی، بیشترین پیشنهادهای بازیگری را دریافت کردهام.
مهراب قاسمخانی در نشست تولیدکنندگان محتوای ایران اظهار داشت: فعالیت من در فضای مجازی به سالهای قبل برمیگردد. در واقع، هرچقدر ارتباطم با کار قطع شد، دلم میخواست برخی حرفها و شوخیها را بیان کنم، بنابراین به سراغ شبکههای اجتماعی رفتم و محتواهای خود را آنجا منتشر کردم.
او درباره تغییر روند تولید محتوای شخصیاش در شبکههای اجتماعی گفت: من فرد منظم و برنامهریزی شدهای نیستم، بنابراین نمیتوانم فعالیت بلندمدتی در فضای مجازی داشته باشم. اخیراً هم تولید محتوا نکردهام. در دورهای، فالورهای من در فضای مجازی به یک میلیون نفر رسیدند و پسرم نشانم داد که روزی حدود شش ساعت در اینستاگرام صرف میکنم، که باعث شد صفحه اینستاگرامم را با یک میلیون دنبالکننده خصوصی کنم؛ موضوعی که مورد تمسخر دیگران قرار گرفت.
من بهترین و پرطرفدارترین فیلمنامهنویس جهان هستم.
قاسمخانی در اشاره به سبک زندگی و میزان شهرت خود بیان کرد: «من احتمالاً پرفالورترین فیلمنامهنویس جهان هستم و حتی نمیدانم این یک افتخار است یا خیر. نکته جالب این است که من به عنوان فردی که فعالیت چندانی ندارد، تعداد مخاطبانم روز به روز بیشتر میشود. این موضوع برایم عجیب است چون من هیچ یک از ویژگیهای سلبریتیها را ندارم و تنها حرف میزنم.»
نویسنده فیلم سینمایی «سن پطرزبورگ» درباره تفاوت بین فضای تلویزیون و شبکههای اجتماعی در حوزه تولید محتوا توضیح داد: «در گذشته ما در تلویزیون کار میکردیم و سریال مینوشتیم. شاید حدود ۳۰۰ قسمت سریال برای تلویزیون ساختیم که بر اساس سلیقه خودمان بود و هیچ بازخورد مشخصی نداشتیم. در آن زمان، آمارهای مختلفی ارائه میشد که نمیدانستیم از کجا میآیند؛ مثلاً میگفتند برنامهتان ۴۰ درصد مخاطب دارد و ۷۰ درصد رضایت، ولی ما نهایتاً تنها بازخوردی که داشتیم از منتقدان بود. در آن دوران من یک هنرمند مستقل بودم که اثرم را بر اساس دیدگاه شخصیام تولید میکردم و از کارم راضی بودم.»
ایجاد محتوا متناسب با سلیقه و ترجیحات مخاطب
نویسنده سریال باغ مظفر ادامه داد: «در طول زمان، تمامی محتواها به سمت سلیقه و ذائقه مخاطب سوق پیدا کردند، به گونهای که استقلال اثر از بین رفت و آمارها تنها به عنوان راهنمای ساخت محتوا مورد استفاده قرار گرفتند. من معتقدم وظیفه تولیدکننده محتوا به عنوان خالق اثر این است که یک گام فراتر از نیازهای مخاطب حرکت کند. حال، اگر من اثری را در فضای مجازی منتشر کنم، نظرات و بازخوردهای گسترده مخاطبان را میبینم و ناخودآگاه به سمت سلیقههای آنان میروم، که این برخلاف احترام گذاشتن به مخاطب است. در واقع، این روند نوعی سوءاستفاده از مخاطب است، چون هدف آن نه افزودن ارزش به اثر، بلکه جذب بیشتر فالورها و افزایش دنبالکنندگان است.»
من از خلق محتوای جدید هراس دارم.
نویسنده فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» در رابطه با اهمیت تولید محتوای اصیل اظهار داشت: به عنوان یک تهیهکننده، از تولید محتوای نو میترسم زیرا نگران موفقیت آن هستم. او با ذکر مثالی توضیح داد: من بازیگر نیستم و ۱۲ سال است که در عرصه بازیگری فعالیتی نداشتهام، اما در این مدت بیشترین پیشنهادهای بازیگری و حتی تئاتر را دریافت کردهام. دلیل این امر چیست؟ این پیشنهادها به خاطر مخاطبان اینستاگرام من است. او افزود که تلاش میکند نیاز و انتظار مخاطب را در کارهایش نادیده بگیرد و بر خلق محتوای متفاوت تمرکز کند.
من برخلاف نظر ایرج طهماسب رفتار کردم.
قاسمخانی در توضیحی درباره تلاشش برای پیشی گرفتن از انتظارات مخاطب گفت: در برنامه «کارناوال»، یک عروسک را طراحی کردم و در آن زمان من هیچگاه مخاطب برنامههای عروسکی نبودم. به همین دلیل با آقای طهماسب و محمد بحرانی صحبت کردم و شخصیت عروسک را دقیقا بر خلاف چیزی که به من گفته بودند، نوشتم. حتی برای اثرم یک فیلمنامه هم تهیه کردم.
در پایان، وی افزود: من بسیار از این پروژه ترسیده بودم و نگران بودم که نتیجه مطلوب نداشته باشد و برنامه رامبد هم آسیب ببیند. میتوانستم کاری کمریسکتر انجام دهم، اما این کار را نکردم. تولید محتوا بر اساس درخواست مخاطب ممکن است موقت باشد، اما پس از مدتی، به گونهای پایان مییابد که حتی خودتان هم شگفتزده میشوید.
وی همچنین اظهار داشت: من نگران پژمان جمشیدی هستم. اینکه میگویند سینما بیرحم است، درواقع مخاطب سینما بیرحم است. حالا باید بگویم فضای مجازی از سینما هم بیرحمتر است.
برای وارد شدن به دنیای تلویزیون، باید مانند ساختار آن ظاهر شوی.
علی ضیا در نشست تولیدکنندگان محتوای ایران که با اجرای منصور ضابطیان برگزار شد، اظهار داشت: زمانی وارد عرصه رسانه شدم که تلویزیون تنها رسانه موجود بود. در آن زمان، تلویزیون مانند یک معبد بود و پر از افرادی که ترس ایجاد میکردند.
وی افزود: وقتی امکانات و تجهیزات آن زمان را دیدم، فکر میکردم قدرت رسانه به تجهیزات است و به همین دلیل تنها تلویزیون وجود داشت. با گذشت زمان، متوجه شدم که قدرت رسانه در حقیقت به محتوا و پیام آن مربوط میشود، به همین دلیل پلتفرمهای امروزی شکل گرفتند. تلویزیون ساختاری ثابت داشت و برای ورود به آن باید به قالب آن تن میدادید، اما رسانههای امروز خود را با واقعیتهای فردی تطبیق میدهند و این تفاوت بسیار مهمی است.
مجری سابق تلویزیون یادآور شد: در هر رسانهای، مخاطب تمایل دارد هم بشنود و هم شنیده شود. ریشه این نیاز در تنهایی انسانها است که باعث میشود به رسانهها پناه ببریم، اما گاهی رسانهها این تنهایی را عمیقتر میکنند.
ضیا با اشاره به تجربهاش در تلویزیون گفت: یک مدیر صحنه به من میگفت: «۳، ۲، ۱، حالت اجرا!» اما روزی که گوشی موبایلم را گرفتم و از خودم فیلم گرفتم، فهمیدم اینجا کسی نیست که بگوید حالت اجرا. اینجا حقیقت خودش حرف میزند، خودت باید بگویی، بسازی، سقوط کنی و بالا بروی.
در پایان، ضیا به اهمیت اصلی تولید محتوا یعنی بیان حقیقت اشاره کرد و افزود: جهان در حال حرکت به سمتی است که از تغییر شخصیت در تولید محتوا عبور کند. در گذشته، جایگاه بودن در اینستاگرام مد بود، اما امروز تنها راه موفقیت، خود بودن است؛ اینکه خودت جلوی دوربین بروی، زشتی و زیباییات را نشان دهی و دروغ نگویی. دنیا تغییر کرده است؛ زمانی مردم فقط مخاطب بودند، اما حالا آنها شریک هستند و رشد رسانه در این است.