تخت جمشید نماد هویت، صلح و اتحاد فرهنگی ایران باستان
تخت جمشید نماد هویت ملی، صلح و اتحاد فرهنگی ایران باستان
تخت جمشید نماد هویت، صلح و وحدت فرهنگی ایران باستان، میراثی جاودان از هنر و تمدن ایرانی، نماد جهانی صلح و اتحاد ملتها.

دکتر علیرضا عسکری چاوردی، باستانشناس دانشگاه شیراز، معتقد است که تخت جمشید نماد نظام معرفتی ایرانیان است که بر پایه هنر، صلح و دوستی بنا شده است. این بنای تاریخی، نخستین اثر کلاسیک جهانی در تاریخ و تمدن بشر است که با هدف ایجاد صلح و به وسیله زبان هنر ساخته شده است. دانشمندان ایرانشناس و محققان مطالعات هخامنشی در دانشگاههای مختلف جهان بر این باورند که این اثر هنری عظیم، برای نمایش هنر و ترویج مفاهیم صلح جهانی ساخته شده است. الواح آن، نمونهای از نگارشهای هنرمندانه است که واقعیتهای انسانی و اخلاقمدارانه را بر پایه نظام توحیدی و باورهای فرهنگی جهان باستان منعکس میکند.
تخت جمشید نه تنها پیوند دهنده اقوام و مناطق مختلف سرزمین امروز ایران است، بلکه نماد انسجام و وحدت ارضی این سرزمین در دوره باستان نیز محسوب میشود. این پیوند و اتحاد، ارزشمند است چون با زبان هنر و از طریق میراث فرهنگی، هویت ملی و فرهنگی ایران را در طول تاریخ حفظ کرده است. مردم مناطق مختلف کشور، از آذربایجان تا سیستان و بلوچستان، خراسان و خوزستان، همگی تخت جمشید را متعلق به خود میدانند و آن را نمادی از تاریخ و هویت مشترک میدانند. این میراث تاریخی، فلسفه وجودی ملت ایران را در حفظ و پاسداری از فرهنگ ملی و هویت فرهنگی شکل داده است، چرا که تخت جمشید، وحدت ارضی و فرهنگی ایران را معنا و مفهوم بخشیده است. این وحدت، میراثی است که ریشه در تاریخ کهن سرزمین ایران دارد و پیوندهای قلمرویی آن، به دورههای باستانی و تداوم تاریخی این سرزمین بزرگ بازمیگردد.
روابط فرهنگی و خویشاوندی هسته مرکزی ایران بزرگ با همسایگان در شرق، غرب، شمال و جنوب، هویت فرهنگی شرق را در مقابل غرب تقویت کرد و این پیوندها قرنها بر روح و جان ایرانیان تأثیر گذاشته است. بسیاری از کشورهای خاورمیانه، میراثی از دوره باستان ایران هستند و بخش عمده روابط فرهنگی کنونی ایران با این کشورها، بازتابی از تاریخ و قلمرو هخامنشیان است.
در دوران هخامنشی، بیش از ۳۰ ایالت زیر سلطه ایران قرار داشتند، هرچند از نظر فرهنگی تفاوتهایی با ناحیه مرکزی داشتند. اما با توسعه روابط و نمادهای سمبلوار در ایدئولوژی حکومتی، تلاش شد تا همگرایی و نزدیکی فرهنگی برای حفظ انسجام سیاسی و ارضی برقرار شود. وحدت، یگانگی و یکتا پرستی در پیوند دین و سیاست، در بنای تخت جمشید تجلی یافته است. تنوع فرهنگی و رسوم ملل مختلف، در ساختار سیاسی و اداری نظام حکومتی حفظ و مدیریت شد. هر ساتراپی، اگرچه از نظر فرهنگی متفاوت بود، اما از نظر عملیاتی با مرکز در ارتباط مستقیم قرار داشت و در چارچوب قوانین و امنیت، همپوشانی داشت.
هنر و فرهنگ تخت جمشید در پیوند با مردمان خاورمیانه در دوره هخامنشی، نهادینه شد و این تداوم، انسجام فرهنگی ایران بزرگ را در دورههای بعدی حفظ کرد. عناصر هنری خاورمیانه باستان در ساخت این بنا به کار رفته و اسلوبهای هنری آن، بر مبنای فرهنگ تاریخی قلمرو هخامنشیان، حفظ شده است. این میراث، تا امروز نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای جوامع خاورمیانه، نماد هویت فرهنگی است. استمرار این جریان در دوره ساسانی و عصر اسلامی، مفاهیم استقلال، آزادی و مشروعیت قدرت ایران را در منطقه تقویت کرد. مفهوم ایران فرهنگی، تنها به یک موضوع محدود نمیشود، بلکه مجموعهای از مفاهیم است که در مکان و فرهنگ ایران باستان، در تخت جمشید، قابل شناسایی و درک است.
بنابراین، حفاظت و نگهداری از تخت جمشید، وظیفهای ملی و انسانی است، زیرا این اثر نماد هویت، تاریخ و فرهنگ ایرانی است. تخت جمشید، به عنوان نماد ایران و مردم آن، ریشههای وحدت ملی، فرهنگی و سرزمینی را پیوند زده است و این میراث، بنیان و نایب مردم نیکاندیش و پاکنهاد ایران زمین است.