کد خبر: 45587

مصطفی زمانی: شهرت خریت است، دوست دارم کسی خفه‌ام کند!

مصطفی زمانی: شهرت برای من عین خریت است؛ دلم می‌خواهد کسی که دوستم دارد، خفه‌ام کند!

مصطفی زمانی بازیگر محبوب سینما و تلویزیون با نقش‌های متفاوت، شخصیت آرام و صادق، و دیدگاه‌های جالب درباره شهرت، زندگی و هنر.

مصطفی زمانی: شهرت برای من عین خریت است؛ دلم می‌خواهد کسی که دوستم دارد، خفه‌ام کند!

با چهره‌ای آرام، مثبت و ساده، مصطفی زمانی به خوبی توانسته نقش یوسف پیامبر را مقابل دوربین بازی کند؛ در واقع، همین ویژگی‌ها باعث شد او برای این نقش انتخاب شود. او از همان ابتدای فعالیتش استعداد خود را نشان داد و بازی در نقش یوسف آنچنان مورد توجه قرار گرفت که اولین تجربه بازیگری‌اش به عنوان سکوی پرتابی برای موفقیت‌های بعدی تبدیل شد.

مصطفی زمانی در عرصه بازیگری به آن حد رسیده است که برای فیلم‌هایی چون «جیب بر خیابان جنوبی» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد و برای «قصه عشق پدرم» سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را کسب کند. بازی در نقش «فرهاد» در سریال «شهرزاد» نیز بار دیگر او را به عنوان یک چهره عاشق پیشه نشان داد. در ادامه، بخشی از گفت‌وگو با مصطفی زمانی را می‌خوانید.

جالب‌ترین شایعه‌ای که درباره خودتان شنیده‌اید چه بوده است؟

شایعات زیادی درباره من شنیده‌ام، اما جالب‌ترینشان این است که می‌گویند من ازدواج کرده‌ام. این موضوع خیلی بامزه است... خودم دوست دارم آن را ببینم.

فعلاً قصد ازدواج ندارید؟

ازدواج قصد نیست، بلکه اتفاقی است که اگر بیفتد، می‌پریم. هر وقت فرصت شد، اقدام می‌کنم.

تا کنون در موقعیتی قرار گرفته‌اید که رودربایستی کرده باشید؟

چه نوع رودربایستی؟

هر نوع آن، مثلا در کارهای هنری‌ام هم این موضوع رخ داده است.

آیا فیلمنامه‌ها را نمی‌خوانید قبل از بازی؟

فیلمنامه‌ها را می‌خوانیم، اما بعد از شروع کار متوجه می‌شویم چه خبر است! فاصله زیادی بین نیت و عمل وجود دارد.

کدام فیلم را پس از بازی کردن، پشیمان نشده‌اید؟

خیلی فیلم بوده‌اند که پشیمان نشده‌ام، اما چندتایی هم بوده است که بیشتر از پشیمانی، لذت نبرده‌ام و نتوانسته‌ام از آن‌ها لذت ببرم.

آیا نقش کمدی به شما پیشنهاد شده است؟

نقش کمدی نه، اما موقعیت‌های کمدی خوب، بله. نقش‌های کمدی بستگی به نوع آن دارند، من خیلی دوست دارم طنز را، اما کاراکتری که خیلی مزه‌دار باشد، نمی‌فهمم چون در آن صورت باید بر اساس ذائقه مردم پیش برویم و ساختارمان با هم هماهنگ نباشد.

آیا با جنس کمدی‌های امروز سینما موافقید؟

قطعا چنین است. ذات خوشمزگی در انسان‌ها است و نمی‌توان آن را صرفاً سینمای کمدی نامید.

چه فوبیایی دارید؟

نمی‌دانم... شاید فوبیای اینکه مردم شما را بشناسند.

چرا؟ درونتان چطور است؟

ظاهر من خوشگل و پاک به نظر می‌رسد، اما درونم خراب است و می‌ترسم مردم بفهمند و آبرویم برود.

کمی از شیطنت‌هایتان بگویید.

خودم را سر کار می‌گذارم، مثلا صبح که از خواب بلند می‌شوم، تصور می‌کنم هیچ دستی ندارم، ولی بعد متوجه می‌شوم که این تصویر در من وجود دارد و با آن خودم را فریب می‌دهم.

عجیب‌ترین بیماری‌ای که به آن دچار شده‌اید چه بوده است؟

دو سال پیش که می‌خواستم روزه بگیرم، روز اول روزه، آپاندیس من ترکید. این اتفاق برایم خیلی جالب بود.

اگر تا آخر عمر فقط یک نوع غذا می‌توانستید بخورید، چه غذایی را انتخاب می‌کردید؟

آخ، سوپ! من عاشق نودل هستم، فقط باید رشته داشته باشد. یعنی می‌توانم در هر جایی، حتی در روستاهای چین، زندگی کنم و مدام نودل بخورم.

اگر در فیلم «اره» نقش بدهند و بگویند باید نوع مرگتان را خودتان انتخاب کنید، چه نوع مرگی را ترجیح می‌دهید؟

مرگی که با همه خداحافظی می‌کنید، می‌بوسید و به رختخواب می‌روید، مرگ آگاهانه.

این یعنی مرگ در قالب یک فیلم عاشقانه!

مرگ سینمایی؟ من مرگی را ترجیح می‌دهم که در فیلم «عشق» برای نقش زن انتخاب شده است؛ کسی که دوستتان دارد، شما را خفه کند.

آیا خودتان هم گوگل می‌کنید؟

نه، معمولا. فقط چند بار عکس برای پاسپورت یا مدارک دیگر گرفتم، و برای این کار، عکس پرتره‌ام را در گوگل جست‌وجو کرده‌ام.

تا حالا کسی شما را اشتباه گرفته و نپذیرفته است یا برعکس؟

نه، ولی در صحنه‌های فیلم‌برداری با گریم‌های متفاوت، ممکن است کسی من را نشناسد. مثلا در بوشهر با گریمی متفاوت بازی می‌کردم، یک بار یکی آمد و پرسید «این کیه؟» و بعد گفت «این مصطفی زمانی است». در واقع، چند دقیقه درباره خودم صحبت کردم، حتی فحش هم دادم، ولی در نهایت متوجه شد. سر کار نگذاشته‌ام، اما در ارتباط روزمره گاهی این اتفاق می‌افتد.

اگر بچه‌دار شوید، بچه‌تان را تنبیه می‌کنید؟

نه، اجازه می‌دهم هر کاری دلش می‌خواهد انجام دهد. حتی اگر خواست مدرسه نرود، مانع نمی‌شوم. فقط مراقب هستم که خودش را آسیب نرساند، اما نمی‌گذارم برای چیزهای بی‌اهمیت ناراحت شود.

در دوران کودکی، انرژی‌تان را چگونه تخلیه می‌کردید؟

فوتبال بازی می‌کردم، گاهی هم به رختخواب می‌رفتم و خیالبافی می‌کردم. این کار را خیلی دوست داشتم.

بامزه‌ترین خیالبافی‌تان چه بوده است؟

همین خیالبافی‌های ساده که می‌دانستم روزی مشهور می‌شوم.

در دوران بچگی، از چه فیلمی می‌ترسیدید؟

من هنوز هم از فیلم‌هایی چون «گودزیلا» می‌ترسم. موجودات خزنده در آن‌ها مرا می‌ترساند، اما حالا بیشتر از فیلم‌هایی می‌ترسم که سر و ته ندارند، مثلا فیلم‌هایی که در ایران ساخته شده و بعضی قسمت‌هایش را نمی‌توانم تحمل کنم.

در نوجوانی، دوستانتان چه لقبی به شما داده بودند؟

«استیو»، به خاطر موهای بلندم و شباهت به استیو مک‌کویین در فیلم‌هایی که بازی می‌کردم.

آیا می‌توانید جوک خوبی تعریف کنید؟

من بیشتر توانایی تعریف موقعیت‌های طنز را دارم، جوک‌های کوتاه و معمولی را شاید نتوانم، اما در لحظه می‌توانم اتفاقات را طنز کنم.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار