وقتی عشق نامتعارف در «دلشکسته» زنده شد؛ تحلیل نقش و واکنشها
وقتی عشق نامتعارف در فیلم «دلشکسته» زنده شد؛ تحلیل نقش شهاب حسینی و واکنشهای مردم به فیلم دهه ۶۰
تحلیلی از نقش شهاب حسینی در فیلم «دلشکسته»، واکنشهای مردم و نمادهای اجتماعی دهه ۶۰ ایران

فیلم «دلشکسته» در زمان خود به شکل عجیبی مورد توجه قرار گرفت. هرچند در زمان اکران فروش قابل توجهی نداشت، اما در نمایش خانگی به شدت محبوب شد و تعداد زیادی بیننده پیدا کرد، که یکی از موارد نادر در سینمای ایران است. داستان فیلم بسیار ساده و در عین حال جذاب بود؛ درباره پسری حزباللهی که عاشق دختری میشود که چندان مقید نیست. تضادها و اراده نزدیکی این دو شخصیت، همچنین تقابل خانوادههایشان، آنقدر جذاب بود که فیلم چندین بار تماشا شد. پس از سالها، یک کاربر توئیتر تصویری از این فیلم را به اشتراک گذاشته که منجر به بحثهای فراوان درباره آن شد و به نوعی مدخلی برای گفتوگو درباره اثر شده است.

خرید رپورتاژ آگهی در معتبرترین و پربازدیدترین رسانهها (با سرعت و تضمین قیمت)
برخی معتقدند که نقش شهاب حسینی در این فیلم در واقع نماد ایدهآلهای ذهنی قشر حزباللهی و جوان جامعه است؛ یعنی تلاش برای نزدیک کردن زیبایی به اعتقادات و آرمانهای فردی.
عدهای دیگر به نقش و بازی خسرو شکیبایی در این اثر اشاره کردهاند، اما برخی هم به خاطر ویژگیهای طاغوتی بودن این شخصیت، آن را مورد نقد قرار دادهاند. در مجموع، شخصیتهای موجود در فیلم «دلشکسته» هر یک نمادی از بخشی از جامعه هستند؛ اقشاری که هنوز در عرصه اجتماعی فعالند و مشکلات و اختلافات میانشان برطرف نشده است.
حزباللهیها، معتقدان کمتر و دیگر گروهها، همگی درگیر مسائلی هستند که روزبهروز میان این گروهها و سایر اقشار جامعه ایجاد میشود و ظاهراً راه حلی برای آنها پیدا نشده است. به همین دلیل است که شاید هنوز شخصیت دلشکسته زنده است و دیده میشود؛ هرچند این فیلم چندان ویژگیهای فنی خاص یا تاثیرگذاری بر سینمای ایران نداشت، اما در آن زمان حرفهایی برای گفتن داشت که جذاب بودند.
در ادامه، نگاهی داریم به نظرات توئیتری درباره این فیلم. چایزی با دیدن یک عکس، خاطرهای را یادآوری کرد و نوشت: «یک خواستگار داشتم، همان زمان گفت من فقط اهل بیت رو دارم، تو رو از امام حسین میخوام. منم گفتم، تازه دلشکسته رو دیدی؟ :))))»
امین هم در توئیتر نوشت: «بدترین و کلیشهایترین فیلمی که در دنیا ساخته شده است، من در اتوبوس این فیلم رو دیدم و هرکاری کردم نتونستم نگاه نکنم.»
این متن را بازنویسی میکنم:
گلی نظر قابل توجهی داشت و گفت در همان زمان رمانهایی با همین ژانر محبوب بودند. در این داستانها، پسر یا دختر مذهبی عاشق فرد غیرمذهبی میشد و او را به راه راست هدایت میکرد. نمونههایی مانند مهر و مهتاب تکین حمزهلو یا کتابهای مودبپور بودند. در اغلب این آثار، شخصیت مذهبی سادهزیست و طرف مقابل مرفه و غیرمذهبی ظاهر میشد.
میترا در واکنش به کاراکتر خسرو شکیبایی نوشت: «در نهایت رویای داستان پایان یافت، اما تیکههای خسرو شکیبایی به این پسره خیلی عالی بود.»
چیکا واکنش جالبی نشان داد و گفت: «این فیلم به گونهای بود که داستان تا رضایت پدر عروس ادامه پیدا میکرد، اما از آن به بعد ممکن بود هر لحظه طلاق اتفاق بیفتد :))).»
پگاه هم به یکی از سکانسهای فیلم اشاره کرد و نوشت: «تمام دیالوگهای این فیلم را حفظ هستم. بخش طلایی فیلم آنجاست که دختره شهاب حسینی را میبرد باغ تا حاجآقا را نشان بدهد که با زنی بوده است.»
پردیس این فیلم را دوست داشت و دربارهاش نوشت: «فیلم جالبی بود، اما پیامدهای خوبی نداشت. باعث شد برادران زیادی به سمت دختری بروند که با آنها سازگار نبود و سعی کنند او را ۱۸۰ درجه تغییر دهند.»
ملانی در واکنش به تصویری از این فیلم نوشت: «در آن زمان، این دختر با این استایل خیلی قرتی محسوب میشد :)))).»
یوسی در پایان و برای تمجید از کاراکتر رها نوشت: «ببخشید، من کاری به مفهوم فیلم ندارم چون وقتی این فیلم را دیدم، فقط چهار یا پنج سالم بودم. اما از همان زمان، این خانم را جدی دوست داشتم. حتی وقتی برای اولینبار اینستاگرام را نصب کردم، اسم ایشان (بیتا بادران) را جستجو کردم و از اینکه واقعاً وجود دارد، خوشحال شدم.»