عشق در پاریس تا ملکه ایران؛ روایت ازدواج سرنوشتساز فرح و شاه
تاریخچه عاشقانه و ازدواج سرنوشتساز فرح دیبا با شاه پهلوی؛ از دلباختگی در پاریس تا ملکه ایران شدن
تاریخچه عاشقانه و ازدواج سرنوشتساز فرح دیبا با شاه پهلوی، از دلباختگی در پاریس تا ملکه ایران شدن را در این مقاله بخوانید.

میتوان گفت فرح پهلوی تنها ملکه تاریخ معاصر ایران است. در دوره قاجار و حتی دوران رضاشاه، عنوان ملکه چندان معنایی نداشت و کارکرد خاصی نداشت. فوزیه و ثریا نیز تمایلی به حضور در دربار و مشارکت در امور حکومتی نشان نمیدادند و بیشتر میتوان آنها را مانند عروسکهایی در دربار پهلوی تصور کرد. در این مقاله، نگاهی کوتاه به برخی جنبههای زندگی فرح، آخرین ملکه ایران، خواهیم داشت که هر کدام از آنها جالب توجه است.
فرح دیبا تنها فرزند فریده قطبی و سهراب دیبا بود. مادرش، فریده قطبی، اهل لاهیجان در استان گیلان و از خاندان "قطبالدین شریف لاهیجی" بود. پدربزرگ پدری او نیز در سمت سفیر ایران در هلند فعالیت میکرد، بنابراین فرح از همان ابتدا با خانوادهای اشرافی و قدرتمند ارتباط داشت، برخلاف تصاویری که گاهی درباره او منتشر میشود.
زندگینامه اشرافی و تحصیلات فرح دیبا
پیش از ازدواج، فرح دیبا در ایران تحصیل کرد و سپس برای ادامه تحصیل در رشته معماری به فرانسه سفر کرد. در این کشور، همزمان زبانهای انگلیسی و فرانسوی را فرا گرفت. او سه سال آخر دبیرستان خود را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند و در سال ۱۳۳۶ دیپلم خود را دریافت کرد. در امتحانات دیپلم، او شاگرد اول بود و پس از آن وارد مدرسه تخصصی معماری پاریس شد. فرح تلاش کرد از بورسیه تحصیلی بهرهمند شود، اما موفق نشد آن را دریافت کند.
پرستاری در خارج از کشور، ارتباط نزدیک با حزب توده، دیدار ناخواسته با شاه در اولین ملاقات
برای تامین هزینه تحصیل فرح دیبا در فرانسه، هر ماه مبلغ ۱۵۰ تومان از سوی مادر و دایی او، محمدعلی قطبی، از طریق وزارت خارجه به فرانک فرانسه تبدیل و برای او ارسال میشد. این مبلغ، برای پوشش کامل هزینههای زندگی و تحصیل کافی نبود، بنابراین فرح مجبور شد برای جبران کسری بودجه، در خانههای فرانسویها به عنوان پرستار بچه فعالیت کند.
در دوران دانشجویی، فرح با یکی از همکلاسیهایش به نام انوشیروان رئیس فیروز، که فعال حزب توده ایران بود، آشنا شد و به سازمان دانشجویی این حزب پیوست.
در سال ۱۳۳۸، محمدرضا پهلوی که برای دیدار رسمی و گفتگو با ژنرال دوگل به فرانسه سفر کرده بود، در یک مهمانی در سفارت ایران در پاریس با دانشجویان ایرانی مقیم این کشور دیدار کرد. فرح نیز یکی از این دانشجویان بود و در آن ملاقات کوتاهی با شاه داشت.
فرح در تلاش برای ازدواج با همکلاسیاش و بازگشت به ایران
در اوایل سال ۱۳۳۷، فرح با ارسال نامه و عکس به خانوادهاش درخواست اجازه برای ازدواج با جوانی ایرانی به نام کریم پاشا بهادری کرد. پسرعمو و دایی او، رضا قطبی، که در دوران تحصیل در فرانسه همراه فرح بودند، او را ترغیب کردند تا به ایران بازگردد و با مادرش درباره این تصمیم مشورت کند.
فرح بیش از دو ماه در تهران اقامت داشت و موفق شد رضایت خانوادهاش را برای ازدواج جلب کند. اما چند روز قبل از بازگشت به پاریس، هنگام مراجعه به وزارت خارجه برای تمدید گذرنامه، با مشکل مواجه شد؛ مسئولان از تمدید اسناد او خودداری کردند و اطلاع دادند که نامش در فهرست مخالفان فعال شاه ثبت شده است. این خبر نگرانکننده بود، اما داییاش، محمدعلی قطبی، او و مادرش را دلداری داد و گفت که فردی نفوذ دارد که با اردشیر زاهدی، رئیس امور دانشجویان ایرانی مقیم خارج، آشناست و میتواند در حل مشکل کمک کند.
زاهدی پس از دیدار با فرح، تحت تأثیر او قرار گرفت. او سپس او را به شهناز، دختر شاه، معرفی کرد و از این طریق زمینه آشنایی فرح با محمدرضا پهلوی فراهم شد.
در مورد چگونگی آشنایی من با محمدرضا پهلوی
در کتاب "مصاحبه با شاه"، مارگارت لاینگ نحوه آشنایی فرح با محمدرضا پهلوی را چنین روایت میکند: در اردیبهشت ۱۳۳۷، شاه ۳۹ ساله برای سفر خصوصی به پاریس سفر کرد و سفیر ایران در فرانسه مراسم کوچکی برپا کرد تا بهترین دانشجویان ایرانی مقیم خارج را به او معرفی کند.
در میان این دانشجویان، دختری حدود ۱۹ تا ۲۰ سال داشت که در آن زمان در سال سوم تحصیل در دانشکده معماری پاریس بود. بر اساس روایت لاینگ، فرح دیبا در دیدار با شاه با اعتماد به نفس کامل مقابل او قرار گرفت و درباره مشکل بیکاری فارغالتحصیلان از شاه سوال کرد؛ رویدادی که زمینهساز آشنایی میان محمدرضا پهلوی و فرح دیبا شد.