شهاب حسینی: کارگردانی فلسفی و جهانی در سینما
شهاب حسینی: از بازیگر جهانی تا کارگردان صاحب سبک در سینمای ایران و جهان
شهاب حسینی، بازیگر و کارگردان ایرانی با رویکردی فلسفی و شخصی در سینما، در مسیر جهانیسازی هنر خود گام برمیدارد و آثارش بر تفکر و دروننگری تأکید دارد.

برخی بازیگران فراتر از نقشهای خود ظاهر میشوند و نمیخواهند تنها روایتگر داستانها باشند، بلکه میخواهند خودِ روایت را شکل دهند. شهاب حسینی یکی از این هنرمندان است. او که در آثار اصغر فرهادی درخشید و به عنوان یکی از چهرههای جهانی سینمای ایران شناخته شد، بیش از ده سال است که در زمینه کارگردانی فعالیت میکند و مسیر تازهای را در این حوزه دنبال میکند. سال گذشته، نام او مجدداً در صدر اخبار سینمایی قرار گرفت؛ اینبار نه به خاطر ایفای نقش در فیلمی جدید، بلکه به دلیل جایزهای که در جشنواره معتبر «تورنتو نالیوود» کانادا برای فیلم «حرکت آخر» دریافت کرد.
این فیلم که در آمریکا ساخته شده، در هشتمین دوره این جشنواره عنوان بهترین فیلم آمریکای شمالی را به خود اختصاص داد. حسینی در مصاحبهای با رسانههای بینالمللی اظهار داشت: «این فیلم را با بودجه شخصی و در مدت چهارد روز ساختیم. داستانی درباره انسان و انتخاب، در جهانی میان مرگ و معنا.» همین سخن کافی است تا نشان دهد او هنوز هم دغدغههای همیشگیاش را دارد؛ جستوجو میان بودن و نبودن، میان واقعیت و خیال. در دو دهه اخیر، شهاب حسینی علاوه بر بازیگری، به عنوان فیلمساز مستقل، مسیری آرام و درونگرا را طی کرده است؛ مسیری که از «ساکن طبقه وسط» آغاز شد و اکنون با «حرکت آخر» در سطح جهانی ادامه مییابد.
رویایی در قلب جهان
مقیم در طبقه میانی | سال ۱۳۹۲
آغاز فعالیت کارگردانی شهاب حسینی با اثری بود که بیشتر شبیه یک سفر داخلی و روحانی است. «ساکن طبقه وسط» داستان نویسندهای را روایت میکند که در میان واقعیت و خیال سرگردان است و در این میان، در قالب ۳۸ شخصیت مختلف وارد میشود. این شخصیتها شامل حکیمان عارف، اندیشمندان غربی، قهرمانان تاریخی و انسانهای گمشده در زمانه است. حسینی در این اثر نه تنها کارگردان، بلکه بازیگر، روایتگر و خالق فضای فیلم نیز است. فرم خاص، گفتار فلسفی و تصویرسازیهای استعاری فیلم، آن را به اثری متفاوت در سینمای ایران تبدیل کرده است. بسیاری از منتقدان این اثر را «تمرینی برای شناخت درون انسان» توصیف کردند. در زمان اکران، فیلم نزدیک به یک میلیارد تومان فروش داشت و توجهها را به سمت فیلمسازی جلب کرد که از شهرت بازیگری خود فراتر رفته و در جهانی شخصیتر قصد داشت سخن بگوید.
خط باریکی که میان زندگی و مرگ قرار دارد، محو شده است.
ساکنان سرزمین ناشناخته | ۱۳۹۶
پس از چند سال، حسینی با فیلمی برگرفته از نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» اثر اریک امانوئل اشمیت به صحنه بازگشت. «مقیمان ناکجا» اثری آرام، فلسفی و پر از نمادهای معنوی است که در یک مهمانخانه عجیب رخ میدهد؛ جایی که ساکنان آن نمیدانند زندهاند یا مرده. حسینی، که نقش نویسنده و تهیهکننده را نیز بر عهده داشت، با بهرهگیری از فضاهای ساده و گفتوگوهای شاعرانه، جهانی میان خواب و بیداری خلق کرد. بازیهای لطیف و تاثیرگذار پریناز ایزدیار، آرمان درویش و ناهید مسلمی بر غنای اثر افزود. فیلم با ریتمی آرام اما جذاب، تماشاگر را به تفکر درباره زندگی، مرگ و معنای وجود دعوت میکند. شش سال بعد، در زمستان ۱۴۰۲، «مقیمان ناکجا» در یک پلتفرم پخش شد و بار دیگر نام حسینی را به عنوان فیلمسازی تفکربرانگیز بر سر زبانها انداخت.
درگیری میان واژه و تصویر
نویسنده در سال ۱۴۰۰ درگذشت.
در سومین تجربهاش، حسینی به سراغ متنی از آرش عباسی رفت. فیلم «نویسنده مرده است» یک اثر گفتوگومحور است که تمامی کشمکشهای آن در یک اتاق و میان دو شخصیت رخ میدهد. در این فیلم، یک بازیگر زن که قصد دارد برای اولینبار فیلمی بسازد، نویسندهای را دعوت میکند تا درباره فیلمنامهاش گفتگو کند. این گفتگو در ابتدا آرام و ساده آغاز میشود، اما به تدریج به یک جدال روانشناسانه و پرتنش تبدیل میگردد؛ جدالی میان خالق و مخلوق، میان حقیقت و تصویرسازی.
این اثر در آمریکا و به زبان انگلیسی ساخته شده است و حسینی تلاش کرد تا روح درام را در قالب نمایشی حفظ کند. استفاده از نور و سایه، ریتم گفتوگو و سکوتهای طولانی، یادآور سینمای روانکاوانه برگمان است. فیلم در اسفند ۱۴۰۲ در گروه هنر و تجربه اکران شد و مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. برای بسیاری، این اثر نقطهعطفی در مسیر حسینی محسوب میشود؛ جایی که او توانست از مرز بازیگری عبور کند و با زبان تصویر، دنیای درونی خود را به تصویر بکشد.
نبرد عظیم بین انسان و تقدیر
نمایش نهایی | اکران در سال ۱۴۰۴
چهارمین اثر شهاب حسینی، با عنوان «حرکت آخر»، نقطه عطفی در مسیر حرفهای او به شمار میآید؛ فیلمی که در آمریکا ساخته شده اما ریشه در تفکرات شرقی دارد. این فیلم بر اساس نمایشنامه فرانسوی «پرده آخر» اثر ژیلبر سسبرن اقتباس شده است و بستری فراهم کرد تا حسینی مجدداً به موضوع مبارزه میان قدرت و وجدان بپردازد.
داستان حول منتقدی میگردد که در مسیر بازگشت به خانه، در گفتوگویی سرنوشتساز با یک مامور دولتی گرفتار میشود. این گفتگو، مانند یک بازی شطرنج روانی میان حقیقت و دروغ، تماشاگر را تا لحظه آخر درگیر میکند. از نظر ساختار، فیلم ساده و منسجم است، اما عمق معنایی آن مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. در هشتمین جشنواره «تورنتو نالیوود»، که زیر نظر آکادمی فیلم کانادا برگزار شد، «حرکت آخر» جایزه بهترین فیلم آمریکای شمالی را کسب کرد. این اثر در چندین فستیوال دیگر نیز جوایزی دریافت کرده و هماکنون در سینماهای ایران در حال نمایش است.
شروع یک راه جدید
مسیر کارگردانی شهاب حسینی را میتوان سفری درونگرایانه و پُر از کشف و جستوجو دانست؛ از پیگیری مفاهیم عرفانی در «ساکن طبقه وسط» تا کاوش در دنیایهای برزخی در «مقیمان ناکجا»، از بازیهای ذهنی در «نویسنده مرده است» تا تأملات فلسفی در «حرکت آخر». در هر مرحله از فعالیت هنریاش، او از زرقوبرق سینما فاصله گرفته و تمرکز خود را بر دغدغههای انسانی گذاشته است. یکی از ویژگیهای متمایز آثارش، تمایل به گفتوگو است؛ چه در سطح ارتباط انسان با خودش، چه در ارتباط با جهان، و چه در تقابل میان شرق و غرب.
اکنون حسینی در جایگاهی قرار گرفته که مرز میان بازیگر و کارگردان دیگر معنا ندارد. او در پیِ انتقال پیام است، به هر زبان و در هر سرزمینی. شاید همین جستوجوی بیپایان است که مسیر فیلمسازیاش را جذاب و تماشایی میکند. امید است او در ادامه مسیر تجربی و جستوجوگر خود، به دستاوردهای تازه و موفقیتهای بیشتری در عرصه جهانی دست یابد.
سینمای او در حال شکلگیری زبانی منحصر به فرد است؛ بیانی از دروننگری و معناگرایی که میان اندیشه و احساس پلی میزند و در پی یافتن وحدتی میان فرهنگها و انسانهاست. آینده این راه، اگر با همان صداقت و جسارت ادامه یابد، میتواند فصل نوینی در سینمای ایران رقم بزند؛ به شرط آنکه در دام جریانهای سینمایی تجاری و سطحی نیفتد و فیلمهایش همچنان در فضایی متفاوت از روزمرگیهای رایج سینمای کشور باقی بمانند.