رضا عطاران در «اجل معلق»: طنزی نوین درباره مرگ و ماوراء
رضا عطاران در «اجل معلق»: روایت نوین مرگ و ماوراء با طنز و اخلاق در سریالی متفاوت
سریال «اجل معلق» با طنز نوین مرگ و ماوراء، روایت متفاوتی از زندگی قبل از مرگ با حضور رضا عطاران و پیامهای اخلاقی را ارائه میدهد.

مجموعه نمایش خانگی «اجل معلق» که در حال حاضر به مراحل پایانی خود رسیده است، یکی از معدود آثار کمدی است که به موضوعاتی همچون مرگ و دنیای پس از مرگ میپردازد و در آن حضور فرشته مرگ به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی نقش آفرینی میکند. داستان این مجموعه درباره «داوود سعیدی» (با بازی رضا عطاران) است که به دلیل مشکلات فنی و قطعی اینترنت (!) در مرحلهای قبل از مرگ قرار میگیرد و در حالی که میتواند با فرشته مرگ صحبت کند و او را ببیند، به زندگی عادی خود ادامه میدهد.
«اجل معلق» در زمینه پرداختن به مسائل ماورایی و مرگ، در کنار دیگر درامهای ماورایی قرار میگیرد که در دهههای ۸۰ و ۹۰ در تلویزیون ایران پخش شده و در برخی سالها توانسته بودند تعداد زیادی بیننده را جذب کنند.
در عین حال، ترکیب عناصر کمدی عامهپسند و پرمخاطب سینمایی و بهرهگیری از شخصیت محبوب رضا عطاران در آثار تلویزیونی، این مجموعه را به اثری متمایز تبدیل کرده است که حتی برخی پیامهای اخلاقی مرتبط با مرگ، آخرت و گناه را به شیوهای نوین و متفاوت ارائه میدهد؛ روشی که سابقه چندانی در تلویزیون و بهویژه در نمایش خانگی ندارد.
در این باره، خبرنگار ایسنا گفتوگویی با حمزه صالحی، نویسنده فیلمنامه سریال «اجل معلق»، انجام داد که در آن صالحی درباره کمبود آثار کمدی با موضوعات ماورایی صحبت میکند. او معتقد است یکی از دلایل این کمبود، وجود افراد زیادی است که حوزههای ماورایی را در دست دارند و نویسنده را در بیان موضوعات مرتبط دچار تردید میکنند، چرا که نمیخواهد با محتواهای خاص برخورد منفی شود و یا به آن ایراد وارد شود.
صالحی همچنین اشاره میکند که اولین جوایز هنری که در دوره دانشجویی دریافت کرده، شامل جایزه داستان کوتاه در جشنواره قرآن و عترت و جایزه فیلمنامهنویسی در جشنواره نهج البلاغه بوده است. او در دوران سربازی هم در واحد تبلیغات عقیدتی سیاسی، نمایشنامههای مذهبی مینوشت و کارگردانی میکرد. آشنایی قبلیاش با تفسیر المیزان از نوجوانی، او را به این سمت سوق داد که بتواند پروژه «اجل معلق» را بسازد و مرزهای خط قرمز را رعایت کند. هرچند در برخی موارد، مانند نحوه برخورد فیزیکی با «اجل»، خود او هم مطمئن نبود که این کار امکانپذیر است یا خیر، اما ساترا با تعامل مثبت، در این مسیر همراهی کرد.
صالحی تصریح میکند که ساخت سریالی کمدی با حضور فرشته مرگ بسیار چالشبرانگیز است و به همین دلیل، ابتدا مجوز اولیه را از ساترا دریافت کردند و سپس وارد پروژه شدند.
در پاسخ به پرسش درباره تأثیرگذاری لحظات مرگ در اثر وفادار بودن به ژانر کمدی، صالحی معتقد است که کسی که کار نادرستی انجام میدهد، شاید به این فکر نکند که ممکن است لحظهای زندگیاش به پایان برسد و پس از آن چه پاسخی خواهد داشت. او میافزاید که این حس که ممکن است هر لحظه، لحظه آخر زندگی باشد، زندگی را تغییر میدهد و امام علی (ع) در نهج البلاغه میفرمایند که باید آنقدر زندگی کرد که همیشه آماده رفتن بود.
نویسنده «اجل معلق» درباره تغییر مسیر داستان و تفاوت نیمه اول و دوم آن، توضیح میدهد که قرار بود سریال در دو فصل ساخته شود. فصل اول شامل ده قسمت بود که در آن، پس از شنیدن صدای تیر و تصور کشتهشدن «داوود»، داستان به پایان میرسید. پس از دو هفته، قرار بود فصل دوم با ساختاری متفاوت ادامه یابد؛ اما چون دیدند که سریال خوب دیده میشود و فاصله زمانی کوتاه ممکن است مخاطب را ناراحت کند، این برنامه تغییر کرد و ساخت فصل دوم به تعویق افتاد.
در پاسخ به سوال درباره احتمال ساخت سریالی مشابه «اجل معلق» در تلویزیون، صالحی بیان میکند که او فعالیت هنری خود را با برنامههای تلویزیون آغاز کرده و همواره سعی داشته است با استانداردهای آن حوزه بنویسد، بهطوری که حتی اثرهای پلتفرمیاش مانند «اکازیون» قابلیت پخش در تلویزیون را داشته باشند. او معتقد است که تلویزیون بیشتر برای بازیگر هزینه میکند تا برای فیلمنامه، ولی در عین حال، توانسته است در ساخت آثار متفاوت و نوآورانه موفق باشد.

حمزه صالحی، نویسنده فیلمنامه سریال «اجل معلق»، در مصاحبهای عنوان کرد که یکی از مشکلات اصلی تلویزیون ایران این است که مدیران توانمند در حال حاضر تصمیمگیری مؤثر ندارند و تنها عضویت در شوراهای ساترا را دارند. او معتقد است که مدیران فعلی در تلویزیون باید در سطوح میانی فعالیت کنند، نه در مقام مدیران شبکه و تصمیمگیرندگان اصلی. صالحی نمونهای از حمایتهای فردی در این حوزه را ذکر کرد و گفت اگر دکتر پورمحمدی نبود، شاید برنامه «خنده بازار» پس از فصلهای اول و دوم تعطیل میشد، اما ایشان مقاومت کرد و اجازه ساخت ادامه برنامه را داد. در شبکه نسیم نیز، دکتر کرمی نقش مشابهی داشتند.
این نویسنده درباره مشکلات دیگر تلویزیون، به مسئله دستمزدها اشاره کرد و گفت که در حال حاضر تلاش میشود بازیگران شاخص را حتی با هزینههای بالا به تلویزیون جذب کنند؛ مثلاً مهران مدیری که به دلایل مختلف در تلویزیون فعالیت میکند، دستمزد قابل توجهی دریافت میکند. اما یکی از بزرگترین معضلات، کمتوجهی به هزینههای مربوط به متن است؛ هزینهای که برای نگارش فیلمنامه در تلویزیون صرف میشود، بسیار پایین است و این موضوع باعث میشود نویسندگان با استعداد ترجیح دهند در پلتفرمهای دیگر فعالیت کنند، چون دستمزدهای آنها در این فضا بیشتر است. صالحی معتقد است که این تفاوت هزینهها به شدت به ضرر تلویزیون تمام میشود.
در مورد طرح اولیه سریال «اجل معلق» و حضور بهرام افشاری، صالحی توضیح داد که او ایدهای داشت مبنی بر اینکه «اجل» به واسطه فردی مدیون میشود. در ابتدا تصور میکردند که افشاری خودش نقش را بازی کند، اما به دلیل مشغلههای او، این اتفاق نیفتاد. پس از آن، وقتی رضا عطاران ابراز تمایل کرد، فیلمنامه را توسعه دادند و متوجه شدند که شاید وابستگی «اجل» به یک انسان، کمی سخت باشد و بهتر است جایی باشد که اجل نجات یافته توسط فردی دیگر باشد. در نتیجه، شخصیتهای دیگری نیز در داستان وارد شدند، از جمله زوج «داوود» و «غلام»، تا روایت داستان غنیتر شود و ساختار آن انعطافپذیرتر باشد.
صالحی درباره شباهت شخصیت اصلی با کاراکترهای رضا عطاران، گفت که پس از نگارش چند قسمت، متوجه شدند که بهرام افشاری نمیتواند در پروژه حضور داشته باشد، و از آن زمان، او تصور رضا عطاران را برای نقش «داوود» در ذهن داشت. چون آنها قبلاً با عطاران در ارتباط بودند و صالحی نیز طرفدار برنامههایی مانند «بزنگاه» و «خانه به دوش» بود، تصمیم گرفت شخصیت «داوود» را بر اساس او شکل دهد.
در پایان، صالحی بیان کرد که چندین جلسه با رضا عطاران داشتند، در طول آن جلسات فیلمنامه را مرور و اصلاح کردند. عطاران نکتهها و شوخیهایی را که برایش جذاب بود، به نویسنده منتقل کرد و این روند در حدود یک هفته انجام شد. او از همکاری با عطاران بسیار لذت برد و از او یاد گرفت که چگونه متن نهایی را به بهترین شکل آماده کند.