کد خبر: 43838

تئاتر باید تماشاگر را تغییر دهد، نه فقط سرگرم‌کند

تئاتر فقط سرگرمی نیست؛ نادر فلاح تأکید می‌کند: هنر نمایشی باید تماشاگر را تغییر دهد

نادر فلاح تأکید می‌کند تئاتر باید تماشاگر را تغییر دهد و او را به تفکر و تحول وادارد.

تئاتر فقط سرگرمی نیست؛ نادر فلاح تأکید می‌کند: هنر نمایشی باید تماشاگر را تغییر دهد

نادر فلاح، بازیگر مشهور سینما و تئاتر و کارگردان با تجربه در حوزه هنرهای نمایشی، این روزها با کارگردانی جدیدترین اثر خود، «ببر سفید بنگال در باغ‌وحش بغداد»، به صحنه تئاتر ناظرزاده در تماشاخانه ایرانشهر بازگشته است. به مناسبت این اجرای خاص و بحث‌برانگیز که انتقادی تلخ نسبت به جنگ و پیامدهای آن است، با این هنرمند گفت‌وگو کرده‌ایم. فلاح بدون پرده از دغدغه‌هایش در انتخاب متن، چالش‌های تئاتر معاصر و آسیب‌های خصوصی‌سازی این هنر صحبت می‌کند.

از نبرد تا ببر سفید

فلاح در مورد فرآیند انتخاب این نمایشنامه بیان می‌کند: «وقتی قصد دارم یک اثر تئاتری اجرا کنم، ابتدا به شرایط اجتماعی و وضعیت خودمان نگاه می‌کنم؛ به آنچه احساس می‌کنم نیاز است درباره‌اش سخن بگویم. جنگ همواره موضوعی است که انسان‌ها درگیر آن بوده‌اند و هنوز هم زیر سایه تهدید آن زندگی می‌کنند، و ترس از آغاز یک درگیری جدید همچنان وجود دارد.»

او ادامه می‌دهد: «پس از تجربه جنگ ۱۲ روزه، احساس کردم باید سراغ متنی بروم که درباره عواقب جنگ صحبت کند. تا اینکه به طور تصادفی با نمایشنامه ببر بنگال در باغ‌وحش بغداد اثر راجیو جوزف روبه‌رو شدم. آن را خواندم و خیلی زود با مضمون آن ارتباط برقرار کردم.» فلاح همچنین درباره همکاری با مترجم اثر می‌گوید: «با خانم سمیه نصرالهی تماس گرفتیم و ایشان با بزرگ‌منشی اجازه دادند

تئاتر، پلی میان واقعیت و خیال ذهنی

نمایش فلاح را نمی‌توان در چهارچوب‌های سنتی و کلاسیک جای داد. خودش می‌گوید: «من هرگز خودم را محدود به نام‌ها نمی‌دانم، اما این تئاتر در قالب تئاتر کلاسیک قرار نمی‌گیرد. در این اثر خبری از ساختار درام با مقدمه، نقطه اوج و نتیجه‌گیری مشخص نیست. این اثر تلفیقی است از سبک‌های مختلف که جهان‌های ذهنی و عینی را در کنار هم قرار می‌دهد. شاید بتوان آن را در حوزه پست‌مدرن قرار داد. در صحنه‌هایی شاهد رئالیسم و دیالوگ‌های روزمره هستیم و در بخش‌های دیگر به سمت سورئالیسم و فضای جادویی ذهن می‌کشاند. مهم‌ترین نکته این است که این سبک‌ها در خدمت محتوا و نیازهای دراماتیک قرار گرفته‌اند.»

آیا ترجیح می‌دهید با نمایشنامه‌های خارجی کار کنید یا ایرانی؟

فلاح، کارگردانی است که عمدتاً به نمایشنامه‌های ایرانی علاقه‌مند است، اما این بار تحت تأثیر متن خارجی قرار گرفت و مسیر دیگری را در پیش گرفت.

او بیشتر تمایلش به اجرای آثار ایرانی است، مانند «کابوس‌های آنکه نمی‌میرد» و «گوزن‌ها»، اما «ببر بنگال در باغ‌وحش بغداد» آنقدر برایش جذاب بود که تصمیم گرفت تفاوت‌های کار با یک نمایشنامه غیرایرانی را تجربه کند. داستان این اثر در بغداد رخ می‌دهد، در منطقه‌ای نزدیک به ما، با اسامی و رویدادهایی آشنا، و موضوع آن جنگ است، که همواره در منطقه ما جاری بوده است. او در ادامه نکته جالبی درباره عنوان نمایش مطرح می‌کند:

«من عنوان نمایش را تغییر دادم و آن را «ببر سفید بنگال در باغ‌وحش بغداد» نامیدم. چون ببرهای سفید در طبیعت نمی‌توانند استتار کنند، زودتر شکار می‌شوند و در معرض انقراض قرار دارند، در حالی که ببرهای زرد راحت‌تر زنده می‌مانند. این استعاره برایم اهمیت داشت؛ ببر سفید نماد موجودی آسیب‌پذیر در جهانی بی‌رحم است.»

این متن یک نمایشنامه نیست که بتوان آن را به راحتی درک کرد.

فلاح تأکید می‌کند که متن جوزف اگرچه پیچیده است، اما برای تمامی تماشاگران قابل فهم است. او می‌گوید: «نمایشنامه آسان نیست، اما برای کسانی که عادت به داستان‌های ساده و سرراست دارند، ممکن است کمی دشوار به نظر برسد. این اثر یک نمایش فلسفی است که مفاهیمی مانند خشونت، جنگ، رابطه انسان و خدا، جبر جغرافیایی و موارد دیگر را در بر می‌گیرد. من برخی از تئاترها را «تئاترهای راحت‌الحلقوم» نامیده‌ام؛ یعنی نمایش‌هایی که تماشاگر می‌نشیند، داستان را دنبال می‌کند، لذت می‌برد و سپس از آن خارج می‌شود. اما «ببر سفید بنگال» چنین نیست. این نمایش تماشاگر را به فکر و گفتگو دعوت می‌کند، نه صرفاً به دنبال لذت‌های سطحی و سریع.»

تئاتر و مشاهیر: گذر از مرحله انتقال

در یکی از بخش‌های مصاحبه، موضوع وضعیت فعلی تئاتر و نقش چهره‌ها، بلاگرها و خوانندگان پاپ در اجراهای نمایشی مورد بحث قرار می‌گیرد. فلاح با صدای صریح اظهار می‌کند: «در حال حاضر بسیاری برای پر کردن سالن‌های تئاتر به سراغ سلبریتی‌ها یا بلاگرها می‌روند. من نقد تندی نسبت به این روند ندارم، چون این دوران گذرا است، اما معتقدم این یک مشکل است. تئاتر در اصل پدیده‌ای است که باید به طور عامه‌پسند نباشد. وقتی شعار می‌دهند «تئاتر برای همه»، در واقع نتیجه‌اش تئاترهایی است که تنها به دنبال فروش بلیت هستند. در این اجراها از چهره‌ها، شوخی‌ها و موسیقی استفاده می‌شود تا هزینه‌ها تامین شود، چرا که دولت دیگر سوبسید نمی‌دهد و بخش خصوصی باید هزینه‌ها را خودش تامین کند.»

او در عین حال امیدوار است این وضعیت موقت باشد: «در هر پدیده‌ای، از جمله تئاتر، مسیر تکامل گاهی با افول همراه است. شاید پس از این، تماشاگران عادی هم سخت‌گیرتر شوند و خواهان تئاترهای فکری و نیازهای انسانی باشند، نه فقط سرگرمی. تئاتر همیشه یک نیاز عمیق انسانی بوده، از یونان باستان تا امروز. امیدوارم دولت مجدداً اهمیت تئاتر را درک کند و از تئاترهای اندیشمند حمایت کند.»

تماشاگر یا دنبال‌کننده؟

فلاح با لبخندی به اصطلاح جالب یکی از همکارانش اشاره می‌کند:

«یکی از دوستانم گفته بود این‌ها تماشاگر نیستند، فالوئرند. این حرف کاملاً درست است. وقتی کسی فقط برای دیدن یک بلاگر یا خواننده به آنجا می‌آید، دیگر تماشاگر تئاتر نیست، بلکه فالوئر است. این موضوع برای تئاتر ناراحت‌کننده است. من هم می‌توانم از بلاگرها برای پر کردن سالن استفاده کنم، اما سوال این است که بعدش چه؟ اگر این فالوئرها پس از دیدن نمایش، درک عمیق‌تری از تئاتر پیدا کنند، خوب است. شاید در آینده تبدیل به مخاطب جدی تئاتر شوند. اما اگر روزی سطح تئاتر پایین‌تر بیاید و از سطح بلاگرها پائین‌تر شود، فاجعه است.»

او همچنین به واقعیت اقتصادی اشاره می‌کند: «من برای این نمایش حدود پانصد تا ششصد میلیون تومان هزینه کرده‌ام، اما گاهی سالن خالی است. خیلی‌ها می‌گویند بلاگر بیاورید، اما من معتقدم تماشاگر باید پس از دیدن نمایش، چیزی به ذهنش اضافه شده باشد، نه اینکه سطحش پایین‌تر بیاید.»

تئاتر خصوصی: آیا اهمیت به تعداد است یا به کیفیت؟

در بخش بعدی، به موضوع توسعه سالن‌های خصوصی اشاره می‌شود. فلاح بر این باور است که تعداد این سالن‌ها هنوز کم است و مهم‌تر از آن، سیاست فرهنگی کشور در قبال تئاتر نادرست است. او می‌گوید: «به نظر من، تئاتر هنوز برای سیاست‌گذاران فرهنگی یک ضرورت نیست و بیشتر به عنوان یک سرگرمی سطحی دیده می‌شود. اگر تئاتر جدی گرفته می‌شد، باید سالن‌های بیشتری ساخته می‌شد، حمایت می‌گردید و تبلیغ می‌شد. اما این اقدامات انجام نشده است. بسیاری از مسئولان، فرهنگ را فقط در فعالیت‌های مذهبی می‌بینند و تئاتر اجتماعی یا فکری جایگاهی ندارد.»

او با نگاهی تلخ ادامه می‌دهد: «در دانشگاه‌ها نیز رشته‌های هنر چندان پررونق نیستند، تشکیلات صنفی قدرت کافی ندارند و برخی مدیران این تشکل‌ها به دنبال منافع شخصی هستند. حتی شنیده‌ام در برخی خانه‌های صنفی، یک طبقه را به یک پیشکسوت اختصاص داده‌اند تا دفتر شخصی خودش را داشته باشد. این نشان می‌دهد هنوز راه زیادی داریم تا هنر و تئاتر در جامعه ما جدی گرفته شوند.»

در عین حال، فلاح با وجود انتقاد، امید خود را حفظ کرده است. او ابراز می‌کند: «امیدوارم روزی برسد که هنرمندانی مانند بهرام بیضایی یا محمد یعقوبی و نسل‌های پیشین، مجدداً بتوانند در زمینه تئاتر فکری و انسانی فعالیت کنند و مورد حمایت قرار گیرند. ما نیازمند بازگشت تئاتر خردمند و معقول هستیم، نه تئاتر صرفاً مصرفی.»

ببر سفید؛ نمادی از سختی‌ها و در عین حال نشانی از انسانیت

در پایان گفتگو، فلاح توضیحات بیشتری درباره محتوای نمایش ارائه می‌دهد: «ببر سفید بنگال در باغ‌وحش بغداد بر اساس نمایشنامه‌ای است که نامزد جایزه پولیتزر شده است. نویسنده این اثر، راجیو جوزف، هندی-آمریکایی است و رابین ویلیامز چندین سال پیش در برادوی نقش ببر را بازی کرده بود. موضوع نمایش درباره حمله آمریکا به عراق و فروپاشی حکومت صدام است.»

او تأکید می‌کند که این اثر نه سیاسی است و نه ایدئولوژیک: «این نمایش طرفدار هیچ تفکری نیست؛ بلکه جنگ را نقد می‌کند و ویرانی‌های آن را نشان می‌دهد. یکی از شخصیت‌های اصلی، ببر است؛ انسانی که در قالب ببر ظاهر می‌شود. رابین ویلیامز همان نقش را در برادوی اجرا کرده بود و در این اجرا، رامین سیار دشتی آن را بازی می‌کند. داستان‌های همزمانی در جریان است که در نهایت به مفهوم نهایی اثر منجر می‌شوند.»

آرزو بر آن دارم که تماشاگران من فکرکننده و اندیشمند باشند.

نادر فلاح در پایان از تماشاگران دعوت می‌کند که نمایش را با دیدی باز تماشا کنند. او با اعتماد به نفس اظهار می‌دارد: «من کاملاً از این اثر حمایت می‌کنم و کاستی‌هایم را می‌پذیرم، اما نقدهای سطحی و احساسی را نمی‌پذیرم. امیدوارم کسانی که دغدغه‌های فلسفی و اجتماعی دارند، بیایند و این نمایش را ببینند. حتی آن‌هایی که عموماً تئاترهای سرگرم‌کننده را ترجیح می‌دهند، شاید با دیدن این اثر در ناخودآگاهشان تغییراتی ایجاد شود و در آینده تبدیل به مخاطبین جدی تئاتر شوند.» در پایان گفت‌وگو، او جمله‌ای را بیان می‌کند که شاید نشان‌دهنده دیدگاه کلی‌اش نسبت به تئاتر باشد: «تئاتر باید طوری باشد که وقتی تماشاگر از سالن خارج می‌شود، دیگر همان فرد قبلی نباشد.»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار