کد خبر: 43333

شعرهای صبا راد در خیابان‌های استانبول؛ سفر درون و احساسات متناقض

شاعرانه‌های صبا راد در خیابان‌های استانبول؛ احساسات متناقض و لحظه‌های بی‌پایان در سفر درون

صبا راد در خیابان‌های استانبول احساسات متناقض و لحظه‌های بی‌پایان سفر درون را با تصاویری هنری و جملاتی دلنشین به اشتراک گذاشت.

شاعرانه‌های صبا راد در خیابان‌های استانبول؛ احساسات متناقض و لحظه‌های بی‌پایان در سفر درون

صبا راد در جدیدترین پست اینستاگرام خود، تصاویری هنری از حضورش در خیابان‌های استانبول منتشر کرده و عمیق‌ترین احساساتش را با دنبال‌کنندگانش به اشتراک گذاشته است.

او بیان کرده است:

در این روزها، احساس می‌کنم گاهی حال خوبی دارم و گاهی تلخی بر من غلبه می‌کند، لحظاتی پر از امید و لحظاتی که فردا در آن‌ها بی‌معنی به نظر می‌رسد.

این روزها، بیشتر از همیشه در تردید و سردرگمی به سر می‌برم، اما در عین حال، نسبت به سال‌های اول بیست‌سالگی، پر از آرزو و انگیزه‌ام.

گاهی ناگهان تصمیم می‌گیرم همه چیز را کنار بگذارم، به جایی دور، روستایی آرام و بی‌صدا بروم و زندگی سادگی را تجربه کنم. اما پس از مدتی، دلم می‌خواهد زندگی پرجنب‌وجوش و مدرن را دوباره تجربه کنم.

در این روزها، گاهی مانند برگی در باد می‌رقصم، بی‌هدف و تنها با حس آزادی، که از آن نمی‌خواهم دست بکشم.

گاهی دلم می‌خواهد همه چیز را فراموش کنم و تنها در گوشه‌ای بنشینم، اما پس از آن، یادم می‌آید که نیاز دارم کسی باشد که کنارم بنشیند و حرف‌هایم را بشنود.

این روزها، بارها به خودم می‌گویم زندگی شبیه یک سفر است، نه یک مقصد نهایی، و با همین تصور، دوباره شروع می‌کنم، حتی اگر مسیر آن مبهم باشد.

در این روزها، احساس می‌کنم مانند درختی هستم که ریشه‌هایش در زمین محکم است و شاخه‌هایش به سمت آسمان کشیده شده، هم امیدوارم و هم نگران، در تلاطم همین احساسات.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار