کد خبر: 43036

خانه عاشقانه سیمین و جلال، نماد هنر و عشق ایرانی

عکس و روایت خانه عاشقانه و تاریخی سیمین دانشور و جلال آل احمد، پاتوق بزرگان ادبیات و سیاست ایران

خانه تاریخی و موزه جلال و سیمین، پاتوق بزرگان ادبیات و سیاست ایران، نماد عشق و هنر ایرانی با آثار و خاطرات بی‌نظیر

عکس و روایت خانه عاشقانه و تاریخی سیمین دانشور و جلال آل احمد، پاتوق بزرگان ادبیات و سیاست ایران

وقتی وارد خانه شدم، متوجه شدم جلال آل احمد مقابل در ایستاده است. معلوم شد که این دو نفر برنامه‌هایشان را قبلاً هماهنگ کرده بودند. در نهمین روز آشنایی‌شان، قرار عقد گذاشتند. پس از آن، جمعی از دوستان، خانواده‌ها و نویسندگان برجسته را به مراسم دعوت کردیم، حتی صادق هدایت نیز در میان حاضرین بود. پس از آن، این دو نفر با اجاره یک خانه، زندگی مشترک خود را آغاز کردند.

شروعی برای عشق ادبی میان سیمین و جلال

این داستان بر اساس سخنان ویکتوریا دانشور، خواهر سیمین دانشور، است که درباره چگونگی آشنایی این زوج ادبی ایرانی صحبت کرده است. سیمین، نویسنده‌ای برجسته و تاثیرگذار، و جلال آل احمد، یکی از چهره‌های شناخته‌شده ادبیات، در تاریخ 30 فروردین 1329 تصمیم به ازدواج گرفتند.

سفر سیمین به آمریکا و ساختن خانه توسط جلال

سیمین، که دکترای دانشکده ادبیات و علوم انسانی داشت، در سال ۱۳۳۱ به دعوت مؤسسه فولبرایت راهی دانشگاه استنفورد آمریکا شد و در رشتهٔ زیبایی‌شناسی تحصیل کرد. پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۳۳۴، به ایران بازگشت. در این مدت سه ساله، رویداد جالبی توسط جلال آل احمد رقم خورد.

او تصمیم گرفت خانه‌ای مسکونی در زمینی که مدت‌ها قبل در اراضی دزاشیب شمیرانات خریداری کرده بود، بسازد و با همسرش در آن سکونت کند. برای ساخت این خانه، جلال آل احمد با بودجه‌ای حدود پنج هزار تومان که سه هزار تومان آن را قرض گرفته بود، کار ساخت را آغاز کرد.

نکته جالب درباره ساخت این خانه این است که جلال خودش مستقیماً در فرآیند ساخت مشارکت داشت. او در نامه‌هایی که به همسرش می‌فرستاد، از دردهای دست‌هایش در هنگام سنگ‌تراشی و آسیب‌هایی که به جسمش وارد شده بود، سخن گفته است. چیزی که در هر آجر این خانه مشخص است و نشانگر روحیه سازنده آن است، عشق و صداقتی است که در ساخت آن جاری بوده و هنوز هم در آن احساس می‌شود.

همسایه معروف

در محله دزاشیب، خیابان رمضانی و کوچه پسندیده، خانه‌ای بود که جز خانواده‌ای عاشق، زوج دیگری نیز در آن سکونت داشتند: نیما یوشیج و عالیه خانم.

ارتباط عمیق جلال با نیما بسیار نقل شده است و مقاله مشهور «پیرمرد چشم ما بود» نوشته او گواه این محبت است.

در اینجا قسمتی از این مقاله را که روایت مرگ نیما، شاعر بزرگ ایران است، می‌آوریم:

«آن شب که آن رویداد رخ داد، ما از خواب بیدار شدیم به خاطر صدای در. ابتدا فکر کردم میرآب است. در زمستان و در نیمه‌های شب، چه خروس بی‌محلی است همیشه این میرآب! وقتی خواب از چشمانم پرید و گوشم را شنیدم، فهمیدم که این صدای در نیست؛ و تازه متوجه شدم. گفتم: «سیمین! به نظر می‌رسد حال پیرمرد خوب نیست»، کلفتشان ترسیده و نگران بود. مدتی بود که پیرمرد افتاده بود. برای اولین بار در عمرش، جز در دنیای شاعری، کاری غیرعادی انجام داد. یعنی در زمستان به یوش سفر کرد؛ و همین کار، سرنوشتش را رقم زد.

اما هیچ نشانه‌ای از رفتن نبود. از یوش تا کنار جاده چالوس، او را بر روی قاطر آورده بودند. پسرش و مرد جوانی هم‌قد و قامت او همراهش بودند؛ و پسر می‌گفت که پیرمرد را با کاروانی والذاریاتی آورده‌اند. اما نه لاغر شده بود و نه رنگش بازگشته بود، فقط پاهایش ورم کرده بود؛ و به سختی نفس می‌کشید؛ و درباره زنی صحبت می‌کرد که در یوش برای خدمت او می‌آمده است و کارش را که انجام می‌داد، نمی‌رفته بلکه می‌نشسته و مثل جغدی او را پاییده است.

آنقدر که پیرمرد صورتش را به دیوار می‌چسباند و خودش را در خواب می‌دید؛ و حالا از خود می‌پرسیم که نکند آن زن متوجه بوده است؟ یا نکند خود پیرمرد از ترس مرگ در پس این داستان پنهان کرده باشد؟ هر چه بود، آخرین خاطره‌ای بود که از او شنیده‌ام. آخرین شعر شفاهی او و او خیلی از این نوع شعرها داشت… هر روز یا هر دو روز یکبار سر می‌زدیم. به نظر نمی‌رسید مردنی باشد. آرام و ساکت بود و چیزی نمی‌خواست، و در نگاهش همان تسلیم بودن دیده می‌شد؛ و حالا…»

توضیح در مورد خانه موزه

از تاریخ 8 اردیبهشت 1397، این خانه به عنوان موزه ای ارزشمند تبدیل شد که محلی برای زنده نگه داشتن خاطرات نسل‌هایی است که شاید شاهد زندگی این زوج محبوب ادبیات ایران نبوده‌اند، اما با بازدید از آن، حضور جلال و سیمین را در هر گوشه و کنار احساس می‌کنند. هنگام ورود به موزه خانه جلال و سیمین، پس از عبور از حیاط خانه، مجسمه مومی سیمین دانشور در آستانه درب ورودی قرار دارد که رو به حیاط و حوض زیبا است، گویی بر روی یک سکوی چوبی قدیمی نشسته و منتظر است. در داخل ساختمان، در نیم‌طبقه‌ای که خود جلال آل احمد ساخته است، مجسمه مومی او نیز قرار دارد، گویی در حال تفکر برای نوشتن اثر جدیدی است. در واقع، این مکان محل پناه جلال آل احمد و محل خلق آثارش بود. خانه جلال و سیمین در سال 1383 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.

این خانه مدت‌ها محل رفت و آمد بزرگان ادب ایران مانند احمد شاملو و نیما یوشیج، و همچنین سیاست‌مدارانی چون امام موسی صدر و آیت‌الله طالقانی بود. کانون نویسندگان نیز در این خانه شکل گرفت و جلسات آن در دوره پهلوی برگزار می‌شد. در این موزه، تمامی آثار نوشته شده و ترجمه شده این دو نویسنده جمع‌آوری و نگهداری شده است. از جمله آثار مهم این زوج می‌توان به «سووشون» اثر سیمین دانشور، «مائده‌های زمینی» اثر آندره ژید ترجمه جلال آل احمد، «جزیره سرگردانی» اثر سیمین دانشور، «غرب‌زدگی» اثر جلال آل احمد، و «ساربان سرگردان» اثر سیمین دانشور اشاره کرد. علاوه بر این، آثار دیگری نیز به نمایش گذاشته شده است که متعلق به این زوج هنری است، و بیشتر آن‌ها توسط ویکتوریا دانشور گردآوری شده‌اند، از جمله حلقه‌های ازدواج، عقدنامه و کارت ملی سیمین دانشور.

در این روزهای پاییزی، بازدید از این خانه پر احساس و زیبا می‌تواند دل شما را جلا دهد و روح‌تان را صفا بخشد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار