کد خبر: 42206

رسانه‌های نوین ایران و موج طنز هوشمندانه

رسانه در مشت کمدین‌های جدید: چگونه طنز هوشمندانه مرزهای اخلاقی و نقد اجتماعی را شکل می‌دهد

رسانه‌های نوین ایران با طنز هوشمندانه مرزهای اخلاقی و نقد اجتماعی را شکل می‌دهند؛ آینده اجرای رسانه‌ای در تعادل میان شوخی و احترام است.

رسانه در مشت کمدین‌های جدید: چگونه طنز هوشمندانه مرزهای اخلاقی و نقد اجتماعی را شکل می‌دهد

مدتی است که فضای مجازی و پلتفرم‌های تصویری در ایران شاهد تحولات عمیقی در ساختار برنامه‌سازی و اجرا هستند. در این تحول، مجریان سنتی تلویزیونی با ظاهر رسمی و زبان رسمی از میدان کنار رفته‌اند و کمدین‌هایی که از دل استندآپ‌کمدی و برنامه‌های خنداننده‌شو برخاسته‌اند، نقش اصلی در هدایت افکار عمومی را بر عهده گرفته‌اند. این روند جدید تنها یک تغییر در ذائقه نیست، بلکه نشان‌دهنده تسلیم رسانه‌های سنتی در برابر زبانی صریح، نقد و همسو با نیازهای روز جامعه است.

در فضای نوین، نام‌هایی مانند امیرحسین قیاسی و ابوطالب حسینی بیش از دیگران درخشیده‌اند. این چهره‌ها از مرزهای سخت و محتوای کنترل‌شده صداوسیما عبور کرده و با رویکردی نوین، عنوان فاتحان عرصه طنز رسانه‌ای را از آن خود ساخته‌اند. علت این موفقیت چشمگیر چیست که مجریان باتجربه دهه‌های قبل را کنار زده و آن‌ها را وادار به تقلید از فرمت‌های جدید می‌کند؟

تواناییِ «طنز در گفتار» و زبانِ «ضرورت‌های روزمره»

این نسل نوآور در عرصه کمدی، موفقیت خود را مدیون تسلط بی‌نظیر بر دو عامل اصلی است: زبان طنز هوشمندانه و درک عمیق نیازهای روزمره جامعه. کمدی این افراد عمدتاً بر «طنز کلامی» تکیه دارد؛ نوعی شوخ‌طبعی که به نقد و هجو موقعیت‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی رسانه‌ای می‌پردازد، واژه‌ها را در قالب‌های نوین به کار می‌گیرد و به سرعت به روندهای روز تبدیل می‌شود. این سبک بین گفت‌وگوی طنز و اجرای استنداپ، با نوسان‌های هدفمند میان آن‌ها حرکت می‌کند، و در هر لحظه توانایی همسویی با نیازهای جامعه و حفظ جذابیت را دارد.

این روش هوشمندانه، به کمدین اجازه می‌دهد تا ساختار متن‌محور استنداپ را حفظ کند و همزمان، با پرداختن مختصر به موضوعات عمومی و تبدیل خبرها به مواد طنز، نقش یک «مجری-کارشناس» را ایفا کند. او به جای تکیه بر ادا و اطوار، از «کلمات» و «نقد روایت‌ها» بهره می‌برد تا توجه مخاطب را جلب کند. در مقابل، حسینی رویکردی سنتی‌تر را در پیش گرفته و با تکیه بر استنداپ‌های صحنه‌ای، طنزی شخصی و مبتنی بر موقعیت ارائه می‌دهد. هرچند سبک او در تولید کلیپ‌های وایرال در شبکه‌های اجتماعی بسیار موفق بوده، اما نقطه مشترک با قیاسی در این است که هر دو همگام با جامعه حرکت می‌کنند و از کلیشه‌های رایج فاصله دارند.

این تفاوت‌ها، نقطه تمایز این دو کمدین-مجری با دیگر هنرمندان است. برای نمونه، حامد آهنگی نیز از محبوب‌ترین کمدین-مجری‌هاست، اما نوع طنز او عمدتاً بر «اکت» (رفتارهای فیزیکی)، تقلید صدا و کمدی مبتنی بر موقعیت‌های از پیش تعیین شده استوار است. در دورانی که مخاطب ایرانی به دنبال طنزی سریع، نقادانه و کلامی است که «حرف دل» او را بازتاب دهد، کمدی‌های مبتنی بر اکت، گرچه سرگرم‌کننده هستند، اما در رقابت با تسلط کلامی قیاسی و ابوطالب، در جذب حداکثر مخاطب و تبدیل شدن به یک پدیده رسانه‌ای ماندگار، کمتر موفق عمل می‌کنند. در نهایت، مجریان موفق آن‌هایی هستند که زبان و نیازهای فضای مجازی در سال ۱۴۰۴ را به خوبی می‌شناسند.

مجریان سنتی در دام تکرار و ناکامی در «بازی رسانه‌ای» قرار گرفته‌اند

درخشش نسل جدید ستارگان، سایه سنگینی بر سر مجریان قدیمی‌تر افکنده است؛ کسانی که دهه‌ها با بهره‌گیری از دکورهای رنگارنگ تلویزیونی، اجرای استاندارد و خطوط قرمز مشخص، به راحتی به شهرت می‌رسیدند. امروزه این مجریان یا به سمت انزوا گرایش یافته‌اند یا در تلاشند با تقلید از فرمت‌های نوین، خود را به موج جدید برسانند. نمونه‌ای بارز از این تلاش، علی ضیا است.

ضیا که از مجریان پرمخاطب و شناخته‌شده صداوسیما بود، با ورود به فضای مجازی و تولید برنامه‌های گفت‌وگومحور، چاره‌ای جز تغییر در نوع اجرا نداشت. او و هم‌نسلانش به خوبی درک کرده‌اند که مخاطب جدید، مجری را در نقش «بازجو» یا «موعظ اخلاقی» نمی‌خواهد؛ بلکه نیازمند «دوست شوخ‌طبع» است که مرزهای اجرای سنتی را جابه‌جا کند. این تغییر و تحول گاهی با شکست‌های سنگین همراه بوده است. یکی از نمونه‌های جذاب این روزها، منازعه طنزگونه و بازی رسانه‌ای میان ابوطالب حسینی و امیرحسین قیاسی است.

این بازی هوشمندانه و مدیریت‌شده توانست بازار محتوای طنز را پررنگ‌تر کند. در این میان، علی ضیا نیز تلاش کرد خود را به این روند رسانه‌ای وصل کند؛ اما به دلیل تفاوت در نوع اجرا و وجود رگه‌هایی از جدیت تلویزیونی در آن، نتوانست در این بازی موفق عمل کند و ناخواسته «سوخت» و نتیجه‌ای منفی برای خودش رقم زد. حتی مصاحبه‌های اخیر او در برنامه «با ضیا» نشان می‌دهد که گاهی در انتخاب سوالات یا نحوه پرداختن به موضوعات، از شوخی‌های ساختارشکنانه قیاسی بهره می‌گیرد؛ تلاشی که نشان‌دهنده‌ درک متأخر و ناپخته‌ او از شکست در فرمول‌های سنتی است.

مبارزه هوشمندانه و طنزآمیز با نقدهای سنتی: پیروزی قیاسی در مقابل ایرج طهماسب

در این نبرد نسل‌ها، میدان تنها به مجریان هم‌سن‌وسال محدود نشد. حتی شخصیت‌های قدیمی و محترمی مانند ایرج طهماسب، خالق شخصیت‌های عروسکی ماندگار در تاریخ معاصر ایران، نیز به دلیل نقد صریحش وارد میدان طنز این دو جوان پرانرژی شدند.

طهماسب، که از مجریان قدیمی‌تر و ساختاریافته‌تر به شمار می‌آید، در استوری اینستاگرام خود برنامه قیاسی را مورد انتقاد قرار داد و آن را یک مدل تقلیدی و ناپخته آمریکایی توصیف کرد که به «تخریب شخصیت» می‌پردازد و نگاهی «بازجویانه» دارد. با این نقد، او خود را در معرض واکنش هواداران و همچنین پاسخ هوشمندانه قیاسی قرار داد. قیاسی توانست با نثری طنزآمیز، محترمانه و در عین حال شوخ‌طبع، به این انتقاد پاسخ دهد و با همان زبان رسانه‌ای که تسخیر کرده بود، دراماتیکاً برنده این منازعه ظاهر شود.

او با شوخی و لحن خاص خود، طهماسب را به گونه‌ای یاد کرد که هم احترام مخاطب قدیمی حفظ شود و هم نشان دهد که زبان جدید کمدی قادر است جدی‌ترین نقدها را به بازی و محتوای سرگرم‌کننده تبدیل کند. این رویداد نشان داد که حتی نقد از سوی یک چهره اسطوره‌ای، اگر با زبان رسمی و سنتی بیان شود، در مقابل طنز هوشمندانه و به‌روز به سادگی شکست می‌خورد.

بررسی آسیب‌های مرزهای شکننده: تهدیدهای ابتذال و تخریب حرمت

این موج موفق و پرشور در حال حرکت است اما روی یک «مرز نازک» قرار دارد که نیازمند تحلیل و بررسی دقیق است. طنز هوشمندانه و کلامی که این روزها مورد توجه قرار می‌گیرد، به سرعت می‌تواند به شوخی‌های سخیف و جنسی تبدیل شود. فضای آزاد مجازی، که در اختیار کمدین‌ها قرار دارد، مانند شمشیری دو لبه عمل می‌کند و هم فرصت و هم تهدید است.

خطر کمدی سخیف: با شکستن مرزهای محافظت‌شده تلویزیون، این نوع طنز ممکن است وسوسه شود که از خطوط قرمز اخلاقی عبور کند و وارد حوزه شوخی‌های جنسی یا محتوای مبتذل شود تا سریع‌تر جذب مخاطب کند. این مسیر، باعث کوتاه شدن عمر هنری کمدین‌ها می‌شود و آنها را از دایره «طنز سازنده» خارج می‌سازد.

خطر هتک حرمت و نقد تند: نقدهای تند و شوخی‌های شخصی با چهره‌های سرشناس که بخش مهمی از جذابیت کار است، می‌تواند به سرعت از مرز نقد اجتماعی عبور کرده و منجر به هتک حرمت و تخریب شخصیت‌ها شود. مجریان این موج باید همواره مراقب باشند که طنزشان تبدیل به ابزاری برای تخریب نشود؛ چراکه جامعه به همان سرعتی که آنها را بالا می‌برد، در صورت کوچک‌ترین خطا می‌تواند آنها را کنار بزند.

امیرحسین قیاسی و ابوطالب حسینی تنها دو کمدین معمولی نیستند؛ آنها نمایندگان یک رسانه نوظهور و زبانی تازه هستند که نشان می‌دهد دیگر نمی‌توان با قواعد قدیمی و دهه‌های قبل با مخاطب ارتباط برقرار کرد. رسانه‌هایی که از این زبان و نیازهای روز عقب بمانند، مخاطب خود را از دست می‌دهند و در مقابل موج طنز هوشمندانه، یا باید عقب‌نشینی کنند یا در بازی رسانه‌ای شکست می‌خورند. اما بقای این پادشاهان طنز در گرو توانایی آنها در حفظ تعادل بر این مرز نازک است: در اوج شوخ‌طبعی و ساختارشکنی، باید همواره متعهد به اخلاق و هوشمند باقی بمانند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار