کد خبر: 4197

انتقاد تند از اسطوره‌های طنز: مدیری فقط تمسخر می‌کند و خریت مردم روستا نشان می‌دهد؛ شخصیت‌های عطاران نیز فقیر، شلخته، بی‌اعصاب و کمی احمق است!

تلویزیون ایران با حضور مهران مدیری، رضا عطاران و سریال پایتخت سیروس مقدم، در عرصه طنز و کمدی موفقیت‌ها و جذابیت‌های بی‌نظیری را رقم زده است.

انتقاد تند از اسطوره‌های طنز: مدیری فقط تمسخر می‌کند و خریت مردم روستا نشان می‌دهد؛ شخصیت‌های عطاران نیز فقیر، شلخته، بی‌اعصاب و کمی احمق است!

طنز مهران مدیری در مقایسه با زیست جغرافیایی و فرهنگی ایران، حداقلی و محدود به نظر می‌رسد. این نوع طنز، از جذابیت خود می‌کاهد زیرا جهان فانتزی و انتزاعی‌ای را خلق می‌کند که با واقعیت‌های فرهنگی و اجتماعی کشور ما هم‌خوانی ندارد. در نتیجه، مخاطب ایرانی کمتر در طنز مدیری خود را می‌بیند، فرهنگ و زیست بوم خود را نمی‌بیند و احساس نزدیکی نمی‌کند.

در آثار مدیری، غالباً دکورها مصنوعی و بی‌ربط به مکان خاصی هستند و اسامی شخصیت‌ها نیز به هیچ‌وجه با زندگی و فرهنگ میلیون‌ها ایرانی که نام‌های مذهبی دارند، هم‌خوانی ندارد. لباس‌ها گاهی عجیب و غریب است و در جامعه ایرانی دیده نمی‌شود، همچنین شخصیت‌ها اغراق‌آمیز و غیرواقعی هستند و نمونه‌های واقعی در جامعه ندارند. برخلاف «پایتخت»، که شخصیت‌ها و موقعیت‌ها تا حدی با زندگی واقعی مردم هم‌خوانی دارد و جذابیت آن از همین نزدیکی است.

اگر مدیری بخواهد با فرهنگ ایرانی ارتباط برقرار کند، این ارتباط غالباً تحقیرآمیز است. نمونه‌هایی مانند «برره» نشان می‌دهد که این مجموعه به حماقت و نادانی اهالی روستا می‌پردازد و شخصیت‌ها را به صورت اغراق‌آمیز و غیرواقعی نشان می‌دهد. در «شب‌های برره»، خنده بر حماقت مردم آن روستا است و منجی داستان، فردی تحصیل‌کرده و روشنفکر است که قصد دارد مردم را اصلاح کند، اما در نهایت ناکام می‌ماند و نشان می‌دهد که این جامعه، فاقد عقل و درک است.

در «پاورچین»، شخصیت پدر با شمایل روستایی، زورگو و توطئه‌گر است و رفتارهای کلافه‌کننده‌ای دارد. یکی دیگر از ویژگی‌های طنز مدیری، سلبی بودن آن است؛ یعنی صرفاً تمسخر و انتقاد بدون ارائه راه‌حل یا پیشنهاد بهتر. این نوع طنز، تنها مشکلات را نشان می‌دهد و راه‌حلی ارائه نمی‌دهد، بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که شخصیت‌های قابل اعتماد و الگو در آن دیده شود.

در نتیجه، طنز مدیری بیشتر تلخ و فاقد لحظات انسانی است. در آثار او، لحظه‌های دراماتیک و انسانی کم دیده می‌شود و تمرکز بر انتقاد مطلق است، بدون توجه به جنبه‌های مثبت یا راه‌حل‌های ممکن. این نوع طنز، بیشتر برای نفی و نقد است و از ترویج ارزش‌های انسانی و اخلاقی فاصله دارد. در نتیجه، جذابیت و اثرگذاری آن محدود است و نمی‌تواند نقش ترویجی و آموزشی ایفا کند.

در مقابل، طنزهای رئال و واقع‌گرایانه‌ای مانند آثار رضا عطاران و سریال‌هایی چون «پایتخت»، ارتباط بیشتری با زندگی مردم دارند. این آثار، چهره‌های عادی و معمولی جامعه را نشان می‌دهند و فضای بصری و شخصیت‌ها تا حد زیادی با زندگی روزمره هم‌خوانی دارد. در این سریال‌ها، خانواده‌های معمولی و گاه فقیر، اما سربلند و با شخصیت، به تصویر کشیده می‌شوند که باعث می‌شود مخاطب احساس نزدیکی و هم‌ذات‌پنداری کند.

در آثار عطاران، خانواده‌های معمولی و گاه فقیر، اما با عزت و سربلند، نشان داده می‌شوند. این خانواده‌ها، هرچند ممکن است در فقر باشند، اما شخصیت‌هایشان قابل احترام و انسانی هستند. طنز این آثار بر ضعف‌ها و نواقص رفتاری خانواده‌ها تمرکز دارد و از این طریق، هم ترحم و هم خنده برمی‌انگیزد، اما الگو نیستند و نمی‌خواهند جایگزین زندگی واقعی شوند.

قصه‌های عطاران، معمولاً برای نشان دادن صفات انسانی و اخلاقی، بهانه‌تراشی می‌کنند و فقر و مشکلات خانواده‌ها را به صورت سطحی و بدون عمق روایت می‌کنند. این آثار، فقر را سربلند و محترم نشان نمی‌دهند، بلکه بیشتر نشان می‌دهند که خانواده‌های فقیر، ساده و بی‌سلیقه هستند و در عین حال، قابل احترام نیستند.

«پایتخت» در مقایسه با آثار عطاران، در نشان دادن مؤلفه‌های فرهنگی و جغرافیایی ایرانی، گام‌های بیشتری برداشته است. این سریال سعی دارد با نشان دادن زندگی و رسوم مردم، ارتباط بیشتری با زیست واقعی برقرار کند. در «پایتخت»، مردم خودشان را می‌بینند، هرچند با کمی اغراق، و این باعث جذابیت آن می‌شود. فرهنگ، دین، رسوم و شهر و کشور در این اثر به صورت محترمانه و بدون تمسخر نشان داده می‌شود و احساس غربت در آن دیده نمی‌شود.

در «پایتخت ۷»، خانه‌ها ساده، اما زیبا و ایرانی ساخته شده‌اند و خانواده‌ها، هرچند معمولی و نه ثروتمند، اما سربلند و انسانی هستند. این سریال تلاش می‌کند نشان دهد که خانواده‌های معمولی، با ضعف‌ها و نواقصشان، ارزشمند و محترم هستند و حوادث بیرونی، عامل اصلی طنز و جذابیت آن است. هدف اصلی، نشان دادن صفات انسانی و اخلاقی والا است، نه تحقیر یا تمسخر.

در نهایت، «پایتخت» به دلیل نزدیکی به زندگی واقعی، مورد پسند عموم است و از سینمای روشنفکری که اغلب مخاطب را پس می‌زند، فاصله دارد. این اثر، با احترام به ارزش‌های انسانی مانند محبت، ایثار و رشادت، توانسته است جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان پیدا کند. این موفقیت، نتیجه تلاش تیم سازنده و کارگردان است که با وسواس و دقت، نیت خوب را در قالب اثر هنری پیاده کرده‌اند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار