سوسن پرور: «زشت نیستم، ولی دنبال حوریم نیستم»؛ زندگی زناشویی را محترم میدانم اما…
سوسن پرور، بازیگر 41 ساله، از زندگی شخصیاش، دلایل ازدواج نکردن و تجربههای جراحی زیباییاش پردهبرداری کرد.

هرگز فکر نمیکردم زشت باشم و نظراتی که دربارهام میگرفتند برایم بسیار جالب بود. در ابتدا تصور میکردم مردم من را با گریم سریال عطاران، که ابروهای پرپشتی داشتم و حتی کمی موهای روی لبم تیره بود، میشناسند. وقتی مردم در خیابان مرا میدیدند، میگفتند: «آخی، آن زشتی که در سریال بودی، دیگر نیستی» و این موضوع برایم جالب بود که چرا همه فکر میکنند من زشت هستم. نمیخواهم بگویم که من فوقالعادهام، اما هرگز فکر نکردم زشتام یا بینیام به صورتم نمیآید. یا اینکه هرگز به این فکر نکردم که باید لبهایم را پروتز کنم. در مجموع، فکر میکنم ظاهر من آنقدر نیست که وقتی کسی در خیابان رد میشود، برگردد و نگاه کند. نه آنقدر زشت که برگردد و دوباره نگاه کند، و نه آنقدر زیبا که طرف مبهوت شود. چشمهایم خوب میبیند، حس بویاییام عالی است و همه چیز در وضعیت خوبی قرار دارد. فکر میکنم وقتی همه چیز در حالت تعادل است، اوضاع خوب است و همین کافی است.
زیبایی برای ماندگاری در سینما کافی نیست
پیشرفت علم و ارائه خدمات پزشکی قابل تحسین است. ممکن است کسی در اثر تصادف دچار مشکل شود و علم پزشکی به کمکش بیاید. یا فردی بینی بزرگ یا عیوبی در صورتش داشته باشد و بخواهد آنها را برطرف کند. وقتی علم پیشرفت کرده، چرا نباید از آن بهرهمند شد؟ این عالی است و من آن را تایید میکنم، اما اینکه یک شغل اینقدر ناامن باشد که فکر کنی اگر صورتت را زیبا کنی، ۹۹ درصد در آن موفق میشوی، این مسئله به جراحی و زیبایی مربوط نمیشود، بلکه به ناامنی این حرفه برمیگردد. هیچکس عمل قلب باز انجام نمیدهد چون زیبا است، اما ممکن است کسی نقش اول یک فیلم شود چون ظاهرش جذاب است.
در واقع، این ضعف این شغل است که ناامن است و کسانی که این ناامنی را تقویت میکنند، نقش دارند. مثلا کارگردانی که خودش اعتراف میکند برای نقش خاصی سراغ بازیگر اشتباهی رفته و بعد از اکران فیلم از انتخابش پشیمان میشود چون چهره بازیگر با نقش همخوانی نداشته و فانتزیتر بوده است. مگر میشود؟ ده فریم گرفتهای و متوجه شدهای که انتخابت اشتباه بوده، باید خسارتش را بپردازی.
در سالهای گذشته دیدیم افرادی که به خاطر چهرهشان در چند فیلم حضور داشتند و پس از چند سال بازیگر شدند. این خوب است، اما اینکه این مسیر تبدیل به اصل شود و همه به دنبال آن باشند، مشکلساز است. برای من خیلی دردآور است که مردم میپرسند: «ما چهکار کنیم تا بازیگر شویم؟» مگر میپرسید که چهکار کنم تا نجار یا نقاش شوم؟ باید کلاس بروید، دانشگاه بروید و مطالعه کنید. اینطور نمیشود که فقط به ظاهر تکیه کنید. حتی افرادی هستند که به خاطر چهرهشان وارد این حرفه میشوند. کار اولیه را انجام میدهید، حالا بروید و دورههای آموزشی بگذرانید و رشد کنید.
از ازدواج میترسم!
هر کسی در زندگی ترسهایی دارد. من در مورد ازدواج شخصاً ترسهایی دارم. با اینکه آدم ریسکپذیری هستم، اما هنوز نتوانستهام بر ترسهایم غلبه کنم و ریسک کرده و ازدواج کنم. وقتی بنزین ماشینم کم است، ترجیح میدهم وارد جاده نشوم، چون میخواهم بنزین بزنم و دیرتر برسم. اما واقعیت این است که من به عشق و زندگی زناشویی احترام میگذارم. این تردید من به خاطر ترسهایم است و هر فردی ترسهای پنهانی دارد. کسی که این ترسها را پشت سر میگذارد و عشقش بر ترسهایش غلبه میکند، زندگی عاشقانهای خواهد داشت.
حقایقی از زندگی سوسن پرور