داستان عشق ناصر حجازی از دانشگاه تا کافه نادری
داستان آشنایی و ازدواج ناصر حجازی با همسرش؛ از روزهای دانشگاه تا قیامتی در کافه نادری
داستان آشنایی و ازدواج ناصر حجازی با همسرش، از روزهای دانشگاه تا کافه نادری، با جزئیات و خاطرات جذاب در مصاحبهای اختصاصی.

این داستانها قبلاً گفته شدهاند؛ اینکه: «از سال 48 با هم در دانشگاه همکلاس بودیم. مترجمی زبان انگلیسی میخواندیم، اما رابطهای نداشتیم. آشنا شدیم و بعد...»
خانم شفیعی، همسر ناصر حجازی، با جزئیات و مهارت صحبت میکند: در دانشکده عالی ترجمه تحصیل میکردیم. روزهای قرارهای جمعی در کافههای دانشگاه بود که همدیگر را میدیدیم، نه در دیدارهای تنها.
در آن زمان، سه برادر مجرد در خانه داشتم. برادرهای آن دوران مثل این روزها بیحوصله نبودند (میخندد). یادم میآید یکبار با دوستم به کافه نادری رفتیم و بستنی خوردیم. آن لحظهها چقدر خاطرهانگیز بود! در مجموع، شش ماه در دانشگاه از فاصله میدیدیم همدیگر را، و پس از این مدت، به خواستگاری من آمد و ازدواج کردیم.